بیش از ۵۰سال است که ۲رژیم شاه و خمینی این سازمان را دشمن خود میدانند. بسیار از تحولات ۵۰سال اخیر با نام این سازمان گره خورده است. سازمان مجاهدین خلق ایران. این سازمان کی و چرا تأسیس شد؟ در زمان شاه چه کرد؟ در زمان خمینی چه خطی را پیش گرفت؟ انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین چیست؟ مجاهدین چرا به عراق رفتند؟ آنها اکنون چه میکنند؟
سازمان مجاهدین خلق ایران بزرگترین و سازمانیافتهترین اپوزیسیون دیکتاتوری ولایت فقیه است که سابقه مبارزه وقفهناپذیر با شاه و خمینی را در کارنامه خود دارد. این سازمان در نیمه شهریور ۱۳۴۴ توسط محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان از دانشآموختگان دانشگاه تهران با تکیه به مشی مبارزه مسلحانه برای سرنگونی رژیم شاه تأسیس شد. این در حالی بود که بهدلیل یکدست شدن سرکوب توسط شاه دیگر امکان هر نوع مبارزه مسالمتآمیز و رفرمیستی و حزبی از بین رفته بود.
آنها اسلام انقلابی یعنی اسلام ضداستثماری را بهعنوان ایدئولوژی و سلاح آرمانی برای این نبرد سرنوشتساز برگزیدند.
محمد حیاتی: «محمد آقا به ما مجاهدین یاد داد که دعوا این نیست که چه کسی باخداست و چه کسی بیخدا، دعوا بین ظالم و مظلومه. تا اون موقع تشخیص حق و باطل حتی بین مسلمونای مترقی این بود که وقتی کسی میگه خدا رو قبول داره، ولی ستمگره، نسبت به کسی که خدا رو قبول نداره ولی با ستمگر مبارزه میکنه این یکی حقه و آن یکی ناحق. در صورتی که کشف بزرگ محمد آقا این بود: مرز بین حق و باطل از بین استثمارکننده و استثمارشونده میگذره».
پس از ۶سال کار مخفی، مجاهدین مورد حمله ساواک قرار گرفتند. ۹۰درصد اعضا و تمامی مرکزیت آن دستگیر شدند. مرکزیت مجاهدین در دادگاه نظامی شاه از مبارزه خود تمامعیار دفاع کردند و به این ترتیب آگاهانه از صدور حکم اعدام برای تمامی اعضا مرکزیت استقبال کردند.
عباس داوری: «دفاعیات مجاهدین علیه رژیم شاه بسیار منطقی و افشاگر بود و واقعاً همه را جذب میکرد و یکی از دلایل اصلی گرایش قشر روشنفکر و مبارز به سازمان در اون زمان، همین دفاعیات بود».
حکم مسعود رجوی بهدلیل فعالیتهای گسترده بینالمللی برادرش دکتر کاظم رجوی با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.
سالهای ۵۴ تا ۵۷ مسعود رجوی تشکیلات مجاهدین را دوباره سازمان داد. سازمانی که در این دوران از یکطرف با کودتای خیانتبار کسانی روبهرو بود که در خلاء رهبری سازمان بر اثر دستگیری و اعدام بنیانگذاران و اعضای مرکزیت مدعی مارکسیست شدن سازمان بودند و از طرف دیگر با گرایشات عقبمانده و حملات آخوندی مرتجعانی که از این کودتا و ضربهای که سازمان خورد نهایت سوءاستفاده را کردند تا با اسلام انقلابی تسویهحساب کنند.
با اوج گرفتن موج انقلاب ضدسلطنتی، شاه رفت و ۴روز پس از آن، در شامگاه ۳۰دی ۱۳۵۷، مسعود رجوی همراه با آخرین دسته از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند.
محمد حیاتی: «خمینی در اولین ملاقات با مجاهدین، در ۱۵بهمن ۵۷ از مسعود رجوی خواست اعلام کند که جریانهای غیرمذهبی حق فعالیت سیاسی ندارند اما مسعود رجوی به او گفت مگر خود شما در پاریس نگفتید که مارکسیستها در فعالیت سیاسی آزادند؟! بعد هم از طریق پسرش احمد، به مجاهدین و شخص مسعود رجوی پیام داد که اگر شما مثل بقیه مردم، رهبری ”امام“ را بپذیرید، بالاترین مقامهای حکومتی در اختیار شماست؛ اما هر بار مسعود رجوی بهنمایندگی از مجاهدین دست رد به سینه او زد».
