۱۳۹۷ اسفند ۱۰, جمعه

سخنرانی اینگرید بتانکور در کنفرانس چشم انداز ایران در مجلس ملی فرانسه



از اینکه یک بار دیگر در جمع شما حضور پیدا میکنم، احساس شعف عمیقی دارم. آقای نماینده شاسین آن لحظات پس از آزادی مرا بازگو کرد، هنگامیکه بار دیگر چهرههای آشنا را در اطرافم دیدم، در یک لحظه فوقالعاده هیجان انگیز پس از رهایی... به همین دلیل است که من هم الان همان احساس هیجان خیلی خاص را دارم از این بابت که میتوانم در برابر شما صحبت کنم، در حالیکه میدانم تا چه حد به شما مدیونم و بر اهمیت کلمات، اقدامات و تعهد شما برای حفظ زندگیم در اسارت و بعد برای به دست آوردن آزادیم آگاهم.

در همین راستا و مضمون است که من توان شما را برای تحقق تغییر در کشوری مانند ایران، برجسته می بینم.
ابتدا میخواهم از شما بابت این دعوت تشکرکنم و بگویم که برای من این یک لحظه غور و اندیشه است. ما چند ماه پیش با خانم دو ووکولور و آقای گوسلن در تجمع ویلپنت بودیم. آمده بودیم درباره تعهدی که برای یک ایران آزاد گرفته ایم صحبت کنیم. و بعد آگاه شدیم که سوء قصدی علیه جان خانم رجوی در تدارک بوده که در صورت عملی شدن، میتوانسته باعث کشته شدن همه ما شود.
گفتم غور و تعمق، زیرا سؤالی که باید از خود بپرسیم اینست که چرا؟ چرا یک توطئه ؟چرا یک توطئه در این شرایط صورت میگیرد؟ من فکرمیکنم باید به این سوال پاسخ داد که هدف آنها برای از بین بردن خانم رجوی و شورای ملی مقاومت ایران یا از بین بردن همه ما که از امکان تحقق یک ایران دموکراتیک و آزاد حمایت میکنیم، چیست؟ به باور من پاسخ خیلی ساده است، اما گاه ضروری است یاد آوری شود: پاسخ اینست که ملایان میخواهند به جهانیان بگویند که تنها یک مخاطب معتبر در ایران دارند که خود آنها هستند. که هیچ امکان و هیچ گزینه دیگری وجود ندارد و بدون آنها، ایران محکوم به آشوب و هرج و مرج خواهد بود. با علم بر اینکه جامعه بینالملل تا چه اندازه در برابر این امکان که کشوری مانند ایران ـ با منابع بزرگ با موقعیت استراتژیک آن ـ در دام نوعی انقلاب بیسمت و سو بیافتد، نگران است. آنها تلاش میکنند به همه بباورانند که خودشان [ملایان] در این دیکتاتوری و در این وضعیت وحشتناک برای ۸۰ میلیون ایرانی، بر امکان یک تغییر ترجیح دارند.
در نتیجه به سراغ حذف فیزیکی و حذف امید میروند. چرا؟ زیرا رژیمی است در لبه پرتگاه سقوط، که احساس تزلزل میکند، زیرا همه روزه باید با شورش و اعتصاب، با تلاطمات اجتماعی و با مقاومت مردم که با فقر و گرسنگی و بیکاری دست به گریبانند، مواجه شود. اما هدف از این تلاشها همچنین حذف معنوی است. به نظر من، ما در کشورهای آزادمان که در آن آزادی بیان و اندیشه و روحیه نقد وجود دارد، باید خود را به سپرهای ذهنی و تمام توان غور و اندیشه خود مجهز کنیم تا بتوانیم در برابر یک استراتژی بسیار موذیانه پخش اطلاعات نادرست، تحریک آمیز، افترا آمیز، اخبار جعلی و شیطانی نمایی بایستیم، کارزارهایی دقیقا با این هدف که به ما بباورانند که ما شهروندان آزاد نفعمان در اینست که با دیکتاتوری ملایان کنار بیاییم.
این را از آن رو میگویم که من مدتهاست به حضور لابیهایی حساس شدهام که تلاش میکنند به ما بقبولانند که ما حق صحبت نداریم و اگر صحبت کنیم با تهدید جانی و عواقبی برای سخنانمان مواجه خواهیم شد و هدف انواع و اقسام اتهامات قرار خواهیم گرفت، صرفا به این دلیل که امکان بیان آنچه را که در فکر و ذهنمان میگذرد را داریم.
