مسعود رجوی
درباره سپاه پاسداران و ضرورت لیستگذاری و انحلال و در هم کوبیدن آن
۱۹ فروردین ۱۳۹۸
سپاه پاسداران نیروی اصلی حفظ رژیم ولایتفقیه است. ارگان اصلی قهر و سرکوب نظامی در استبداد عقب مانده دینی است. نسخه و برگردان مادون سرمایه داری گردانهای حفاظتی «اس اس» در آلمان نازی و پیراهن سیاهان فاشیست در ایتالیا که بی شبهه محصول بلافصل جنایت و جنگ است. محصول شکار انقلابیون و سرکوب در داخل و جنگافروزی در خارج از مرزهای کشور است. با سلاح سنگین، در جریان جنگ ضدمیهنی شکل گرفته است.
اینها را از سالها پیش گفته و تکرار کردهایم:
۲۲ بهمن ۱۳۷۷
تا این رژیم هست هیچ چیز حل نخواهد شد
تا این آخوندها بر سر کارند، کمترین کمترین قدمی برای کم شدن از ابعاد چپاول و ابعاد ویرانگری و غارتگری برداشته نخواهد شد.
دشمن کیه دشمن ملت ایران کی بوده؟
حاکمیت آخوندی رژیم آخوندی. فرق نمیکند این یکیاش یا آن یکیاش چون که سگ زرد برادر شغاله بحث هم بحث یکسال و دو سال و ده سال نیست.
اینها دشمن هستند اینها مانع هستند اینها سد تکامل جامعه ایران هستند اینها غاصب حقوق مردم ایران هستند و در رأسش غصب حق حاکمیت مردم ایران این دشمن. .. حاکمیت از آن خود مردم ایران است. خوب تا وقتی که ما دشمنمان برایمان حاکم است چطور میشود انتظار داشت دردهای ملتمان التیام پیدا بکنه. پیشرفت و توسعه اقتصادی او نهم توسعه پایدار متصور نیست. بدون برقراری آزادی، بدون حاکمیت مردمی، بدون عدالت بدون دستگاه سالم قضایی، غیرممکن است. این جاست که میرسیم به سرچشمه سیاسی مشکلات اقتصادی و اجتماعی.
همه میدانند که فجایع ناشی از حکومت آخوندی، از جمله فاجعه اقتصادی، قبل از هر چیز ناشی از سیاست ارتجاعی و ضدایرانی این رژیم است و بنابراین راهحلش هم از سرنگونی دشمن ضدبشری و استقرار تنها جایگزین دمکراتیک و میهنی میگذرد و این یک نبردی است ریشهدار که بهنظر میرسد پس از یکقرن، یک قرن بعد از انقلاب مشروطه داریم بهمرحله نهایی و تعیین تکلیفش نزدیک میشویم.
واقعیت این است که این حرامیان ارتجاعی و استعماری یکقرن است که در وطن ما به کاروان انقلاب و رهایی میزنند، قیامها را بر سر مردم و پیشتازان انقلاب ویران میکنند تا اصولافکر آزادی و استقلال را هم از سر نسلهای بعد خارج بکنند.
تمرکز قدرت سیاسی و مذهبی و مشروعیت ناشی از یک انقلاب عظیم مردمی در خمینی، اضافه بر پشتوانه ارتجاعیش که بهدرازای تاریخ ایران و اسلام بود، آن چنان نیروی «مهیب» و مخربی ایجاد کرد که آخوندها نهتنها بهسلطه ابدمدت بر مقدرات مردم ایران فکر میکردند، بلکه حتی خواب احیای امپراطوری و خلافت مذهبی در سرتاسر دنیای اسلام را دیده بودند.
دیکتاتوری ولایت فقیه یک دیکتاتوری نظامیـپلیسی است. و این سپاه پاسداران ابزار حفظ نظام ولایت فقیه است که این رژیم عمدتاً به آن متکی است. پس سپاه پاسداران ارگان محوری اعمال قهر و سرکوب نظامی النگرست.
اما دینامیسم یعنی موتور محرک سپاه یعنی روح حاکم بر آن صدور ارتجاع و جنگطلبی مبتنی بر نظریه ولایت جهانشمول است.