از سوی دیگر، خمینی توسط مجلس خبرگان نظریه ولایتفقیه را بهعنوان یک اصل، وارد قانون اساسیاش کرد. اما مجاهدین ضمن افشای مفهوم این اصل که به حکومت مطلقه و فاشیسم دینی لباس قانونی میپوشاند، از شرکت در همهپرسی قانون اساسی و رأی دادن به ولایت فقیه خودداری کردند.
محمد حیاتی: «ما سال ۵۸ مسعود رو بهعنوان کاندیدای اولین انتخابات ریاستجمهوری معرفی کردیم، خمینی بهخاطر حمایتهای گسترده از کاندیدای مجاهدین برخلاف اینکه گفته بود تو انتخابات دخالت نمیکنه با فتوا جلوی شرکت مسعود رو در انتخابات گرفت و گفت کسانی که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی ندادن حق شرکت در انتخابات ریاستجمهوری رو ندارن. مسعود هم بلادرنگ از انتخابات کنار کشید. بله این، سند افتخار ما مجاهدینه که بهخاطر مقام و منصب در برابر خمینی کرنش نکردیم».
خمینی روزبهروز تلاش میکرد آزادیهای سیاسی و اجتماعی را محدود کرده و سلطه خود را گسترش دهد. حجاب اجباری یکی از نمودهای آزادیکشی در اواخر سال ۵۷ بود.
ژاله مهرامنیا: «تو نشریه مجاهد مقالات متعددی در محکومیت حجاب اجباری و دفاع از آزادی پوشش نوشته شد. خواهران مجاهد بهرغم اینکه خودشون روسری داشتن، تو تظاهرات علیه حجاب اجباری شرکت کردن».
چماقداری پاسداران خمینی همچنان ادامه داشت. دفاتر مجاهدین مورد حمله قرار میگرفت. آخرین ذرات آزادیها از بین میرفت. تا ۳۰خرداد ۶۰ نزدیک به ۷۰تن از مجاهدین بهشهادت رسیده و هزاران تن از مجاهدین، اسیر و شکنجه شده بودند. این در حالی بود که مجاهدین بهرغم تمام این فشارها دست به اقدام مقابلهجویانه نزدند. در ۳۰خرداد ۶۰ زمان انتخاب فرارسیده بود. تسلیم یا ایستادگی؟ در این روز به دعوت مجاهدین، بیش از نیممیلیون نفر از مردم تهران به خیابانها ریختند و در یک تظاهرات مسالمتآمیز، به اختناق و انحصار طلبی خمینی اعتراض کردند. اما پاسخ خمینی به آنها گلوله بود. از عصر ۳۰خرداد، خمینی اعدامهای جمعی بهمنظور ریشهکن کردن مجاهدین را آغاز کرد. به این ترتیب دوران مبارزات مسالمتآمیز سیاسی به پایان رسید و راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نماند.
محمد حیاتی: «ای کاش میشد مبارزات مسالمتآمیز سیاسی رو حتی یک روز بیشتر ادامه داد. برای یک نیروی انقلابی هیچ چیز ارزشمندتر از این نیست که از فضای باز سیاسی بهرهمند باشه. هر کس دستی در آتش مبارزه داشته باشه اینو خیلی خوب میفهمه. یک روز در فاز سیاسی ارزشش بیش از یکسال مبارزه مخفیه».
مسعود رجوی در روز ۳۰تیر ۱۳۶۰ در تهران تأسیس شورای ملی مقاومت ایران را بهمثابه جایگزین دموکراتیک رژیم خمینی اعلام کرد. در ۷مرداد همان سال در یک عملیات پرمخاطره از قلب پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس پرواز کرد، تا آلترناتیو شورای ملی مقاومت را به قویترین شکل ممکن به جهانیان معرفی کند.