من اغلب متوجه شده ام که گاه در نهادهای مختلف اعم از سازمانهای بین المللی یا رسانه ها یا حتی در پارلمانها، حتی یک نفر کافی است تا این سموم را تزریق و پخش کند، این افترائاتی که شک و تردید در دلها بیاندازد و در نتیجه این شک و تردید آنچه که قوت و جوهره هر مقاومتی است، یعنی امید، را از ما بگیرد. تنها به یمن حقیقت و یقین مطلق از اینکه در حال دفاع از هر آنچه هستیم که واقعا سزاواردفاع است، میتوانیم اطمینان پیدا کنیم که بیرون از راه حقیقت حرکت نمیکنیم.
با این همه یک چیز محرز است: در رژیم ایران دیپلماسی بخشی از سیستمی است که از اعمال تروریستی تشکیل و مستقر شده است. عاملان، عناصر کنترل نشده نیستند. افرادی نیستند که به ابتکار شخصی مسئولیت دسیسه هایی را بر عهده بگیرند که در یک استراتژی کلی معنی و مفهومی ندارد. خیر، این یک سیاست عمومی رژیم ملایان است بر این پایه که از تمام وسایل، از جمله تروریسم، برای مواجهه با آنچه که بیش از هر چیز دیگر از آن وحشت دارند، یعنی امکان تغییر رژیم، استفاده کند.
این همان نتیجه ای است که فرانسه نیز به آن رسیده است، به طوری که وزارت امور خارجه فرانسه و دولت پرزیدنت ماکرون همراه با اتحادیه اروپا موضع گرفته و وزارت اطلاعات رژیم ایران را هدف تحریم قرار داده اند. البته این ظاهر قضیه است، چرا که طبعاً نمیتوان یک وزارتخانه را تحریم کرد، بدون آنکه بلافاصله بر مسئولیت سران این دولت و در نتیجه از صدر تا ذیل و از خامنه ای تا روحانی و کل ساختار این دیکتاتوری فاسد متمرکز نشد.
همچنین محرز بودن تروریسم رژیم، که دیگر صرفا یک اتهام نیست، بلکه واقعیتی است که سرویسهای امنیتی کشورهای اروپایی با فاکتهای مشخص و محرز، به ثبوت رسانیدهاند.
 قبلا اشاره شد و خانم رجوی هم اشاره کرد که این تروریسم در آلبانی در ماه مارس ۲۰۱۸، در فرانسه در ماه ژوئن که ما همه حضور داشتیم، در دانمارک در ماه سپتامبر، چند دیپلمات ایرانی مستقیما در این سوء قصدها که خوشبختانه خنثی شده و به یمن اقدامات سرویسهای اطلاعاتی اروپایی، بخصوص فرانسوی، بلژیکی وآلمانی؛ عملی نشده، دست داشتهاند. این سرویسها چهره واقعی رژیمی که دست به تروریسم میزند، و نوع دیپلماسی آن، را نشان دادهاند.
هدف از تحرکات رژیم در جهان اینست که به ما ملتهای آزاد بگوید که چنانچه با آن وارد معامله نشویم، دیپلماسی آن در خدمت تروریسم خواهد بود، تروریسمی که در سوریه و یمن هم دیده ایم و همچنین در مورد القاعده که اعضایش هنوز در ایران پناهگاه داشته و مستقر هستند، و نهایتا تروریسمی که ما در حال نبرد با آن هستیم یعنی تروریسم داعش و تروریسمی که اعمال و جنایاتش را در فرانسه شاهد بودهایم.
این تروریسم دو وجه دارد. یک وجه سخت یعنی کشتن و از بین بردن. و یک وجه نرم به شکل پخش اطلاعات نادرست. نکته نادرست اول اینکه میگویند هیچ امکانی برای گذار به یک دموکراسی وجود ندارد و صرفا خودشان توان آن را دارند. طبعا این حرف کاملاً غلطی است، چرا که با شورای ملی مقاومت ایران سر و کار داریم که یک پارلمان در تبعید است با ۵۰۰ عضو که با آرای خودشان خانم رجوی را انتخاب کردند. من فکر میکنم این نکته مهمی است. به عنوان رئیس جمهور دوره گذار در ایرانی که امیدواریم بزودی شاهد آن باشیم. پس خلاء قدرتی در کار نیست و آشوب و هرج و مرجی نخواهد شد.