میدانیم که سپاه پاسداران در هیأت ارتشی با تسلیحات سنگین ودارای نیروی هوایی و دریایی و قدرت موشکی، در همان جریان جنگ ۸ساله شکل گرفت. واین هم که گفتم ابزار اصلی اعمال قهر نظامی و وسیله اصلی حفظ نظام ولایت فقیه هست دلیلش روشن است چون که سپاه در هرکجا درتظاهرات مردم در خیزش شهرها در هرکجا، از مشهد تا قزوین و شیراز و اسلامشهر، همیشه حاضر به یراق است برای سرکوب و اصولاً از طریق قرارگاههای مختلف خود شهرها را کنترل میکند.
وقتی که خمینی میگفت «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» منظورش همین نقش محوری سپاه پاسداران بود در حفظ نظام ولایت از جهات مختلف .
۱۹ فروردین ۱۳۹۸
آخوند روحانی در تابستان گذشته گفت سپاه از ثمرات جنگ است.
«ما در جنگ ۸ساله یک نیروی نظامی دوم قویی متولد شد یعنی ۸سال جنگیدیم. یک نوزادی تبدیل شد به یک جوان برومند قوی. ما یک ارتش داشتیم دیگه تبدیل شد به دو تا ارتش. ما یک ارتش داشتیم یک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم توی جنگ درست شد».
پس تا سپاه جنگ و جنایت هست، ظلمت آخوندی و ولایت فقیه هم برقرار است. باید با آن جنگید. بدون جنگ ساقط نمیشود. استراتژی ارتش آزادیبخش ملی از آغاز بر همین پایه بنا شده و کانونهای شورشی در همین مسیر هستند.
در اطلاعیه شماره ۱۰ گفتیم که:
«پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر، بوده و هست و خواهد بود.
آنقدر که از طریق کانونهای شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلاء یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد».
خامنهای از سالها پیش میگفت «سپاه و بسیج مطمئنترین حافظ امنیت» رژیم است (۲۸ اسفند ۷۸). چنگ انداختن سپاه پاسداران بر بخش اعظم اقتصاد ایران نیز برای تحکیم موقعیت آن است. آنقدر که یک مقام آمریکایی گفت: «اگر شما در ایران معامله تجاری بکنید دانسته یا ندانسته با سپاه سر و کار دارید» (الیوت آبرامز ـ ۲۸ اردیبهشت۹۶).
۱۹ فروردین ۱۳۹۸
از اینجا به روشنی میتوان فهمید کسانی که از لیستگذاری پاسداران نگران و دلواپس هستند و بر سر و روی خود میکوبند، بالفعل و به درجات همین رژیم را پاس میدارند و در زمرهٴ پاسداران همین رژیم قرار دارند.
آلترناتیو سازان مجازی هم که کاری ندارند چگونه باید سپاه پاسداران را واژگون و رژیم ولایت را سرنگون نمود، سخت به بیراهه میروند. بهخصوص که پس از ۴۰سال و اینهمه رزم و رنج، تعمیق و تکامل مبارزه رهائیبخش و انکشاف مبارزه طبقاتی (علیه بهرهکشی) جایی برای ظهور یک خمینی یا شبهخمینی دیگر باقی نگذاشته و «همه با هم» باسمهای موضوعیت ندارد.
آن کس هم که میخواهد با بازی کلمات، سپاه پاسداران ارتجاع را به خود جذب کند، در واقع و قبل از هر چیز خودش جذب آن شده است. بچهٔ شاه یک نمونه فجیع از همین استراتژی آخوندپسند ارتجاعی است و میگوید:
- «ما نمیتوانیم (در ایران) به تغییر دست پیدا کنیم بدون اینکه تلاش کنیم که اکثریت این عناصر (سپاه و بسیج) را در طرف خودمان داشته باشیم».
- «مهمترین مؤلفه در میان تمامی عوامل، نقشی است که نیروهای نظامی و شبهنظامی میتوانند در این گذار ایفا کنند».
- «البته آن کسی که عضوی از سپاه و بسیج است و امروز مثل بقیه ما ناامید شده در آینده نیز جایی دارد، و باید هم داشته باشد. آنها باید جایگاه داشته باشند. آنها باید بدانند که اولین نیروی تضمینکننده امنیت و ثبات آینده ایران در واقع خودشان هستند».
