نفرت عمومی از نظام ولایت فقیه
این گروهی که نورسیدستند عشوه جاه و زر خریدستند
سر باغ و دل زمین دارند کی سر شرع و عقل و دین دارند
همه در عقل سامری وارند از برون موسی از درون مارند
(سنایی)
واقعا پدیده شوم خمینی و خمینیسم، بلیه و امتحان تاریخی ایران و ایرانی بود و رکوردی از جور و جفا بر جای گذاشت که خمینی را با فاصله چشمگیر از چنگیزخان مغول بر سکوی اول نشاند. با این ویژگی مهم که آن دجال پیر، در دهه هفتم عمرش با ریش سفید و با سلاح «دین» آمده بود و اسم مستعار خودش را «اسلام» گذاشته بود. تا جایی که میتوانست از اعتقادات مذهبی مردم سوءاستفاده کرد و به جاهطلبی و تمامیت خواهی خودش لباس دین و مذهب پوشاند.
در سال۱۳۸۷ یکی از عوامل رژیم در یک مناظره به آماری از سوءاستفاده خمینی از کلماتی همچون «اسلام» و «اسلامی» اشاره کرد که واقعاً حیرتانگیز است: «از مجموعه فرمایشات ایشان که در نرمافزار صحیفه موجود است ۳۱هزار و ۵۰۰ مرتبه امام کلمه اسلام یا اسلامی را به کار بردهاند که این خیلی عجیب است و همیشه میفرمودند اسلام بر جمهوری غالب است اصل محتوا آن است که ما بهدنبال اسلام هستیم و مردم بهخاطر اسلام بچههای خود را به جبهه فرستادند. ایشان فقط ۵۸ مرتبه از دموکراسی استفاده کردند که بسیاری از اوقات در مذمت دموکراسیهای غربی بوده است (!) همچنین ۴۱۵۰ مرتبه جمهوری در کلام ایشان گفته شده که بخشی از آن در پیام به رؤسای جمهور سایر کشورهاست پس اصل و مهمترین ارزش انقلاب «اسلام» است همان که مردم در راه آن جان و مال و هستی خود را فدا کردند» (قاسم روانبخش، ایسنا، ۶آذر ۱۳۸۷).
یعنی در لفظ هم تناسب بین «جمهوری» و «اسلامی» در صحبتهای خمینی چیزی حدود ده درصد بوده و اگر هم کلمه «جمهوری» را به کار میبرده چهبسا از موضع رودربایستی یا «خدعه» یا «اضطرار» و «اکل میته» بوده است. کمااینکه زبانش به واژه «دموکراسی» هم نمیچرخیده و در مقابل دهها هزار باری از که از خودش تحت نام «اسلام» نام برده فقط ۵۸بار کلمه «دموکراسی» را ذکر کرده که تازه خدا میداند چه تعدادش «در مذمت» دموکراسی بوده!
بالاترین دستاورد دینی «ولایت فقیه»!
خوشبختانه وجود یک سازمان پیشتاز مسلح به اسلام انقلابی در تاریخ کشور ما مانع از این شد که خمینی و خامنهای بتوانند همه دستآوردهای تاریخی یک مکتب اصیل را به نابودی بکشانند و مجاهدینی بودند که از همان روزها و هفتههای اول توی دهان خمینی زدند که «صحبت از انقلاب نکنید، بهخصوص صحبت از انقلاب اسلامی نکنید، خود انقلاب باندازه کافی مسئولیت دارد، چه رسد به انقلاب تراز اسلام» (مسعود رجوی، ۴اسفند ۱۳۵۷).
و از همان آغاز نبرد بین اسلام انقلابی و حقیقی با اسلام قلابی خمینی شروع شد. منتها اگر در آن روزگار تفاوتها و مرزبندیها هنوز قاطع و مشخص نبود این ایام و بهخصوص پس از قیام دموکراتیک مردم ایران، مثل روز روشن است که آن دین و اسلامی که خمینی و خامنهای از آن دم میزد و امروز خامنهای پیش میبرد چیزی جز ارتجاع محض و دینفروشی با هدف غصب حاکمیت مردم و سرکوب آزادیها نبوده است. رسانههای حکومتی به کرات اعتراف میکنند که حتی در دایره خودیها هم برخی «تلاش میکنند انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را فاقد دستآورد معرفی کنند و اوضاع نابسامان امروز جامعه را محصول این انقلاب و نظام بدانند و حتی امام خمینی را زیر سؤال ببرند»! (جمهوری، ۵ دی۱۴۰۱) یعنی ناامیدی و بریدگی از رژیم به پایههای «ولایت فقیه» رسیده و چیزی از ایدئولوژی و اسلام خمینی و خامنهای برای نیروهایش باقی نمانده است. البته هنوز هم کسانی با اطلاع از نقش محوری نام آن دجال در بقای نظامشان، حواسشان هست و سعی دارند که با شیادی و بازی با کلمات، آنچه خمینی میخواست را «دولت اسلامی» و ماحصل و ماوقع را «اسلام دولتی» بنامند و با تمایز بین این دو بگویند «از وقتی که دولت اسلامی را کنار گذاشتیم و اسلام را دولتی کردیم، تمام توان خود را مصروف اصل قرار دادن خود و اسلام را به خدمت خود درآوردن نمودیم» (همان منبع) اما برخی دیگر مثل «مهدی نصیری» همپالکی حسین شریعتمداری در کیهان و از بازجو شکنجهگرهای اوین هم هستند که تعارف را کنار گذاشته و پوکی ریشه آن شجره خبیثه را در خود خمینی معرفی کرده و میگویند «مشکلات و نابسامانیها و خلف وعدهها از همان روز اول آغاز شد و امروز به عقیده بسیاری از عالمان و صاحبنظران و افکار عمومی، نظام مؤسُس او [خمینی] دیگر نه جمهوری است و نه اسلامی و حالا بر همگان جز عدهیی اغلب بیاطلاع و متعصب و یا افراد منتفع از قدرت و رانتهای بیحساب و کتاب، معلوم شده که وعده آیتالله خمینی برای آبادی دین و دنیای مردم ایران تحقق نیافته است و حالا ما باید با روح ایشان مخاطبه کنیم که آخرین دستاورد دنیایی نظامتان، به زیر خط فقر رفتن دهها میلیون ایرانی و تورمی ویرانگر، و بالاترین دستاورد دینی آن اجرای سرود «سلام فرمانده»... میباشد»! (بهار نیوز ۲۲آذر)
اینگونه مواضع و لگد زدن به اسلام ریایی خمینی و لجنمال کردن خامنهای یکی دو تا نیست و صرفاً برای نمونه میتوان به استفهام انکاری آخوند عبدالله نوری هم اشاره کرد که پرسید «آیا حکومت با یدک کشیدن عنوان اسلام و با کارنامه و عملکرد پراشتباهی که در حوزههای مختلف دارد، موجب کسب رضایت اکثریت مردم و سربلندی اسلام و تشیع شده است؟» (بهارنیوز ۲۶آذر)
آری، پوسیدگی و شکاف به تمام رگ و پی این نظام بیمار و محتضر سرایت کرده و بعد از خواص و «ساکتین»! این بار نوبت بازجوها و شکنجهگران و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی سابق است که سکوت را شکسته و مرگ نظام ولایت را اعلام کنند!