۱۳۹۷ فروردین ۱۵, چهارشنبه

چگونه جمهوری اسلامی ایران بمدت ده سال خانواده بن‌لادن و رهبران بلندپایه القاعده را پذیرفت


سایت رادیو فرانسه ۱۳/۱/۹۷ : « سخنان اخیر ولیعهد عربستان در گفتگو با شبکه تلویزیونی ان.بی.سی در باره حضور رهبران القاعده در ایران و پاسخ مقامات این کشور، یکبار دیگر این موضوع را مورد توجه رسانه ها قرار داد. انتشار کتابی به زبان فرانسه که در گفتگو با محفوظ ولد الوالد معروف به ابوحفص، فرد شماره ۳ القاعده در دوران حیات اُسامه بن لادن، فراهم آمده، نکته های تاریک فراوانی را در باره حضور رهبران این سازمان و اعضای خانواده بن لادن در ایران در گذشته روشن می کند.



وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اخیراً سخنان محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، را در باره حضور رهبران القاعده در ایران دروغ پراکنی های ناشیانه توصیف کرد و حاکمان عربستان را در ایجاد خطرناکترین گروه های تروریستی تاریخ معاصر مسئول دانست.... روایت محفوظ ولد الوالد، معروف به ابوحفص الموریتانی، مفتی و فرد شماره ۳ القاعده، از حضور اعضای خانواده اُسامه بن لادن و رهبران بلند پایه سازمان القاعده درایران پرتو تازه ای بر چگونگی حضور این افراد در ایران و سیاست این کشور در قبال آنان می اندازد. سخنان او در این باره در گفتگو با لمین اولد سالم ، روزنامه نگار موریتانیائی، در کتابی بنام تاریخ سری جهاد، از القاعده تا دولت اسلامی آمده است. محفوظ ولد الوالد، معروف به ابوحفص که از وی به عنوان فرد شماره ۳ القاعده، پس از اسامه بن لادن و ایمن الظواهری، یاد می شود، مفتی این سازمان و یارِ کار و غار رهبر آن بود. وی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲ در ایران بسر برد و سپس به زادگاه خود موریتانی رفت و اینک در این کشور در ویلائی بزرگ و مجلل، ظاهراً تحت نظر، زندگی می کند. ابوحفض هر چند ماه های نخستین ورود خود به ایران را در زندان بسر بُرد، اما بسرعت، همانند بسیاری دیگر رهبران و مسئولان القاعده و اعضای خانواده بن لادن، به ویلای مجهزی در تهران انتقال یافت و همراه با دیگران از سوی سرویس های امنیتی جمهوری اسلامی ایران به گردش در شهر و خارج شهر برده می شد.... در میان کسانی که او رد آنها را در این سلول می یابد ابوبصیر الیمانی معروف به نصیرالوحیشی بود که از سال ۱۹۹۸ به القاعده پیوسته و سپس منشی شخصی بن لادن شده بود. او نیز که در سال ۲۰۰۱ به ایران گریخته بود، دستگیر و تحویل مقامات یمنی شد و در سال ۲۰۰۲، پس از مرگ ابوعلی الحریسی، رهبری شاخه القاعده در یمن را عهده دار گردید. هنگامی که در ژانویه ۲۰۰۹ شاخه های یمنی و سعودی القاعده، شاخه واحد القاعده در شبه جزیره عربی را تشکیل دادند، وی به رهبری آن برگزیده شد و شش سال بعد در ژوئن ۲۰۱۵ به قتل رسید. ابوحفص بگفته خود چندی بعد از سوی اکثریت اعضای گروه های جهادی به عنوان امیرکل زندانیان جهادگرا در ایران برگزیده می شود.... ابوحفص با وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفتگو می کند. وی می گوید او با یک هیئت بزرگ و از جمله دو تن از مشاوران خود در امور گروه های جهادی به نام های عبدالله و جواد آمده