- «آنچه که هزینه تغییر را پایین میآورد و سطح مشخصی از اطمینان برای دوران گذار و تضمینی برای ثبات پس از تغییرات است، به مشارکت گرفتن نیروهای موجود نظامی و انتظامی است و بدون آنها کار ما بهمراتب سختتر خواهد بود» (۲۴ آذر ۹۷).
خط مشی بسیار جالبی است: مهمترین مؤلفه برای تغییر رژیم، سپاه است و بسیج، که در عین حال اولین نیروی تضمینکننده امنیت و ثبات در آینده خواهند بود. هزینه تغییر را هم باید با به مشارکت گرفتن نیروهای موجود نظامی و انتظامی در رژیم ولایت فقیه کاهش داد والا کار سخت میشود!
آیا دو ماهیت و مشی و مقصد بکلی متضاد را میبینید؟ یکی مانند مجاهدین و مقاومت ایران میخواهد پاسداران ولایت را در هم بکوبد و دیگری میخواهد خود را به آن بیاویزد و ضمیمه کند.
در این همدوشی و اینهمانی با بسیج و سپاه، معلوم نیست که وقتی همینها «اولین نیروی تضمینکننده امنیت و ثبات آینده ایران» هستند، پس چه چیز فرق میکند؟ مشترکاًت بسیجی-پاسداری بچهشاه را با شیخ فهمیدیم اما وجه افتراق ، معلوم نیست. بهخصوص که کمی بعد تحریمها را هم دور سرش چرخانده و به سود شیخ گرد میکند و میگوید، با تحریمهای «هوشمند و هدفمند» موافق است.
یعنی که آمریکا باید با رجوع به رساله عملیة سیدعلی خامنهای، تحریمهای ناهوشمند و غیر هدفمند را با باز کردن شیر نفت بشوید و از لیست حذف کند. این همان دم خروسی است که از زیر عبای ملا بیرون زده. شاید هم نوعی همگرایی و اشتراک ماهوی بین «ولّیعهد» و « ولّی فقیه» باشد. آخر شاه «سایه خدا» و ولیفقیه «خلیفة خدا» بر روی زمین است!
بیست و چند روز قبل از کنفرانس ورشو هم به ناگهان بچه شاه با دلواپسی از اینکه مبادا غرب «راهحل نظامی را نیز در کنار راهکارهای دیگر مد نظر قرار دهد» احساس وظیفه کرد تا بهقول خودش جامعه بینالمللی را آگاه سازی کند که مبادا به ایران حمله کنند بلکه باید به «حمایت تام از جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران» روی بیاورند.
حالا پیدا کنید چه کسی میخواسته به ایران (و در واقع به رژیم ایران) حمله کند؟
همچنین معلوم نیست که «حمایت تام» چه مبلغی و متوجه کدام جنبشهای آزادیخواهانه است؟ و آیا این حمایت «هوشمند و هدفمند است» یا همهٔ آن جنبشهای مفروض را در بر میگیرد؟!
بقول شاملو روزگار غریبی است چون عده ای از سگهای زنجیری نظام در همین وانفسا شاهی شده و با ندامت از آنهمه قول و غزل در بارهٴ دمکراسی و آزادی و حقوقبشر، مجیزگو و خواهان «دیکتاتوری مدرن» رضاخانی شدهاند.
این بازار مکارهٴ سیاست نیست، بهوضوح بازار مکارهٴ وزارت است!
اما در جبهه خلق و سرنگونی، تحریم رژیم و لیست گذاری سپاهش البته لازم و بسیار مفید و مؤثر است. به شرط اینکه با اتکا به خود، با کانون شورشی و با ارتش آزادی، آنرا در خیابانها و شهرهای این میهن، همچون کاوهٔ آهنگر به پتکی سنگین و گرزی آتشین بر فرق ضحاک زمان و مزدوران آن ارتقا دهیم. با برانگیختن مردم بهجان آمده به برخاستن و قیام و حقطلبی به هر قیمت. چرا که حق و آزادی را به رایگان نمیدهند. باید بر اساس ”کس نخارد“ قیمت آن را به تمام و کمال پرداخت و از حلقوم حق ستیزان و آزادیکُشان بیرون کشید.
در همه جا صدای رسای مردم ایران و ارتش آزادیستان باشید.
ایران را پس میگیریم.
زیباترین وطن را دوباره میسازیم.
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست