سخن روز
در آستانه پایان مهلت ضربالاجل برجام و در آستانهٔ سفر رئیسجمهور فرانسه و صدراعظم آلمان به آمریکا برای دیدار با رئیسجمهور این کشور که گفته میشود محور اصلی آن موضوع برجام است، ظریف هم به آمریکا رفت. در خبر رسمی گفته شده که ظریف به دعوت شورای روابط خارجی آمریکا و نیز برای شرکت در «اجلاس عالیرتبه صلح پایدار در مجمع عمومی سازمان ملل» به نیویورک رفته است.
اما با توجه به شرایط زمانی و در آستانهٔ سفر ماکرون و مرکل به آمریکا و ضربالاجل ۲۲اردیبهشت و... خیلی بعید است که این سفر هیچ ارتباطی با این موضوع و مشخصاً سرآمد ۲۲اردیبهشت نداشته باشد. رسانههای رژیم هم که امروز خبر سفر ظریف را بازتاب میدادند، تأکید میکردند این سفر «۲۱روز مانده به ضربالاجل برجام» صورت میگیرد. کما اینکه همزمان معاون او عراقچی هم در سفر به نروژ و همچنین دیدار با وزیر خارجه ایتالیا حول برجام و ضربالاجل صحبت کرده و نهایتاً هم در آمریکا به ظریف خواهد پیوست.
ضمنا از آنجا که مقامات و رسانهها هم گفتهاند که اصلیترین محور گفتگوهای ماکرون و مرکل با ترامپ، موضوع برجام است، بنابراین میشود حدس زد که سفر ظریف در این شرایط به نیویورک، باید در همین رابطه و حاوی پیامی در این رابطه باشد و شرکت در یکی از اجلاسهای سازمان ملل یا سخنرانی در اینجا و آنجا پوش قضیه است.
اما اگر بخواهیم تدقیق بیشتری حول این سفر و علت آن بکنیم مقدمتاً چند تابلو در این مورد متصور است. یک تابلو میتواند این باشد که تنها برای شرکت در همان اجلاس سازمان ملل یا شورای روابط خارجی و امثال آن رفته باشد که البته این فرض معقول نیست. خود ظریف در مصاحبه با سی.بی.اس به موضوعاتی اشاره میکند که نشان میدهد گویا هدف عمیقتر از شرکت در یک اجلاس است از جمله:
- موضوع تبادل زندانیان با آمریکا. ظریف از یک طرف میگوید قوه قضاییه ما مستقل است و آزادی زندانیان آمریکایی دست ما نیست. از طرف دیگر میگوید اگر آمریکا رفتارش را تغییر بدهد، میشود در این رابطه اقداماتی کرد.
و همچنین میگوید اگر آمریکا از برجام خارج بشود، همه گزینهها روی میز است. از جمله غنیسازی. (ظریف تأکید میکند البته هدف بمب اتمی نیست اگر آنها از غنیسازی ما میترسند، به خودشان ربط دارد. که در زبان دیپلوماتیک خود این حرف به نوعی تهدید است. بنابراین این حرفها تابلو دیگر و فرض دیگری را تقویت میکند که سفر ظریف پیامی درباره برجام دارد.
اکنون سؤال این است که بالاخره موضع ظریف در رابطه با ضربالاجل و سرنوشت برجام چیست؟ حرفهاییکه ظریف در مصاحبه با سی.بی.اس گفته، نشان از این دارد که رژیم نمیخواهد کوتاه بیاید و شروطی مانند موشکی و خروج از منطقه و غروب برجام را بپذیرد! اما این موضع هم میتواند یک تابلو و یک فرض باشد. چون اکنون بر سر یک دوراهی قرار دارد. یک راه ادامه همین مسیر و کوتاهنیامدن است که حاصلش میشود مرگ برجام. یک مسیر هم پذیرش زهرخوری برای نجات برجام است که حاصلش میشود تنزل بیپایان. بنابراین حرفهای ظریف میتواند نمودی از مسیر کوتاه نیامدن باشد. اما در دنیای سیاست، خیلی وقتها اینگونه مواضع پوششی هستند برای اتخاذ مسیری عکس. مسیری که ۱۸۰درجه با موضع و حرف اعلامشده متفاوت است. یا بهقول معروف طرف راهنمای چپ میزند ولی به راست میپیچد. رژیم هم که در این زمینه سابقه دارد: از داستان ایرانگیت، که خمینی و تمام مقامات رژیم شعار مرگ بر آمریکا و اسراییل میدادند، اما همان موقع در حال معامله تسلیحاتی با اسراییل بودند؛ تا زمانیکه خمینی میگفت تا آخرین خانه در تهران به جنگ ادامه میدهیم، زمانی که خامنهای میگفت یک گام از اتمی کوتاه نمیآییم، اما بعد روشن شد که بهوسیله سلطان قابوس، مذاکرات پنهانی با دولت اوباما برای برجام و زهرخوری اتمی در جریان است.
