سخن روز
از صبح یکشنبه، ۱۵فروردین، تجمع اعتراضی و سراسری بازنشستگان خشمگین در۲۳شهر کشور برگزار شد. این نهمین دور این اعتراضات سراسری طی ۳ماه گذشته و اولین اعتراض سراسری مردم بهجان آمده در سال جدید است.
آن هم در شرایطی که نیروهای سرکوبگر که از برگزاری این تجمع اطلاع داشتند، از روزها قبل هراسان به دست و پا افتاده و با اقدامات امنیتی-اطلاعاتی تلاش میکردند بازنشستگان و مردم معترض را بترسانند که در این اعتراضات شرکت نکنند.اما این اقدامات نتیجهٔ معکوس داد و نخستین حرکت اعتراضی سراسری در سال جدید شکل گرفت. روندی که نشان میدهد سال۱۴۰۰ سالی پر جوش و خروش در سپهر سیاسی - اجتماعی ایران است، بهویژه در شرایطی که شدت «تورم مغز استخوان مردم را میسوزاند» (عباس آخوندی، وزیر پیشین رژیم-۱۵فروردین)، و «سفرهٔ مردم روز بهروز تنگتر میشود» و «صفهای طویل مرغ و روغن و تورم لجام گسیخته» (علیرضابیگی، عضو مجلس ارتجاع-۱۵فروردین) و «شرایط بسیار بد گرانی، بهویژه بازار مرغ» که «مردم پس از گذشت ۴۲سال از عمر نظام باید با این وضعیت بد در صفهای مرغ بمانند» (آصفری-عضو مجلس ارتجاع-۱۵فروردین)، در وضعیتی که «۱۲ میلیون حاشیهنشین در کشور وجود دارد و جمعیت بالای فقیر در ایران موجب نگرانی جدی است و خانوادههایی وجود دارند که هیچ منبع درآمدی ندارند و این جمعیت زیاد است» (اسحاق جهانگیری-۱۵فروردین)، وضعیتی که چنان نفرت شدیدی علیه تمامیت رژیم ایجاد کرده که هشدارها از گوشه و کنار رژیم پیاپی بهگوش میرسد که «مردم در فرصت مناسب عکسالعمل نشان خواهند داد، احساس ظلم در مردم مالباختهٔ بورس، خشم و غضب از پیامدهای ناگوار حادثهٔ افزایش قیمت بنزین، تورم لجام گسیخته، صف طویل روغن و مرغ را نمیتوان» نادیده گرفت و پیآمد خطرناک و انفجاری آن را در نظر نگرفت! (علیرضابیگی-۱۵فروردین).
و آن دیگری هشدار میدهد: «شرایط ایران مثل یک بمب ساعتی است و جرقهای میتواند موجب خیزش عمومی شود» (قاسم شعلهسعدی نماینده پیشین مجلس ارتجاع ـ ۳فروردین).
شعارهای اعتراض سراسری بازنشستگان، گوشهیی از نفرت انباشته در جامعه را نشان داده و دستگاه غارت، ستم و فساد آخوندهای حاکم را هدف قرار میدهد. آنها از جانب همهٔ مردم ایران فریاد میزدند: «تنها راه رهایی از سفرههای خالی فریاد در خیابان» و «نه مجلس نه دولت نیستند به فکر ملت، بسه فریب ملت». و رودرروی خلیفهٔ ارتجاع فریاد میزدند: «خیلی دروغ شنیدیم، ما دیگه رأی نمیدیم!»؛ و بدین ترتیب نشان دادند شعبدهها و مانورهای شیادانهٔ سران رژیم دیگر کارگر نیست.
امتداد اعتراضات سراسری که از زمستان سال۹۹ پس از وقفهای یکساله (بهخاطر کرونا، متحد ولایت) دوباره آغاز شد نشان میدهد خامنهای و دستگاه سرکوبش توانایی جلوگیری از آن را ندارند و مجبورند دندان روی جگر بگذارند و شاهد گسترش آن باشند. چرا که میدانند اگر با سرکوب عریان بخواهند جلو اعتراضات سراسری را بگیرند، تنها باعث عمیقتر شدن و رادیکالتر شدن اعتراضات میشوند؛ از طرف دیگر خامنهای و رژیمش ماندهاند اگر کاری نکنند، با گسترش دامنهٔ اعتراضات سراسری چه خواهند کرد؟ بهویژه که این تجربه را دارند که اعتراضات اجتماعی، در ادامه و استمرار خود، به انفجار بزرگی مانند قیام دی۹۶، تابستان۹۷ و آبان و دی۹۸ منجر خواهد شد.
این وضعیت آن هم در شرایطی که رژیم در محاصرهٔ بحرانهای بینالمللی، اقتصادی، اجتماعی و جنگ گرگها گرفتار شده، ناقوسهای خطرناک مرگ را در آغاز سال نو برای رژیم بهصدا در آورده است!