ساختار دموکراتیکی ایجاد شده تا ایرانیان بتوانند از طریق انتخابات آزاد یک دموکراسی بر پا کنند بر پایه برنامهای که خانم رجوی سالهای سال است بلاوقفه تکرار میکند، برنامهای برای یک دموکراسی مبتنی بر جدایی دین و دولت، که در آن حقوق بشر محترم شمرده خواهد شد. ایرانی مسالمت جو که مترصد رسیدن به صلح است و نه ایرانی با جاهطلبی داشتن بمب اتمی، و کشوری که یک شریک صلح در منطقه خواهد بود که به آن نیاز بسیار است و علاوه بر این و بخصوص برای ما زنان، ایرانی که حقوق انسانها در آن مراعات خواهد شد، بویژه برابری مردان و زنان که این را همه روزه در کادر سازمان مجاهدین خلق ایران می بینیم که زنان در آن نقش محوری دارند و این نقش صرفا حرف و شعار نیست، بلکه آن را در نحوه عملکرد و شیوه های کاری این سازمان می بینیم.
بخش دیگری از اطلاعات نادرست که رژیم ایران پخش میکند این است که به ما میگویند این شورای ملی مقاومت ایران در واقع سازمانی است تحت سلطه آقای ترامپ. این هم خیلی جالب است، چرا که من سالها پیش، از زمانی که به این مقاومت توجه و علاقه پیدا کردم، رژیم ایران روایت دیگری را پخش و این مجموعه را یک سازمان تروریستی کمونیستی معرفی میکرد. این البته قدری مرا ناراحت میکرد چرا که مدت هفت سال در دست یک سازمان تروریستی کمونیستی اسیر بودم. پس همین امر میتوانست برای اینکه من از خانم رجوی فاصله بگیرم، کفایت کند. اما تجربه عملی ما چیز دیگری را نشان میدهد و هر کس کار سیاسی میکند میداند که یکی از حربههای مورد علاقه مخالفان اغلب بهتان و افترا زدن است. لذا در امر سیاست عادت می کنیم که هیچگاه بلافاصله هرچه که به ما به نحوی ارائه میشود را فورا نپذیریم. همیشه باید با دقت همه چیز را بررسی کنیم. من خیلی خوشحالم که این بررسی را انجام دادم زیرا نهایتا باعث شد که سالهای سال از دوستی خانم رجوی که او را عمیقا تحسین میکنم، برخوردار شوم.
به اعتقاد من باید تمام این کارزار پخش اطلاعات نادرست را با آنچه که امروز واقعا در حال روی دادن است در نظر بگیریم. این آرمانی است که حول آن، اجماعی متشکل از تمام نیروهای سیاسی وجود دارد. وقتی به طیف سیاسی آمریکا نگاه میکنیم، شخصیتهایی از خانم نانسی پلوسی گرفته تا رودی جولیانی که با آقای ترامپ کار میکند و آقای کندی، آقای توریسلی، و دیگر دموکراتهای سرشناس که در ایالات متحده پارلمانتر بوده اند، تا جان بولتون که مستقیما با دولت ترامپ کار میکند، همگی در این امر اتفاق نظر دارند، و این اجماعی است در درون یک مجموعه متنوع سیاسی، که امروز یک آلترناتیو برای دیکتاتوری ملایان وجود دارد و این آلترناتیو یک نام دارد که خانم رجوی است.
اینجا میخواهم خیلی ساده این کثرت و گوناگونی را تسری دهم، کثرتی که در همین کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک می بینید، همان گوناگونی است که در ایالات متحده نیز وجود دارد. در فرانسه هم تمام نیروها در این کمیته پارلمانی برای یک ایران آزاد نمایندگی میشوند و حضور دارند که اینهم دلیل و شاهد دیگری است بر اینکه اطلاعات نادرستی که برشمردم هیچ پایه و اساسی ندارد.
مریم رجوی کیست؟ پیش از هر چیز زنی است که از اوایل دوران جوانی با رژیم شاه ایران مبارزه کرده است. او مبارزه خود را برای دموکراسی از مدتهای طولانی پیش و زمانی که بسیار بسیار جوان بود، آغاز کرده است. همچنین زنی است که شماری از اعضاء خانواده خود را از دست داده و به چهره مرئی و بارز این مقاومت در برابر ملایان مبدل شده، به نحوی که بنظر من کاملا استثنائی است، و به همین دلیل عصبی شدن و غیضی که رژیم بشدت زن ستیز ملایان از این بابت احساس میکند را درک میکنم، یعنی حتی تصور اینکه یک زن عامل تبدیل رژیم زن ستیز، دیکتاتوری، قسی القلب و تروریستشان به یک نظام دموکراتیک و کثرت گرا در ایران باشد، خشمشان را بر می انگیزد.