برای همین، نمیشود با این حرفهای ظریف به سی.بی.اس بهطور قطعی گفت خط رژیم کوتاهنیامدن است. اگر واقعاً خط رژیم ایستادن باشد، اعلام این موضع در سطح ظریف و حتی خود روحانی نیست. خود خامنهای باید بیاید و اعلام کند. کمااینکه در مورد زهر اتمی هم، خودش به صحنه آمد و اعلام «نرمش قهرمانانه» کرد.
روز یکشنبه ۲اردیبهشت یکی از رسانههای رژیم هم تیتر کرده بود «ظریف از صدر تا ذیل». بعد توضیح داده بود سال ۹۲ جایگاه ظریف کجا بود و چقدر او را حلوا حلوا میکردند؛ چون خط رژیم زهرخوری اتمی بود و مجری این خط ظریف بود؛ اما اکنون وزارتخارجه و ظریف در این قضیه چندان محلی از اعراب ندارد؛ حتی موضوعات منطقهیی از حیطه وزارتخارجه خارج شده و برای همین در اوج بحران بر سر منطقه، ظریف به سفر آمریکای لاتین میرود.
پس اعلام تصمیم نهایی رژیم در سطح خامنهای است و این هشدارهای ظریف به آمریکا، در عالم سیاست جدی نیست.
اما خامنهای هم ساکت است. بهویژه اینکه اگر تصمیم رژیم ایستادگی باشد، باید زودتر اعلام کند و دستگاهش را بچیند و آمادگی روحی و روانی نیروهایش را هم در نظر بگیرد. نه اینکه ۲۰روز مانده به سرآمد برجام، هنوز هیچ حرفی نزده باشد. یک نکته دیگر هم که میشود از آن واقعیت را فهمید و اینکه چرا هشدارهای ظریف جدی نیست، وضعیت رژیم است.
روز یکشنبه ۲اردیبهشت جهانگیری گفت درگیر چالشهایی هستیم که در هم تنیده شده و روی هم تاثیر متقابل میگذارند. این یعنی بحرانهای نظام همدیگر را بهطور تصاعدی حادتر میکنند. بعد هم تأکید کرد که چالشهای داخلی روی بحرانهای خارجی و بحرانهای خارجی روی چالشهای داخلی تاثیر میگذارند.
به راستی اکنون وضعیت داخلی رژیم چگونه است؟ اقتصادش که به مرز ورشکستگی مطلق رسیده، قیمت ارز تا ۶هزار تومان بالا رفته، هفته پیش یکی از مقامات رژیم گفت ۷۰درصد مراکز تولیدی تعطیل شدهاند.
از آنطرف بحران اجتماعی اوج میگیرد. هر روز اعتراضات ادامهدار در یک گوشهٔ کشورشعله میکشد؛ اصفهان، ورزنه، خوزستان، کردستان، کازرون، تهران و...
از طرفی درون خود رژیم هم شاهد تشدید جنگ قدرت هستیم که الآن بین روحانی و سپاه به اوج جدیدی رسیده و دیروز روحانی نوک حملهاش را به طرف خود خامنهای گرفت. بعد هم داستانهای احمدینژاد که در برابر هر دو باند رژیم شاخ شده؛ یعنی تشتت درونی رژیم به یک اوج تازهیی رسیده است.
حالا باید دید به گفته جهانگیری، این وضعیت روی مسائل خارجی رژیم تاثیر میگذارد. اولین و مهمترین مسأله خارجی رژیم هم الآن بهجز برجام و سرآمد آن مگر چیز دیگری است؟
حال اگر رژیم واقعاً میخواهد به طرف مقابل هشدار بدهد، باید پشتش به وضعیت داخلی و حمایت مردمی گرم باشد. یعنی یک پشتوانه در داخل کشور داشته باشد. اما قضیه معکوس است و به اعتراف مهرهها و سردمداران حکومت، تهدید اصلی که رژیم احساس میکند از طرف داخل و مردم ایران است. بنابراین، این هم یک نمود دیگری است از اینکه هشدارهای ظریف نمایشی است و نمیتواند جدی باشد.
البته بههرحال شرایط برای رژیم بسیار حساس است و بهگفته رسانههای رژیم، نظام در معرض تصمیمات بسیار سخت قرار دارد. به همین جهت هر کدام از دو مسیر متصور است؛ کوتاهنیامدن یا پذیرش زهرخوریهای پیاپی.