یک موضوع مهم سیاسی دیگر جنگ ایران و عراق بود. مجاهدین از سویی از ابتدای تجاوز عراق به ایران و ورود نیرهای عراقی به خاک میهن به عراق اعلان جنگ کردند و عملاً هم بهرغم اینکه ارتجاع آخوندی از پشت به آنها حمله میکرد در جبهههای جنگ وارد دفاع از خاک میهن شده و شهدایی نیز تقدیم دفاع از خاک میهن کردند. تا اینکه عراق تمامی سربازان خود را از خاک ایران بیرون کشید.
مهدی ابریشمچی: «چند ماه بعد از اینکه عراق نیروهاشو به پشت مرزهای بینالمللی عقب کشید در ۱۹دی ۶۱ مسعود اولین توافقنامه صلح با عراق رو امضا کرد. خب آدم با کی صلح میکنه؟ طبعاً که با دشمنش. اونا وارد خاک ما شده بودن، ما هم بهطور مستقل باهاشون جنگیده بودیم. مسعود هم وقتی سال ۶۵ به عراق رفت اولین چیزی که به صدام گفت همین بود که ما مجاهدین با شما یعنی عراق جنگیدیم. اما از سال ۶۱ که عراق نیروهاشو عقب کشید و خواهان صلح بود، دیگه جنگ مشروعیتی نداشت و باید تموم میشد.
در ۳۰خرداد سال ۶۶ رهبر مقاومت طی پیامی، تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را اعلام کرد. ارتش آزادیبخش ملی ایران طی یکصد رشته عملیات نظامی علیه نیروهای خمینی و کسب پیروزی در نبردهای آفتاب و چلچراغ و فتح شهر مهران، سرنگونی رژیم را در چشمانداز نزدیک قرار داد. خمینی هراساًن از شعار «امروز مهران فردا تهران»، زهر آتشبس را سرکشید و به آتشبس تن داد تا با بسته شدن مرزها جلوی عملیات مجاهدین را گرفته و بگوید که دیگر مجاهدین خطری برای سرنگونی حکومتش نیستند. اما مجاهدین پیش از انعقاد قرارداد آتشبس به قصد سرنگونی راهی عملیات فروغ جاویدان شدند!
مرتضی اسماعیلیان: «عملیات کبیر فروغ جاویدان با ۱۳۰۴شهید، برگ زرین و البته خونین استقلال و توانمندی ارتش آزادیبخش بود. مجاهدین با انجام عملیات فروغ جاویدان به یک وظیفه ملی و میهنی خود در یکی از سرفصلهای تاریخی ایران که زمان زهر خوردن رژیم بود با تمام دار و ندارشون وارد شدن و با فدای حداکثر پاسخ دادن. تا نشون بدن مجاهدین و مقاومت ایران عزم جزم برای سرنگونی این حکومت دارند و حاضرن هر قیمتی رو برای نجات و آزادی مردم بپردازند».
خمینی پس از خوردن زهر آتشبس، بهمنظور در امان نگهداشتن رژیمش از آثار سیاسی و اجتماعی آن، به بزرگترین جنایت سازمانیافته دولتی در جهان معاصر پس از کورههای آدمسوزی هیتلر دست زد. قتلعام بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی مجاهد.
عباس داوری: «این جنایت البته از قبل طراحی شده بود و پس از آتشبس اجرا شد. این اعدامهای جمعی فقط بهخاطر عقیده به آرمان آزادی بود. این اعدامها به قدری منفور و ضدانسانی بود که حتی منتظری جانشین خود خمینی هم باهاش مخالفت کرد، به خمینی نامه نوشت و به مجریان این جنایت ضدبشری گفت شما را در تاریخ بهعنوان بزرگترین جنایتکار میشناسن که منجر به عزلش شد».
روز ۲۶مهر ۱۳۶۸ مریم رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی شد. این انتخاب در ادامهٔ یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین صورت گرفت که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین شناخته میشود. هدف از این انقلاب، استخراج حداکثر پتانسیل در صفوف مقاومت برای سرنگونی رژیم آخوندی در سایه نفی تبعیض و استثمار جنسیتی بود. در این انقلاب زنان مجاهد خلق که صلاحیت خود را در نبرد بیامان نظامی و سیاسی و کار تشکیلاتی در عالیترین سطح بارز کرده بودند به رهبری مجاهدین وارد شدند. انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین پاسخ تاریخی آنها به اندیشه منحط آخوندی بود که بر زنستیزی بنا شده است.
