سیمای آزادی چنگ در چنگ هیولا...
در دنیای انفجار اطلاعات، رسانهها بهدلیل برخورداری از توان تولید، ذخیرهسازی و ارسال و دریافت پیام و اطلاعات، حرف اول را میزنند. در این رابطه توتالیتاریسم دینی، بهموازات صرف سرمایههای ملی ایران برای خرید تکنیکهای پیشرفتهٔ سرکوب، از اختصاص بیشترین هزینه برای دستگاه دروغپراکنی خود غافل نیست.
تولید پروپاگاندا در نظام ولایت فقیه
طبق اطلاعات ارائه شده از سوی رسانههای حکومتی، بودجهٔ صدای و سیمای آخوندی برای سال۱۴۰۲ بیش از ۴۲درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است و به بیش هفت هزار و ۵۳۱میلیارد تومان بالغ شده است. «این بودجه قرار است به حوزههای مستندات خبری، تولید و پخش خبر، پخش سیما و حمایت از تولید محتوا در فضای مجازی و این قبیل موارد خرج شود» (خبر آنلاین. ۲۱دی ۱۴۰۱).
این در حالی است که در سال۱۴۰۰ نیز نسبت به سال۱۳۹۹ این بودجه افزایش ۵۶درصدی داشته است.
خامنهای در سخنرانی ۱۹دی خود بهوضوح از نیاز رژیمش به «جهاد تبیین» [بخوانید وراونهسازی واقعیتها و جعل و تحریف خبر] در کنار سرکوب پرده برداشت:
«نقشههای بدخواهان، تبلیغات و بهقول خودشان پروپاگاندا است که علاج آن، تبیین صحیح حقایق از زبانهای مختلف و با ابتکار و نوآوری است چرا که راه برطرف کردن وسوسه تبلیغاتی اثرگذار بر ذهن جوان و نوجوان باتون نیست بلکه تبیین و روشنگری است».
تولید و انتشار پروپاگاندا، وظیفهٔ ارگانی است که مستقیم به بیت خامنهای متصل است و رئیس آن از سوی او گماشته میشود.
این دستگاه عریض و طویل که بهحق از سوی مردم ایران «دستگاه تولید دروغ» نام گرفته، در ۳۱استان دارای مرکز است و در ۲۰کشور از نمایندگی برخوردار است. کار تعریفشدهٔ آن توجیه عملکرد فاشیسم دینی و ایدئولوژی بنیادگرایانهٔ آن است. از آن بهعنوان سلاح جمعی سرکوب ایرانیان استفاده میشود. بازجو ـ خبرنگار اصطلاحی است که افکار عمومی به خبرنگاران آن دادهاند؛ زیرا برخی از محتواهای تولید شده از سوی این دستگاه، اعتراف اجباری متهمانی است که در زیر شکنجه از آنها اتخاذ شده است و هدف از پخش آن ایجاد ترس و اختناق در جامعه و مدرکسازی برای عادی جلوه دادن جنایت حکومتی است. این بدترین نوع شکنجهٔ روانی است. مصاحبههای ساختگی برای انحراف افکار عمومی یکی دیگر از شگردهای آن است.
تلویزیونی برای قیام و آزادی
هدف این نوشتار پرداختن به تمام جنبههای جنگ روانی نیست و مجالی جداگانه میطلبد، آنچه باید برجسته شود این است که در رویارویی با این غول رسانهیی، برخورداری از رسانهٔ متقابل و مقابله با جنگ روانی و پروپاگاندای حکومتی، یکی از ضرورتها و بایدها نیروی انقلابی و آزادیخواه است. پاسخ مقاومت ایران به این ضرورت، راهاندازی یک تلویزیون ماهوارهیی است که «سیمای آزادی» یا «تلویزیون ملی ایران» نام دارد. این تلویزیون وابسته به هیچ دولت خارجی نیست و القائات هیچ طرفی را دنبال نمیکند؛ زیرا برای تأمین هزینههای خود به کمکهای ایرانیان آزاده در داخل و خارج کشور متکی است. برنامههای «گلریزان همیاری»، گوشههایی از این کمکها را در معرض افکار عمومی قرار میدهد.
«سیمای آزادی»، تلویزیونی است که برای درخشیدن کاذب و پیشی گرفتن در دنیای اسرارآمیز و پر رقابت رسانه، هرگز به انتشار اخبار زرد و فیک مبادرت نمیکند. غلو، گزافهگویی و سویهگیریهای پراگماتیستی در کار آن نیست. با انتشار حقیقت به جنگ پروپاگاندا میرود. وظیفهٔ اصلی آن تمرکز بر انعکاس صدای مردم و انقلاب دموکراتیک مردم ایران برای آزادی است. از این رو هر کسی که از وضع موجود ناراضی است و خود را در صف براندازان و همراه و همگام با آنها مییابد، با برنامههای آن احساس همدلی میکند.
جانافشانی با مال
در هر کجای مهین اسیر، فعالیتی علیه حکومت انجام پذیرد، در سیمای آزادی انعکاس مییابد. تنها تلویزیونی است که اخبار اعتراض و قیام را بدون سانسور به اطلاع عموم میرساند.
سیمای آزادی، تلویزیون شورشگران و کانونهای شورشی است. صدای همبستگی با انقلاب نوین مردم ایران و راهحل انقلابی است. کسانی که از سیمای آزادی حمایت میکنند، معتقد هستند که باید این رژیم خونریز، دجال و شیطانی را از بیخ و بن برانداخت و بر خرابههای آن یک جمهوری دموکراتیک و برآمده از انتخاب آزادانهٔ مردم بنا کرد. بنابراین هر نوع کمک به سیمای آزادی، در حکم اعلام همبستگی با مقاومت ایران برای تحقق هدف بزرگ آزادی است. این کمک آنها را در صفوف رزمآوران آزادی و کانونهای شورشی قرار میدهد. اگر ثروت و سرمایههای مادی و بهطور مشخص پول را یک کالای بیجان نبینیم و آن را محصول عمر و رنج تکتک انسانها بدانیم، بذل این هدیهٔ ارزشمند بهپای یک مقاومت، در حقیقت شرکت در مبارزه و نوعی جانافشانی است. این هدیهها با معیارهای مادی قابل سنجش نیست. از یک شاخه گل گرفته تا آرزویی برآمده از دل برای بهروزی مردم ایران تا پیشکش داراییهایی که برای اندوختن سکه به سکهٔ آنها چه اشتیاقهایی که هزینه نشده است.
سرمایهٔ بزرگ سیمای آزادی گنجینهیی از پرداختهایی است که مردم ایران با جان و دل به آن تقدیم کردهاند.
مردم این صدا را پرقدرتتر میکنند تا صدای زوزهٔ شلاقها را در میهن اسیر خاموش سازند.
بیگمان روزی از همین رسانهٔ محبوب خبر فتح تهران و طلیعهٔ سپیدهدمان آزادی در ایران طنین خواهد انداخت.