رژیم پوسیده و در حال احتضار حاکم بر ایران، غرق در بحرانهای داخلی و خارجی و مات و مبهوت، از تحرکات و رشد سازمان سازمان مجاهدین خلق چه در درون کشور و چه در خارج از کشور، در تلاش برای رهایی خویش به مانند مسافران یک کشتی دچار طوفان شده به هر تخته پارهای چنگ میزند.
مروری بر تلاشهای رژیم در ماهای اخیر این تئوری را که آخوندها به پایان خط رسیده اند تقویت میکند.
آخوندها از یک سو برای فرار از محاصره خارجی مدام شکایت میکنند که چرا کشورهای غربی به مجاهدین اینقدر فضای تبلیغاتی میدهند و از سوی دیگر با پرداخت بهای گزاف به لابیها، مزدوران و سازمانهای خود ساخته و پرداخته و با تمام قدرت و امکانات به هدف تخریب چهره مجاهدین، بیامان به توطعه پردازی، تهدید و ترور میپردازد.
این موضوع را میتوان از دشنامها و تبلیغات منفی در همه ابعاد علیه اعتقادات، سیاستها و رابطهها تا علیه رفتارها و ماهیت و ... مجاهدین در رسانههای تصویری-صوتی رژیم و یا رسانه های خریداری شده در خارج از کشور به راحتی دریافت.
برای درک این موضوع کافی است به موجِ عظیمی از هجمه و تبلیغات منفی که از سوی رسانه های معلوم الحال استعماری در جهت شیطان سازی مجاهدین و به هدف ممانعت از حمایت احتمالی سیاسی کشورهای غرب از این سازمان و گرویدن نسل جوان ایران به آنها به عنوان تنها گزینهی ممکن برای گذار از نظام ولایت فقیه به راه افتاده است، نگاهی بیاندازیم.
اما آنچه که بیش از هرچیز دیگری گویای به بنبست رسیدن و پایان خط رسیدن رژیم است تحرکات داخلی و جنگ درونی جناهای رژیم در این سیر این تحولات است.
پایگاه اطلاعرسانی دولت روحانی عصر سهشنبه ۲۱ اسفند ۹۷ کلیپی را در مورد سفر وی به عراق منتشر ساخت که پس از مدت کوتاهی از روی سایت مربوطه حذف شد. این پایگاه در توجیح حذف این ویدئو نوشت:
... به علت سهلانگاری و اشتباه سهوی همکاران، ویدیو کلیپی در کانال پاد منتشر شد که حاوی ترجمه بخش هایی از یک تحلیل نادرست بود.
تحریریه پایگاه اطلاع رسانی دولت ضمن پوزش از کلیه مخاطبان؛ دقایقی بعد از انتشار، کلیپ مذکور را از خروجیهای خود حذف کرد.
-اولین پیام این ویدئو به «رهبران عراق» بوده است و این امر را القا میکند که «روحانی از قدرت قابل توجهی برخودار است و لازم نیست آنها با سایر نهادها یا چهرههای نظامی درباره مصالحه تاکتیکی گفتوگو کنند و میتوانند این کار را با روحانی به عنوان رئیس دولت ایران انجام دهند».
-دومین پیام این ویدئو در ارتباط با دیدار روحانی با "ایتالله سیستانی" است و خطاب به «خامنهای و شرکا» است تا "نشان دهد که وی از سوی یکی از بلندپایهترین و پرنفوذترین مرجع تقلید عراق مورد استقبال قرار گرفته است".
-پیام سوم هم در این ویدئو، به «دولت ترامپ و متحدان عرب آن» بوده «مبنی بر اینکه عراق درهای خود را به روی سایر کشورها از جمله ایران با هدف تامین منافع متقابل و مشترک باز میگذارد و اجازه نمیدهد که خاک عراق از سوی دولت ثالثی برای اقدام علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد».