زنان مجاهدی که پس از مریم رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب شدهاند به ترتیب عبارتند از: فهیمه اروانی، شهرزاد صدر حاج سیدجوادی، مهوش سپهری، بهشته شادرو، مژگان پارسایی، صدیقه حسینی، زهره اخیانی و زهرا مریخی.
در ۶شهریور ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت ایران مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت برای دوران انتقال انتخاب کرد.
طی سالهای ۷۶ تا ۸۴ مجاهدین اصلیترین نیروی سیاسی بودند که با افشاگریهای گسترده و شبانهروزی خود مانورهای پوشالی اصللاحطلبی و اصلاحات قلابی رژیم را در داخل و خارج کشور افشا کردند و این واقعیت را به ثبت دادند که دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران افعیای است که هزگز کبوتر نمیزاید و سگ زرد برادر شغال است.
یکی از مهمترین اقدامات مجاهدین در نبرد با رژیم خمینی افشاگری گسترده فعالیتهای اتمی رژیم بهمنظور ساختن بمب اتمی و بهخصوص افشای سایتهای فوقسری نطنز و اراک در سال ۸۱ است. این افشاگریها در سایه فشارهای بینالمللی منجر به عقبنشینی رژیم در پروژههای اتمیاش شد. امری که در خدمت صلح و امنیت جهانی بود.
برادر مجاهد علیرضا جعفرزاده: «آخوندا بمب اتمی رو بهعنوان تضمین بقای خودشون میخواستن و ۱۸سال هم بهصورت مخفیانه پروژه بمبسازی رو ادامه دادن. مجاهدین خلق ایران با افشای بمبسازی رژیم هم مانع دستیابی به این هدفش شدند و هم رژیم رو دچار بحرانی کرد که هنوزم داره زیر اون له میشه».
در آغاز سال ۸۲ آمریکا به عراق حمله کرد. مجاهدین پیشاپیش اعلام بیطرفی کرده و تأکید کردند که جز با دیکتاتوری حاکم بر میهن با کس دیگری سر جنگ ندارند. مجاهدین مختصات قرارگاههای خود را برای هیأت نمایندگی سازمان ملل در عراق ارسال کرده بودند. اما آنها در یک معامله و بهدرخواست رژیم ایران هدف بمب و موشک نیروهای ائتلاف قرار گرفتند. ۵۰تن از مجاهدین کشته و تعداد بسیاری مجروح شدند.
رژیم آخوندی توطئه دیگری را از طریق بند و بست با دولت وقت فرانسه علیه مجاهدین تدارک دید. بیش از ۱۳۰۰کماندوی فرانسوی در سحرگاه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ مقر مرکزی شورای ملی مقاومت در اور سورواز را هدف شبیخون قرار دادند. خانم مریم رجوی به همراه ۱۶۰تن از کادرها و فعالان جنبش دستگیر شدند. دولت فرانسه به درخواست رژیم آخوندی قصد استرداد آنها را داشت. ایرانیان و پشتیبانان مقاومت دست به مقاومت و اعتصابغذا زدند. شماری از اعضای مقاومت در اعتراض به این توطئه خودسوزی کردند. مقامات فرانسوی خبر خودسوزیها را با تأخیر به مریم رجوی که در زندان بود رساندند. او از زندان پیام داد و تمنا کرد که خوسوزیها متوقف شود. ۲تن از مجاهدین قهرمان، صدیقه مجاوری و ندا حسنی بر اثر خودسوزیها بهشهادت رسیدند. سرانجام دولت فرانسه عقبنشینی کرد و همه افراد بازداشتشده و در پایان مریم رجوی را آزاد کرد.
در سال ۲۰۰۹ دولت آمریکا که بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو متعهد به حفاظت از مجاهدین بود در یک نقضعهد آشکار، مسئولیت حفاظت از مجاهدین در قرارگاه اشرف را به دولت عراق سپرد.
سوده عباسی: «تحویلدهی حفاظت به عراقیها در حالی بود که دولت عراق بهطور کامل تحت نفوذ رژیم ایران بود و تهدیدات و فشارهاشو برای به تسلیم کشاندن و کشتن مجاهدین شروع کرده بود».
