سخن روز
در حالی که در روزهای اخیر باند دلواپسان فضایی ساخته بودند که روحانی در آستانهٔ استعفا است یا حداقل چند تن از وزیران دولت او بهخصوص وزیران اقتصادی برکنار میشوند و حتی امامجمعهٔ خامنهای در تهران با قطعیت صحبت از عزل رئیسکل بانک مرکزی کرد. اما خامنهای روز یکشنبه در دیدار با اعضای دولت روحانی تقریباً تمامعیار از دولت روحانی حمایت کرد و در خبری هم که تلویزیون رژیم از این دیدار پخش کرد همین را برجسته کرد.
علت این حمایت که برخی از ناظران آن را غیر مترقبه و ناگهانی یافتند وضعیت بهشدت شکننده رژیم است. برآوردی از وضعیت رژیم آخوندی دلائل دفاع اجتنابناپذیر خامنهای از دولت روحانی را روشنتر میکند:
قیام مردم ایران هر روز شعلهورتر میشود و با وجود سرکوب، خروش جوانان و مردم بپاخاسته که هر روز در گوشهیی از کشور طنینانداز میشود خبر از تداوم قیام مردم ایران میدهد.
بحرانهای بدون راهحل اجتماعی و اقتصای وضعیت جامعه را هر روز انفجاریتر میکند. اقشار گوناگون علیه رژیم آخوندی به صحنه آمدهاند و بالاخص ۲رکن اقتصاد ایران یعنی کارگران و بازار دست به قیام علیه رژیم آخوندی زدهاند.
در عرصه بینالمللی نیز آویختن رژیم به شرق و غرب عالم نتوانسته است تحریهای سهمگینی که پس از خروج آمریکا از برجام انتظار رژیم را میکشند از سر راه بردارد.
انعکاس این وضعیت در درون هیأت حاکمه شدت یافتن جنگ باندهای رقیب و تشتت بیشازپیش است. باندهای درون حاکمیت که هیچکدامشان هیچ راهحلی برای بحرانهای گریبانگیر رژیم ندارند هر روز روحیه باختهتر، سردرگمتر، وحشتزدهتر و متزلزلتر میشوند و تضاد بین مردم و هیأت حاکمه به درون رژیم راه میبرد و جنگ باندها را شدیدتر و ازهمگسیختگی بیشازپیش ارکان نظام را بهدنبال دارد.
خامنهای برای رویارویی با وضعیتی که تشریح شد امکان کمترین مانوری ندارد و چاره را در حفظ وضع موجود میبیند چرا که میداند اگر برای پاسخ گویی به بحرانهای لاعلاج کنونی مانوری جهت دستزدن به ترکیب این دولت فکسنی بکند یا حتی بهدلیل شرایط چنین تغییراتی به او تحمیل شود، حتی در حد یک تغییر ساده در کابینه که در همه جای دنیا در شرایط مشابه، یک امر عادی است، ممکن است همان جرقهیی باشد که بهقول جهانگیری همه چیز را به آتش بکشد. در شرایط فعلی نظام، حتی یک ترمیم کوچک در کابینه میتواند پیامی از ضعف رژیم آخوندی باشد و این برای دیکتاتور خطرناک است چرا که اولین کسی که این علامت ضعف و نقص را میگیرد، مردم به جان آمدهاند.
حمایت از سیاست خارجی دولت!؟
خامنهای در صحبتهای یکشنبه ۲۴تیر همچنین در زمینه سیاست خارجی هم از خط دولت روحانی حمایت کرد که این هم با رویکردهای قبلی او تفاوت داشت.
در این مورد ضروری است یادآوری شود چنانچه همین حمایت از سیاست خارجی دولت روحانی هم که البته در صحبتهای روز یکشنبه خامنهای وجود داشت، این در حالی است که عناصر باند خامنهای که مسأله نگاه به شرق را تبلیغ میکنند که همان آویختن به دامن روسیه به جای اتحادیه اروپاست. هنوز خبرهای سفر ولایتی فرستاده ویژهاش به روسیه، روی آنتن خبرگزاریهای داخلی و خارجی است!