در آستانه پایان مهلت ضربالاجل برجام و در آستانهٔ سفر رئیسجمهور فرانسه و صدراعظم آلمان به آمریکا برای دیدار با رئیسجمهور این کشور که گفته میشود محور اصلی آن موضوع برجام است، ظریف هم به آمریکا رفت. در خبر رسمی گفته شده که ظریف به دعوت شورای روابط خارجی آمریکا و نیز برای شرکت در «اجلاس عالیرتبه صلح پایدار در مجمع عمومی سازمان ملل» به نیویورک رفته است.
اما با توجه به شرایط زمانی و در آستانهٔ سفر ماکرون و مرکل به آمریکا و ضربالاجل ۲۲اردیبهشت و... خیلی بعید است که این سفر هیچ ارتباطی با این موضوع و مشخصاً سرآمد ۲۲اردیبهشت نداشته باشد. رسانههای رژیم هم که امروز خبر سفر ظریف را بازتاب میدادند، تأکید میکردند این سفر «۲۱روز مانده به ضربالاجل برجام» صورت میگیرد. کما اینکه همزمان معاون او عراقچی هم در سفر به نروژ و همچنین دیدار با وزیر خارجه ایتالیا حول برجام و ضربالاجل صحبت کرده و نهایتاً هم در آمریکا به ظریف خواهد پیوست.
ضمنا از آنجا که مقامات و رسانهها هم گفتهاند که اصلیترین محور گفتگوهای ماکرون و مرکل با ترامپ، موضوع برجام است، بنابراین میشود حدس زد که سفر ظریف در این شرایط به نیویورک، باید در همین رابطه و حاوی پیامی در این رابطه باشد و شرکت در یکی از اجلاسهای سازمان ملل یا سخنرانی در اینجا و آنجا پوش قضیه است.
اما اگر بخواهیم تدقیق بیشتری حول این سفر و علت آن بکنیم مقدمتاً چند تابلو در این مورد متصور است. یک تابلو میتواند این باشد که تنها برای شرکت در همان اجلاس سازمان ملل یا شورای روابط خارجی و امثال آن رفته باشد که البته این فرض معقول نیست. خود ظریف در مصاحبه با سی.بی.اس به موضوعاتی اشاره میکند که نشان میدهد گویا هدف عمیقتر از شرکت در یک اجلاس است از جمله:
- موضوع تبادل زندانیان با آمریکا. ظریف از یک طرف میگوید قوه قضاییه ما مستقل است و آزادی زندانیان آمریکایی دست ما نیست. از طرف دیگر میگوید اگر آمریکا رفتارش را تغییر بدهد، میشود در این رابطه اقداماتی کرد.
و همچنین میگوید اگر آمریکا از برجام خارج بشود، همه گزینهها روی میز است. از جمله غنیسازی. (ظریف تأکید میکند البته هدف بمب اتمی نیست اگر آنها از غنیسازی ما میترسند، به خودشان ربط دارد. که در زبان دیپلوماتیک خود این حرف به نوعی تهدید است. بنابراین این حرفها تابلو دیگر و فرض دیگری را تقویت میکند که سفر ظریف پیامی درباره برجام دارد.
اکنون سؤال این است که بالاخره موضع ظریف در رابطه با ضربالاجل و سرنوشت برجام چیست؟ حرفهاییکه ظریف در مصاحبه با سی.بی.اس گفته، نشان از این دارد که رژیم نمیخواهد کوتاه بیاید و شروطی مانند موشکی و خروج از منطقه و غروب برجام را بپذیرد! اما این موضع هم میتواند یک تابلو و یک فرض باشد. چون اکنون بر سر یک دوراهی قرار دارد. یک راه ادامه همین مسیر و کوتاهنیامدن است که حاصلش میشود مرگ برجام. یک مسیر هم پذیرش زهرخوری برای نجات برجام است که حاصلش میشود تنزل بیپایان. بنابراین حرفهای ظریف میتواند نمودی از مسیر کوتاه نیامدن باشد. اما در دنیای سیاست، خیلی وقتها اینگونه مواضع پوششی هستند برای اتخاذ مسیری عکس. مسیری که ۱۸۰درجه با موضع و حرف اعلامشده متفاوت است. یا بهقول معروف طرف راهنمای چپ میزند ولی به راست میپیچد. رژیم هم که در این زمینه سابقه دارد: از داستان ایرانگیت، که خمینی و تمام مقامات رژیم شعار مرگ بر آمریکا و اسراییل میدادند، اما همان موقع در حال معامله تسلیحاتی با اسراییل بودند؛ تا زمانیکه خمینی میگفت تا آخرین خانه در تهران به جنگ ادامه میدهیم، زمانی که خامنهای میگفت یک گام از اتمی کوتاه نمیآییم، اما بعد روشن شد که بهوسیله سلطان قابوس، مذاکرات پنهانی با دولت اوباما برای برجام و زهرخوری اتمی در جریان است.