باز می شنویم که در مورد خانم رجوی بعضی ها از کیش شخصیت صحبت میکنند. میدانید وقتی از اسارت آزاد شدم و بازگشتم، مدتی از کمک متخصصان برخوردار شدم زیرا پس از آن همه سال، بازگشت به جهانی که تغییر کرده بود و رویارویی با فشارهای مختلف، مسأله آسانی نبود. همه چیز در قیاس با دنیایی که قبلاً می شناختم تغییر کرده بود. به یاد دارم ـ و این نکتهای است که میخواهم با شما هم در میان بگذارم ـ یکی از متخصصان که به من کمک میکرد، برایم توضیح داد که به طور کلی در این گونه موارد انتقاداتی که از سوی اشخاص یا نهادها به عمل می آید، بیشتر به ذهنیت انتقاد کننده برمیگردد تا شخصی که مورد انتقاد قرار گرفته است. به این معنی که یک پروسه روانشناسانه وجود دارد مبنی بر این تمایل از سوی برخی اشخاص یا نهادها که میخواهند با اتهام زدن به دیگری آنچه را که خود هستند پنهان کنند و اتهام حول همان چیزی است که اتهامزننده به واقع نمیخواهد در مورد شخص خودش برملا شود. شیوه خاصی از غور و مداقه به من در درک این گونه فشارهای ایدئولوژیک کمک بسیار کرده است.
شنیدن صحبت از کیش شخصیت وقتی کسی مریم رجوی را می شناسد، به واقع خنده دار است. در مقابل، کیش شخصیت در بین ملایان به قدری واضح و بدیهی است که واقعا نیازی به توضیح ندارد.
سالهاست بسیاری چیزها تغییر کرده است. امروز سازمان مجاهدین خلق ایران یک جنبش شناخته شده است که از لیست سازمانهای تروریستی کشورهای اروپایی و ایالات متحده حذف شده در حالیکه قرار گرفتن آن در لیست اساسا به دلیل سیاست دولتهای گذشته برای گرفتن امتیازات اقتصادی از رژیم ایران بود. خوشبختانه ما در کشورهایمان قضائیههای مستقل داریم و خوشبختانه از طریق قضائیه میتوان با این گونه اتهام زنی ها مقابله کرد.
بسیاری چیزها تغییر کرده و امروز میدانیم که می توانیم با این اطلاعات نادرست و جعلی مقابله کنیم، چرا که سازمان مجاهدین خلق ایران به واقع به عنوان یک جنبش دموکراتیک و قابل احترام به رسمیت شناخته شده است.
باز شرایط تغییر بسیار کرده و امروز می بینیم که تروریستهای واقعی دیپلماتهای رژیم ایران هستند، نه اعضای شورای ملی مقاومت...
شرایط تغییر کرده و امروز مطبوعات از آنچه در ایران میگذرد، صحبت میکنند. پنج سال پیش، با همین تعداد اعدام و همین تعداد اعمال خشونت بار از سوی دولت ایران، همه چیز به سکوت برگذار میشد. اما امروز می‌بینیم که سندیکاهای به اعتراض بر میخیزند. دیگران هم بودند که علیه این واقعیت که این رژیم همچنان دیکتاتوری و استبداد خشن خود را به مردم ایران تحمیل میکند، به خشم و خروش آمده اند.
امروز همه شما منتخبین فرانسه که صدای مردم فرانسه هستید، را فرا میخوانم به همان ترتیب که در مورد من عمل کردید، جان مرا حفظ کردید، برای آزاد شدن من، متعهد شدید و تأثیر بزرگی که این تلاشهای شما بر حفظ جان و نهایتا آزاد شدن من داشت، از شما میخواهم صدای مردم ایران باشید. صدایی باشید که پرسش میکند و پرسشهای درست را مطرح میکند. من به عنوان مثال بسیار خوشوقتم از اینکه خانم میشل دو ووکولور ابراز تأسف کرده بودید در اطلاعیه ای که به دستم رسید و خواندم، از این بابت که گروهی از پارلمانترها به ایران رفته اند بدون اینکه پرسشی درباره مثلاً سوء قصد تروریستی ویلپنت مطرح کنند، با آنکه تنها چند روز قبل روی داده بود، و از اینکه آنها اعدامهای فوری در ایران، زندانی کردن کارگران، روزنامه‌نگاران و زنان در ایران را به سکوت برگذار کرده بودند.
لذا از شما که به نام مردم فرانسه صحبت میکنید میخواهم برای طرح پرسشهای درست، صدای مردم فرانسه باشید، صدایی که میپرسد: تا چه وقت قرار است ما همچنان باور داشته باشیم که تنها مخاطب مشروع ما رژیم استبدادی ملایان است؟ ما امروز این امکان و فرصت را داریم که روی این زن فوقالعاده، دوست من، خانم رجوی که برای آن گذار حی و حاضر است، حساب کنیم. پس بیائیم پرسشهای درست را مطرح کنیم.
به اعتقاد من ما تنها با فاش کردن حقیقت است که از اینجا، از فرانسه، میتوانیم به مردم ایران در بازیافتن آزادیشان کمک کنیم.