اکنون خامنهای که پیش از این از آتشزدن برجام صحبت میکرد اما اینک اصلاً به روی خودش نمیآورد که چندی پیش در مورد همگرایی با شرق و واگرایی نسبت به غرب چه غوغایی راه انداخته بود!
علت فراموش کردن تمامی آن حرفها و رفتن پشت دولت روحانی در زمینه سیاست خارجی هیچ چیز نیست الا اینکه:
خامنهای در وضعیتی قرار گرفته که نه میتواند برجام را آتش بزند و نه میتواند دست از دامن غرب بکشد و نه دامنی در شرق میباید که همان تصمیمی که از غرب میخواهد به او بدهد. از همین روست که یکی به نعل میزند و یکی به میخ!
پوشاندن این همه حرفهای ضدونقیض با چه؟
شاید به همین علت باشد که در کنار تمامی آنچه که فوقا به آنها اشاره شد و تمامی تناقضهای حرفها و خطوط سیاسی نظامش، از تبلیغات و پروپاگاندای هنرمندانه هم صحبت میکند و بیرودربایستی از تلاش برای سفید جلوه دادن سیاه هم صحبت میکند!
و در ادامه تثبیت همین وضعیت است که در دیداری که با کارگزاران و گماشتههای خود در حج داشت، باز هم حرفهایی متفاوت با حرفهای دیروزش زد و در آنجا شاخ و شانه کشید و دوباره شعارهای قبلی خود را تکرار کرد! گویا فراموش کرده که دیروز چه گفته بود؟
البته هر شنونده و ناظری اگر به حرفهای خامنهای دقت کند در مییابد که حرفهای روز دوشنبه وی با کارگزاران حج و زیارتش، اساساً میانتهی و پوشالی بود. و خیلی حسابشده، به جای شاخ و شانه کشیدن موشکی یا صحبت از موشکی و عراق، سنگ فلسطین را به سینه زد که برای رژیم نسیه است و فعلاً محلی برای نقد کردن چکهایش در مورد فلسطین ندارد و اساساً برای مصرف داخلی و روحیه دادن به پاسداران و بسیبجیهایش بوده است.
در حالی که در روزهای اخیر باند دلواپسان فضایی ساخته بودند که روحانی در آستانهٔ استعفا است یا حداقل چند تن از وزیران دولت او بهخصوص وزیران اقتصادی برکنار میشوند و حتی امامجمعهٔ خامنهای در تهران با قطعیت صحبت از عزل رئیسکل بانک مرکزی کرد. اما خامنهای روز یکشنبه در دیدار با اعضای دولت روحانی تقریباً تمامعیار از دولت روحانی حمایت کرد و در خبری هم که تلویزیون رژیم از این دیدار پخش کرد همین را برجسته کرد.
علت این حمایت که برخی از ناظران آن را غیر مترقبه و ناگهانی یافتند وضعیت بهشدت شکننده رژیم است. برآوردی از وضعیت رژیم آخوندی دلائل دفاع اجتنابناپذیر خامنهای از دولت روحانی را روشنتر میکند:
قیام مردم ایران هر روز شعلهورتر میشود و با وجود سرکوب، خروش جوانان و مردم بپاخاسته که هر روز در گوشهیی از کشور طنینانداز میشود خبر از تداوم قیام مردم ایران میدهد.
بحرانهای بدون راهحل اجتماعی و اقتصای وضعیت جامعه را هر روز انفجاریتر میکند. اقشار گوناگون علیه رژیم آخوندی به صحنه آمدهاند و بالاخص ۲رکن اقتصاد ایران یعنی کارگران و بازار دست به قیام علیه رژیم آخوندی زدهاند.
در عرصه بینالمللی نیز آویختن رژیم به شرق و غرب عالم نتوانسته است تحریهای سهمگینی که پس از خروج آمریکا از برجام انتظار رژیم را میکشند از سر راه بردارد.
انعکاس این وضعیت در درون هیأت حاکمه شدت یافتن جنگ باندهای رقیب و تشتت بیشازپیش است. باندهای درون حاکمیت که هیچکدامشان هیچ راهحلی برای بحرانهای گریبانگیر رژیم ندارند هر روز روحیه باختهتر، سردرگمتر، وحشتزدهتر و متزلزلتر میشوند و تضاد بین مردم و هیأت حاکمه به درون رژیم راه میبرد و جنگ باندها را شدیدتر و ازهمگسیختگی بیشازپیش ارکان نظام را بهدنبال دارد.
