مِن ومن کردن رژیم عقب افتادهٔ آخوندی درمعرفی کاندیدای موردنظرش برای انتصاب یک تدارکاتچی درموضع ریاست جمهوری، خود نشان ازشرایط استثنائی رژیم در فاصلهٔ کمی بیشتر از دو ماه به نمایش انتخابات می باشد.هرچند در نظام تمامیت خواه آخوندی، که بر اساس امیالِ من درآوردی شخصیت خودساختهای به نام ولی فقیه بنا شده است، چیزی به نام انتخابات یاوه ای بیش نیست، اما این نمایش در این موقعیت سخت بلای جان ولی فقیه شده است.
آخرین انتخابات مجلس ارتجاعی رژیم با تحریم اکثریت مطلق مردم روبرو شد از بین ۲۹۰ نماینده، بنا به اعتراف خود رژیم، تنها ۳۰ نفر «مستقل» و ۱۶ نفر «اصلاح طلب» به مجلس راه یافتند و محمد باقر قالیباف، به قول خودش چوب زن، با ۲۳۰ رأی به ریاست آن گماشته شد؛ با این وضع دفاع از انتخابات در رژیم آخوندی حتی برای پادوهای بی چشم و روی آن نیز مشکل شده است. رژیم دروغگوی آخوندی برای اولین بار در این انتخابات آمار زیر ۵۰٪ از تعداد شرکت کنندگان را ارائه داد، در حالیکه در بیش از ۷۰٪ از حوزه های انتخاباتی تنها یک کاندیدا، که احتیاجی به یادآوری تعلقات مطلقه آنها نیست، وجود داشت. در بسیاری از حوزه ها در تهران تعداد رأی دهندگان زیر ۱۰٪ بود. با این همه همین مجلس دست ساز مرکز بروز و تلاقی بحران های لاعلاج این رژیم درمانده شده که بدتر و شدیدتر از پایان دورهٔ دیکتاتوری سلطنتی پتهٔ آن را روزمره روی آب می ریزد. انتخابات در رژیم عقب ماندهٔ آخوندی هم از روز اول برگ انجیر مندرسی بیش نبود، اما اکنون کار به جائی رسیده است که مناسکِ کساد انتخابات، مثل نماز جمعهٔ رژیم، حتی هواخواهان با جیره و بی مواجبش را هم کز می کند. مشکل اصلی رژیم نامتعارف آخوندی عقب افتادگی همه جانبه اش می باشد و دجالیت بی مانندش، که از ذات این عقب افتادگی مفرط نشأت می گیرد، او را رسوای زمانه کرده و در بن بست قرار داده است؛ رژیم آدمخوار آخوندی با ایدئولوژی عهد حجر می خواهد از هم انتخابات، دست آورد عصر مدرن، استفادهٔ ابزاری برای تصفیه حساب، بکند و هم آن را به نشانهٔ مقبولیت مردمی به رخ فرنگی ها بکشد!
برای رژیم نامتعارف آخوندی که هم از روز اول در بحران و با ایجاد بحران بیشتر بر تخت قدرت نشست، بیرون رفتن از بحران توهمی بیش نیست. این رژیم که همهٔ آحاد جامعه را به «خودی» و«غیرخودی» تقسیم می کند، و با توجه به بیماری انحصارطلبی مطلق که از ذاتش سرچشمه می گیرد، از انتخابات برای تصفیه کردن و بازهم تصویه کردن بی پایانِ «غیرخودی» ها استفاده می کند. واضح است که از جنگ گرگها در درون رژیم آخوندی، که از قضا بسیار جدی است و آن را از درون می خراشد، چیزی به نفع مردم به دست نمی آید، چرا که جنس اختلافات باندهای مختلف رژیم، که بر سر قدرت می باشد، با جنس اختلافات مردم، که برای آزادی و کسب کار و نان و مسکن تلاش می کنند، کاملاً متفاوت است. همین اختلاف اساسی و چاره ناپذیر بین رژیم و مردم، بعد از چهار دهه، جامعهٔ ایران را به طور کامل از حکومت سرکوبگر گسل داده و خطر قیام دست و پای رژیم پوسیده را بیش از پیش بسته و نفسش را گرفته است.
در این انتخابات تهدید عاجل قیام مردمی، نقشهٔ راه را به خامنه ای تحمیل می کند. ولی فقیه رژیم درماندهٔ آخوندی که آرزو دارد یک رئیس جمهور جوان حزب الهی از جعبه های رأی بیرون بکشد، چنان وحشتی از انفجار خشم مردم دارد که تا به امروز در مورد هر تصمیمی فلج مانده است. عدم شرکت مردم در انتخابات مجلس ارتجاعی و کسادی بی سابقهٔ بازار این نمایش، رژیم را از خرج مانور قدرت با رقم سازی تعداد شرکت کنندگان در انتخابات محروم کرده است. ولی فقیه ورشکستهٔ رژیم در گل مانده به احتمال زیاد و با قصد تک پایه کردن رژیمش، با خیال مهار بحران و خطر سرنگونی، انتخابات آتی را از سر باز خواهد کرد. قیام مردم ایران، همچنان که در دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ماه ۱۳۹۸ هم نشان داد، بر روی سیاست کشورهای غربی هم تأثیر می گذارد. تحریم مناسک انتخابات رژیم تمامیت خواه آخوندی، که هنوز دستش از خون جوانان وطن خیس است، کوچکترین وظیفهٔ همه مردم ایران است. شعار “ما دیگه رای نمیدیم، از بس دروغ شنیدیم!» که از طرف بازنشستگان در کف خیابان سرداده شده گویای همین مطلب است. با حمایت و گسترش کانون های شورشی انتخابات قلابی رژیم آدمخوار آخوندی را برایش به زهر افعی تبدیل کنیم؛ چنین باد!