۱۳۹۷ مرداد ۵, جمعه

ریشه درماندگی و افلاس رژیم در نمایش ترمیم کابینه


سخن روز
جنجال و سروصدای تغییر و ترمیم کابینه روحانی، ماده‌ عملی‌ش تا اینجا برکناری سیف بوده، چون استعفای نوبخت هم رد شد و واعظی گفت که نوبخت تنها برای کناررفتن اعلام آمادگی کرده و بحث استعفا اصلاً مطرح نبوده. بنابراین سؤال اینجاست که بحث ترمیم کابینه تا چه حد جدی است؟
ترمیم کابینه یا سروصدای ترمیم کابینه؟


واقعیت این است که سروصدا و جوسازی در مورد تغییر و ترمیم کابینه خیلی بیشتر از واقعیت ترمیم کابینه است. چون استعفای سیف از مدتها پیش مطرح بود؛ به‌خصوص بعد از افتضاحی که در بازار ارز و فروش سکه به‌وجود آمد و خیلی احساس نیاز می‌کردند که دست به یک اقدام نمایشی در این مورد بزنند و جالب این‌که دوره سیف اصلاً در همین مردادماه تمام می‌شد و در واقع روحانی روغن ریخته را نذر امام‌زاده کرد!
ترمیم کابینه با نمایش‌های روحوضی!
گذشته از بحث ترمیم کابینه، دیدیم که استعفای نوبخت هم تنها یک نمایش مسخره و ریاکارانه بود با ادعای این‌که «من به کرسی وابسته نیستم و اگر یک در هزار این احتمال هست که با کنار رفتن من مسأله‌یی حل می‌شود، من حاضرم کنار بروم» که عبارت دوپهلو و حقه‌بازانه‌ای است با ۲کارکرد:
هم به‌معنای آن این است که من یک در هزار در این وضعیت خراب مقصر و مسئول نیستم،
هم به‌معنای آن است که با این جابه‌جایی‌ها چیزی تغییر نمی‌کند.
البته واقعیت هم همین است و امروز هم تیتر کیهان خامنه‌ای این بود که:‌ «مسأله اصلی تغییر سیف و نوبخت نیست رویکرد اقتصادی دولت باید عوض شود».
بگذریم که کیهان هم با این حرف خواسته، زنگوله مشکلات را از گردن کل نظام باز کرده و به گردن دولت روحانی بیاندازد! بعد ذیل همان مطلب نوشته:‌
«اگر قرار باشد با آمدن افراد جدید باز هم هزینه‌های جاری دولت با رشد قابل‌ملاحظه‌ای بالا رود، کسری بودجه باز هم بیشتر شده و هر سال رکوردشکنی کند و در یک‌کلمه دولت از انضباط مالی خود عدول کند، نمی‌توان انتظار بهبودی داشت».
در همین مورد، روزنامه حکومتی «سیاست روز» هم در رویکردی مشابه، تعبیر «بازی تغییر صندلی‌ها»‌ را به کار برده است.
حتی رسانه‌ها و روزنامه‌های باند خود روحانی هم با تیترهایی از قبیل:
- همتی(رئیس جدید بانک مرکزی)؛ مسکن یا درمان؟ (آفتاب یزد)
- نسیم تغییر علیه توفان بحران (ابتکار)
به استقبال این تغییر جزیی رفته‌اند.
بنابراین روشن است که این نمایش آن‌قدر رنگ و رو رفته و مسخره است که در درون رژیم و حتی در باند خود روحانی هم آن را جدی نگرفته‌اند!

نمایش تغییر، فنجان آبی بر آتشفشان قیام!
با اشراف به پوشالی بودن نمایش تغییر در کابینه، اولین سؤالی که به ذهن هر ناظری می‌زند این است که: چنین نمایش‌های بی‌محتوایی آن هم در این شرایط بحرانی، چه مسأله‌یی حل می‌کند؟
پاسخ روشن است:
رژیم فکر می‌کند به این ترتیب می‌‌تواند آبی روی آتشفشان قیام و اعتراضات مردم بریزد و خشم مردمی را که در خیابانها فریاد می‌زنند «دولت ما دزدند و...» را تسکین بدهد!
به همین علت با وانمود کردن ترمیم یا تغییر، تلاش می‌کنند دست به مانورهایی بزند که معمولاً دیکتاتورها در آخرین مرحله عمر خود به آن متوسل می‌شوند و البته همیشه هم دیرکرد و تأخیر دارند. البته این نمایش ترمیم کابینه روحانی نشان داد که رژیم بسا ضعیف‌تر از بسیاری از دیکتاتورها در روزهای به‌شمارش افتاده پایان عمرش است چرا که حتی توان انجام یک مانور سیاسی به اسم ترمیم کابینه را هم ندارد.