انتشار و حذف این ویدئو از این نظر قابل توجه است که درهفتههای اخیر تحولاتی در ساختار سیاسی ایران صورت گرفته است که جنگ قدرت در میان جناحهای رژیم را در فاز پایانی عریانتر میکند. رژیم مفلوک ارتجاع سعی دارد برای نجات خود هر چه بیشتر به سمت انسداد، یک دست شدن و افزایش قدرت "اصولگرایان" پیش رود و موقعیت جناح حسن روحانی را هر چه بیشتر تضعیف میکنند.
از جمله این تحولات میتوان به دیدار بشارالاسد، دیکتاتور خامنه ای اشاره داشت که هیچ عضوی از دولت ایران حضور نداشت. معمولا رسم بر آن است که در دیدارهای مهم خارجی خامنهای حداقل رئیس جمهور رژیم و یا یکی از اعضای ارشد دولت مانند وزیر امور خارجه یا معاون رئیسجمهور حضورداشته باشند. اما در عوض "جنایتکار جنگی" یعنی قاسم سلیمانی در آن دیدار حضور مییابد که حاوی پیام ویژهای هم برای غرب داشت که به "ویترین نمایشی" رژیم دل خوش نکنند و هم به سمت جناح دون پایه روحانی. اهدای "نشان ذولفقار" به وی نیز دارنده همین پیام ویژه است که مبادا هوس کند که دُم خود را عَلَم کند.
موضوع دیگری که در همین رابطه، یعنی انسداد و انقباض رژیم، در هفته گذشته روی داد، انتصاب جلاد رئیسی به دو مقام مهم حکومتی، یعنی ریاست قوه قضائیه و نایب رییس مجلس خبرگان است. وی اکنون بعد از خامنه ای به عنوان ریاست "قوه قضائیه"، دادستان دادگاه ویژه روحانیت، مُتَولیِ یکی از ثروتمندترین نهادهای رژیم یعنی آستان قدس رضوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رییس مجلس خبرگان، بیشترین نفوذ را در دستگاه حکومتی آخوندها دارا میباشد.
به این ترتیب نقشه حسن روحانی که سعی داشت با علی لاریجانی، ائتلافی را ترکیب دهد که با حاشیه راندن نیروهای افراطی اصولگرایان، اصلاحطلبان و نظامیان در میدان رقابت بر سر رهبری نظام پس از مرگ خامنه ای برای خود کلاهی بدوزد، در حال دود شدن است. او در همین رابطه وزرای خود را با صلاحدید لاریجانی برمیگزید و سهم میداد. رد لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم -یعنی «مهمترین» لایحه مرتبط با اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی- از سوی شورای نگهبان، که حسن روحانی و علی لاریجانی به دنبال تصویب آن بودند، یک نمونه از واکنش تندروها علیه این اعتلاف بود.
حسن روحانی خیال میکرد که در شرایط ویژه و اضطراری پس از مرگ خامنهای، اگر از پیش بسترها ساخته و مهیا شوند، میتواند به عنوان نجاتدهنده نظام و فردی که دولتهای غربی او را «میانهرو» به شمار میآورند، انتخاب شود. بویژه اگر در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ یک رئیسجمهور دموکرات وارد کاخ سفید شود.
اکنون رقیب مهم حسن روحانی برای رهبری، ابراهیم رئیسی که توسط آیتالله منتظری به دلیل قتل عام تابستان ۱۳۶۷ یکی از«جنایتکاران تاریخ» نام گرفت و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ «آیتالله قتلعام» نامیده شد و شکست سختی خورد، از روحانی دون پایه پیشی گرفته است.
آنچه که مسلم است دامنه و عمق بحرانهایی است که حکومت آخوندی تا خِرخِره در آنها فرو رفته است و با هیچ ترفندی نمیتواند آن را نجات داد. مردم به پا خاسته ایران با راهبردی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق به زودی هم آرزوی خامنه ای را در به درک واصل کردن جنایتکار تاریخ و قهرمانِ خامنه ای، قاسم سلیمانی مستجاب خوهند کرد و هم روحانی و هم امامش را در آتش خشم خویش خواهند سوزاند.