دولت عراق یک محاصره ضدانسانی تمامعیار شامل محاصره غذایی، دارویی و پزشکی را آغاز کرد. یک جنگ روانی شبانهروزی نیز با نصب ۳۰۰بلندگو در اطراف اشرف و پخش مستمر فحش و لجنپراکنیهای رژیم و وزارت اطلاعات آخوندی بر علیه مجاهدین به راه افتاد. همچنین رژیم آخوندی به تهاجم نظامی توسط مزدوران عراقیش و نیروهای مسلح ارتش عراق متوسل شد و طی ۲فقره تهاجم، جمعاً ۵۰تن از مجاهدین را بهشهادت رساند و بیش از هزار نفر را مجروح و مصدوم کرد، اما مجاهدین با پایداری شکوهمند، سنگر مقاومت برای آزادی را حفظ کردند و اشرف را بهعنوان کانونی برای استمرار مبارزه به ثبت رساندند. همزمان با این تحولات، مقاومت ایران یک کارزار حقوقی بینالمللی را برای نفی و حذف نام سازمان مجاهدین از لیستهای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا پیش میبرد، این لیستگذاری در سال ۱۹۹۷ میلادی و برای خوشآمد رژیم انجام شده بود. کارزار خروج از لیست با هدایت و رهبری مریم رجوی به پیروزی استثنایی و خیرهکنندهیی دست یافت و برچسب تروریستی در پی احکام دادگاههای اروپایی و آمریکایی از روی نام مجاهدین برداشته شد. همچنین مجاهدین در توافق با سازمان ملل و نیروهای آمریکایی ضمن گرفتن تضمین حفاظت به کمپ لیبرتی، کمپ نظامی سابق ارتش آمریکا در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد منتقل شدند.
در همین حین ۱۰۰نفر از ساکنان اشرف که با توافق سازمان ملل و دولت عراق، بهمنظور حفاظت از اموال مجاهدین در اشرف مانده بودند، در دهم شهریور ۹۲ هدف حمله قرار گرفتند و ۵۲تن از آنان قتلعام شدند. به این ترتیب آخرین برگ زرین پایداری پرشکوه شهر اشرف ورق خورد و آخرین دسته از مجاهدین به کمپ لیبرتی منتقل شدند.
بر طبق وعدههای سازمان ملل قرار بر این بود که لیبرتی مکان امنی برای مجاهدین باشد اما این کمپ درست زیر نظارت سازمان ملل ۵بار هدف حمله موشکی قرار گرفت. در این حملات ۳۸خواهر و برادر مجاهد بهشهادت رسیدند و بیش از صدها تن مجروح و مصدوم شدند.
هجرت به آلبانی: سال ۱۳۹۵ طی کارزارهای بزرگ بینالمللی تحت هدایت مریم رجوی، زمینههای انتقال مجاهدین از لیبرتی فراهم شد و مجاهدین توانستند محاصره را شکسته و با حفظ ساختار تشکیلاتی خود به آلبانی هجرت کنند. به این ترتیب ساکنان اشرف پس از مبارزهای سخت و طاقتفرسا توانستند سرفرازانه از این مرحله عبور کرده، رویای آخوندها مبنی بر نابودی یا به تسلیم کشاندن مجاهدین در عراق را خاکستر کنند.
مجاهدین اکنون بهعنوان نیروی محوری آلترناتیو دموکراتیک رژیم آخوندی یعنی شورای ملی مقاومت با برنامهای روشن برای برپایی یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد، لغو مجازات اعدام، استراتژی سرنگونی رژیم آخوندی را از طریق سازماندهی و هدایت قیام مردم ایران توسط کانون شورشی به پیش میبرند.
مسعود رجوی: «اگر از من سؤال کنید که تعریف مجاهدین در کوتاهترین کلام چیست؟ خواهم گفت: وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران».
مطالعه بیشتر:
- سازمان مجاهدین را بشناسیم (ویدئوی کوتاه)
- مجاهدین خلق ایران - تاريخچه مختصر
- تاریخچه سازمان مجاهدين خلق ايران - اینفوگراف