نمایش تغییر در دیکتاتوری شاه
شاه در آخرین سال حکومتش چند نخست‌وزیر پشت سر هم عوض کرد، حتی رئیس ساواکش را برکنار و حتی او را زندانی کرد!
هویدا، نخست‌وزیر ۱۳ساله‌اش را برکنار و زندانی کرد!
اما باز هم نتوانست تأخیری در سرعت چرخ‌های انقلاب ایجاد کند.
حالا مقایسه کنید آن مانورها را با مانورهای این رژیم که رئیس بانک مرکزی که دوره‌اش در حال اتمام است را به‌عنوان ترمیم کابینه جا می‌زند. روحانی هنگام برکناری، سیف را با یک فصل تعریف و تمجید غلیظ! آن هم به‌خصوص در رابطه با مواردی که از قضا در شمار جرایم سیف محسوب می‌شوند، بدرقه کرد! صحنه‌ای که بی‌اختیار بیننده را به این شبهه می‌انداز که: خب اگر سیف این قدر خوب است! پس چرا داری عوضش می‌کنی؟
واقعیت اما این است که خود رژیم در این توهم و خیال به‌سر می‌برد که این قبیل بازی‌ها آبی روی آتش مردم است؛ در حالی‌‌که مردمی که در خیابانها هر روز شعارهای به‌قول رژیم ساختارشکنانه و براندازانه می‌دهند سالها و دهه‌هاست که از این حرف‌ها عبور کرده‌اند و شعارشان این است که اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا. واقعیت این است که آن شعار معروف، اشاره به سوختن تمام این بازی‌هاست.
از سوی دیگر باید اندیشید که اگر آخوندها واقعاً تصور می‌کنند که با این بازی‌ها واقعاً آبی روی آتش بحرانها می‌ریزند، چرا همین را عملی نمی‌کنند؟ چرا لااقل مثل رژیم شاه همین مانور را با قربانی کردن یکی دو سه تا از همین مهره‌ها و شرکای خودشان عملی نمی‌کنند که حداقل از شدت فشار جامعه به کل دستگاهشان کم کنند؟

چرا رژیم توان مانور واقعی ندارد؟
اینجا هم جواب روشن است:
دقیقا به این خاطر که تجربه رژیم شاه را جلوی چشمانشان دارند. در زمان شاه واقعاً‌ تضاد جامعه با رژیم، یک‌صدم تضاد انفجاری که اکنون شاهدش هستیم‌ نبود. اما دیدیم که وقتی شاه شکاف را باز کرد، در عرض کمتر از ۲سال، رژیمش از هم دریده شد. اگر شاه ۲سال دوام آورد این رژیم می‌داند که اگر شکاف باز کند، ۲ماه هم دوام نمی‌آورد. چون گدازه‌های آتشفشان خشم مردم، پشت سد اختناق آن‌چنان نیرومند است که کمترین ترک، این سد را فرومی‌ریزد. این است که می‌بینیم روحانی این‌طور از سیف تعریف و تمجید می‌کند، چون که اگر بپذیرد سیف فاسد بوده و به این علت است که برکنار می‌شود، فردا یقه خودش و بعد هم یقه ولی‌فقیهش گیر می‌افتد! از همین رو است که می‌بینیم حتی به یک تشکر پروتکلی که این‌جور مواقع معمول هست، اکتفا نکرد.

یادآوری یک نمونه
به‌عنوان نمونه، همگان به یاد دارند که وقتی فیلم ضرب‌وشتم یک دختر هموطن توسط تعدادی از مأموران زن نیروی انتظامی در فضای اجتماعی منعکس شد و موجب واکنش شدید اجتماعی گردید، ابتدا همه ایادی ریز و درشت رژیم به صحنه آمدند و آن مأموران وحشی را مذمت و محکوم کردند و گفتند که آنها باید تنبیه و... بشوند.
اما انگار یک‌مرتبه متوجه شدند که اگر چنین شکافی باز شود، تا کجا می‌تواند برود، این بود که دیدیم به‌طور رسوایی صحنه را چرخاندند و گفتند که از قضا آن مأموران باید تشویق شوند و هر کس در برابر پلیس مقاومت کند جزایش همین و بدتر از این است!

تغییر تنها با سرنگونی میسر است
چه روش برکناری سیف و چه نمونه‌یی که در مورد نیروی انتظامی یادآوری شد؛ نمود یک واقعیت بسیار جدی در روش شناخت این رژیم است.
آنچه در همین ۲مورد گفته شد، نمایش تناقضی است که رژیم همواره در این قبیل موارد دچار آن می‌شود و البته همواره هم به نفع حفظ ساختار فاسد و سرکوبگرش و حفظ وضع موجود از آن عبور می‌کند و به این ترتیب، این واقعیت را که مجاهدین و مقاومت ایران پیوسته گفته‌اند به اثبات می‌رساند که:
کمترین کورسوی اصلاحی در این رژیم وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد و این رژیم در کلیتش و با تمام دسته‌بندی‌هایش هیچ سرانجامی جز سرنگونی تام و تمام ندارد.