بود. من در این دیدار به او یادآوری کردم که ما به دعوت دولت ایران به این کشور آمده بودیم و بنابراین تحت نظر بودن ما قابل درک نبود. وزیر اطلاعات گفت که این اقدام تنها برای محافظت از ما صورت می گیرد و ایران هرگز ما را به آمریکا تسلیم نخواهد کرد.... در همین ایام است که رویداد نامنتظره ای موجب بهبود بیشتر شرایط زندگی آنان می شود: سعد، پسر بن لادن که همراه اعضای خانواده خود به یزد رفته بود، با استفاده از کاهلی محافظان موفق به فرار شد و خود را به وزیرستان در پاکستان رساند و تردیدی نیست که شرایط زندگی ما در ایران را به آگاهی رهبر القاعده رساند... یکی دیگر از ماجراهائی که ابوحفص به آن اشاره می کند، فرار دختر بن لادن است. می گوید ایمان بن لادن که یکروز با گروهی از زنان و زیر نظر محافظان ایرانی به یک مرکز خرید در تهران رفته بود، چادر و عروسکی ابتیاع کرده، خود را به شکل زنی که کودک خود را در آغوش داشته در آورده و با استفاده از غفلت محافظان با تاکسی خود را به سفارت عربستان سعودی رسانده بود . بگفته ابوحفص تا هنگام بازگشت به مجتمع، هیچکس متوجه غیبت او نشده بود. ایرانیان عصبی شدند، در تمام شهر به جستجوی او پرداختند، گردش در شهر و خارج شهر برای همه ما ممنوع شد. بگفته ابوحفص این رویداد ضربه شدیدی بر ایرانیان زد زیرا آنان تا آن هنگام هرگز رسماً نپذیرفته بودند که شماری از جهادگرایان القاعده و بویژه اعضای خانواده بن لادن را در کشور خود پذیرفته اند. تلاشِ فراوان و همه جانبه آنان برای یافتن او و جلوگیری از خروج وی از کشور در واقع از همین رو بود. ایمان به سفارت عربستان در تهران پناه برده بود. هنگامی که ایرانیان مجبور شدند در این زمینه تسلیم شوند، باز هم شرایطی پیش کشیدند که خروج وی را از کشور چهار ماه به تاخیر انداخت. بگفته او مقامات ایران مایل نبودند ایمان به عربستان باز گردد، زیرا می پنداشتند که وی پس از ورود به عربستان مورد پرسش سرویس های اطلاعاتی آمریکا قرار خواهد گرفت و اطلاعات خود را در اختیار آنان قرار خواهد داد.... چندی بعد برادر ايمان، بَکر نیز به سوریه فرستاده شد. بقیه اعضای خانواده بن لادن نیز ایران را ترک کردند و به وزیرستان رفتند تا به پدر خود بپیوندند.... ابوحفص یازده ماه پس از مرگ اُسامه بن لادن با پناه بردن به سفارت موریتانی ایران را ترک می کند. می گوید: مقامات ایرانی همچنان خواستار انتقال پنهانی من و خانواده ام به یک کشور همسایه و بویژه ترکیه بودند... هر چند در هر مرحله سفیر موریتانی در محل به استقبال من می آمد، اما همواره نگران بودم. تنها پس از ورود به کازابلانکا در مراکش خیالم راحت شد. ابوحفص پس از رسیدن به نواکشوت توسط ماموران سرویس های اطلاعاتی این کشور به یکی از خانه های امنیتی برده شد و بدرخواست مقامات کشور خود سه بار با ماموران آمریکائی نیز دیدار کرد و با آنان گفتگوهائی گاه پرتنش داشت. پیش از آن به او اطمینان داده شده بود که به آمریکا تحویل داده نخواهد شد. وی در باره اینکه دراین دیدارها چه گفته و چه اطلاعاتی در اختیار مسئولان سرویس های مختلف گذاشته هیچ سخنی نمی گوید. ابوحفص در باره مسئولیت ایران در توسعه جهادگرائی نیز حرف زیادی نمی زند. ... ».