برای همین، نمیشود با این حرفهای ظریف به سی.بی.اس بهطور قطعی گفت خط رژیم کوتاهنیامدن است. اگر واقعاً خط رژیم ایستادن باشد، اعلام این موضع در سطح ظریف و حتی خود روحانی نیست. خود خامنهای باید بیاید و اعلام کند. کمااینکه در مورد زهر اتمی هم، خودش به صحنه آمد و اعلام «نرمش قهرمانانه» کرد.
روز یکشنبه ۲اردیبهشت یکی از رسانههای رژیم هم تیتر کرده بود «ظریف از صدر تا ذیل». بعد توضیح داده بود سال ۹۲ جایگاه ظریف کجا بود و چقدر او را حلوا حلوا میکردند؛ چون خط رژیم زهرخوری اتمی بود و مجری این خط ظریف بود؛ اما اکنون وزارتخارجه و ظریف در این قضیه چندان محلی از اعراب ندارد؛ حتی موضوعات منطقهیی از حیطه وزارتخارجه خارج شده و برای همین در اوج بحران بر سر منطقه، ظریف به سفر آمریکای لاتین میرود.
پس اعلام تصمیم نهایی رژیم در سطح خامنهای است و این هشدارهای ظریف به آمریکا، در عالم سیاست جدی نیست.
اما خامنهای هم ساکت است. بهویژه اینکه اگر تصمیم رژیم ایستادگی باشد، باید زودتر اعلام کند و دستگاهش را بچیند و آمادگی روحی و روانی نیروهایش را هم در نظر بگیرد. نه اینکه ۲۰روز مانده به سرآمد برجام، هنوز هیچ حرفی نزده باشد. یک نکته دیگر هم که میشود از آن واقعیت را فهمید و اینکه چرا هشدارهای ظریف جدی نیست، وضعیت رژیم است.
روز یکشنبه ۲اردیبهشت جهانگیری گفت درگیر چالشهایی هستیم که در هم تنیده شده و روی هم تاثیر متقابل میگذارند. این یعنی بحرانهای نظام همدیگر را بهطور تصاعدی حادتر میکنند. بعد هم تأکید کرد که چالشهای داخلی روی بحرانهای خارجی و بحرانهای خارجی روی چالشهای داخلی تاثیر میگذارند.
به راستی اکنون وضعیت داخلی رژیم چگونه است؟ اقتصادش که به مرز ورشکستگی مطلق رسیده، قیمت ارز تا ۶هزار تومان بالا رفته، هفته پیش یکی از مقامات رژیم گفت ۷۰درصد مراکز تولیدی تعطیل شدهاند.
از آنطرف بحران اجتماعی اوج میگیرد. هر روز اعتراضات ادامهدار در یک گوشهٔ کشورشعله میکشد؛ اصفهان، ورزنه، خوزستان، کردستان، کازرون، تهران و...
از طرفی درون خود رژیم هم شاهد تشدید جنگ قدرت هستیم که الآن بین روحانی و سپاه به اوج جدیدی رسیده و دیروز روحانی نوک حملهاش را به طرف خود خامنهای گرفت. بعد هم داستانهای احمدینژاد که در برابر هر دو باند رژیم شاخ شده؛ یعنی تشتت درونی رژیم به یک اوج تازهیی رسیده است.
حالا باید دید به گفته جهانگیری، این وضعیت روی مسائل خارجی رژیم تاثیر میگذارد. اولین و مهمترین مسأله خارجی رژیم هم الآن بهجز برجام و سرآمد آن مگر چیز دیگری است؟
حال اگر رژیم واقعاً میخواهد به طرف مقابل هشدار بدهد، باید پشتش به وضعیت داخلی و حمایت مردمی گرم باشد. یعنی یک پشتوانه در داخل کشور داشته باشد. اما قضیه معکوس است و به اعتراف مهرهها و سردمداران حکومت، تهدید اصلی که رژیم احساس میکند از طرف داخل و مردم ایران است. بنابراین، این هم یک نمود دیگری است از اینکه هشدارهای ظریف نمایشی است و نمیتواند جدی باشد.
البته بههرحال شرایط برای رژیم بسیار حساس است و بهگفته رسانههای رژیم، نظام در معرض تصمیمات بسیار سخت قرار دارد. به همین جهت هر کدام از دو مسیر متصور است؛ کوتاهنیامدن یا پذیرش زهرخوریهای پیاپی.