خامنهای برای رویارویی با وضعیتی که تشریح شد امکان کمترین مانوری ندارد و چاره را در حفظ وضع موجود میبیند چرا که میداند اگر برای پاسخ گویی به بحرانهای لاعلاج کنونی مانوری جهت دستزدن به ترکیب این دولت فکسنی بکند یا حتی بهدلیل شرایط چنین تغییراتی به او تحمیل شود، حتی در حد یک تغییر ساده در کابینه که در همه جای دنیا در شرایط مشابه، یک امر عادی است، ممکن است همان جرقهیی باشد که بهقول جهانگیری همه چیز را به آتش بکشد. در شرایط فعلی نظام، حتی یک ترمیم کوچک در کابینه میتواند پیامی از ضعف رژیم آخوندی باشد و این برای دیکتاتور خطرناک است چرا که اولین کسی که این علامت ضعف و نقص را میگیرد، مردم به جان آمدهاند.
حمایت از سیاست خارجی دولت!؟
خامنهای در صحبتهای یکشنبه ۲۴تیر همچنین در زمینه سیاست خارجی هم از خط دولت روحانی حمایت کرد که این هم با رویکردهای قبلی او تفاوت داشت.
در این مورد ضروری است یادآوری شود چنانچه همین حمایت از سیاست خارجی دولت روحانی هم که البته در صحبتهای روز یکشنبه خامنهای وجود داشت، این در حالی است که عناصر باند خامنهای که مسأله نگاه به شرق را تبلیغ میکنند که همان آویختن به دامن روسیه به جای اتحادیه اروپاست. هنوز خبرهای سفر ولایتی فرستاده ویژهاش به روسیه، روی آنتن خبرگزاریهای داخلی و خارجی است!
اکنون خامنهای که پیش از این از آتشزدن برجام صحبت میکرد اما اینک اصلاً به روی خودش نمیآورد که چندی پیش در مورد همگرایی با شرق و واگرایی نسبت به غرب چه غوغایی راه انداخته بود!
علت فراموش کردن تمامی آن حرفها و رفتن پشت دولت روحانی در زمینه سیاست خارجی هیچ چیز نیست الا اینکه:
خامنهای در وضعیتی قرار گرفته که نه میتواند برجام را آتش بزند و نه میتواند دست از دامن غرب بکشد و نه دامنی در شرق میباید که همان تصمیمی که از غرب میخواهد به او بدهد. از همین روست که یکی به نعل میزند و یکی به میخ!
پوشاندن این همه حرفهای ضدونقیض با چه؟
شاید به همین علت باشد که در کنار تمامی آنچه که فوقا به آنها اشاره شد و تمامی تناقضهای حرفها و خطوط سیاسی نظامش، از تبلیغات و پروپاگاندای هنرمندانه هم صحبت میکند و بیرودربایستی از تلاش برای سفید جلوه دادن سیاه هم صحبت میکند!
و در ادامه تثبیت همین وضعیت است که در دیداری که با کارگزاران و گماشتههای خود در حج داشت، باز هم حرفهایی متفاوت با حرفهای دیروزش زد و در آنجا شاخ و شانه کشید و دوباره شعارهای قبلی خود را تکرار کرد! گویا فراموش کرده که دیروز چه گفته بود؟
البته هر شنونده و ناظری اگر به حرفهای خامنهای دقت کند در مییابد که حرفهای روز دوشنبه وی با کارگزاران حج و زیارتش، اساساً میانتهی و پوشالی بود. و خیلی حسابشده، به جای شاخ و شانه کشیدن موشکی یا صحبت از موشکی و عراق، سنگ فلسطین را به سینه زد که برای رژیم نسیه است و فعلاً محلی برای نقد کردن چکهایش در مورد فلسطین ندارد و اساساً برای مصرف داخلی و روحیه دادن به پاسداران و بسیبجیهایش بوده است.