دادخواهی خون ۳۰۰۰۰شهید قتلعام ۶۷، دادخواهی تمام مردم ایران است
گفتگوی سیمای آزادی با مهدی براعی
سوال: جنبش دادخواهی این روزها چرا به مسأله یک رژیم تبدیل شده و او مدام نیروهای خودش را توجیه میکند و میگوید مبادا این موضوع در جامعه گسترش پیدا کند. چرا این جنبش به نگرانی اصلی رژیم تبدیل شده است؟
مهدی براعی: اول اجازه بدهید قبل از اینکه به سوالتان پاسخ بدهم، تشکر کنم از شما که مرا دعوت کردید به برنامه جنبش دادخواهی خون شهدای قتلعام سال 67و همچنین سلام میکنم خدمت تمام بینندگان سیمای آزادی در داخل ایران و همه هموطنان در سراسر جهان.
در پاسخ به سوالتان باید بگویم که اگر در یک جمله بخواهم بگویم، جنبش دادخواهی در واقع طناب دار سرنگونی را به گردن رژیم انداخته. پرونده جنبش دادخواهی هر روز دارد گستردهتر میشود و جنایات رژیم بهخصوص جنایات سال 67برملا میگردد؛ به این دلیل رژیم بسیار بسیار وحشت کرده است.
قتلعام 67به گفته خیلی از حقوقدانهای برجسته بینالمللی یکی از فجیعترین جنایاتی بوده که بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده است. جفری رابرتسون، یکی از حقوقدانهای برجسته انگلستان و از قضات تحقیقات بینالمللی، تحقیقات گستردهیی در رابطه با قتلعام 67انجام داده است. او در کنفرانس بینالمللی پاریس در 5فروردین 95سخنرانی کرد و گفت من تحقیقاتی در مورد قتلعام اعضای مجاهدین در سال 88انجام دادم. این یکی از بدترین جنایاتی بود که بعد از جنگ جهانی دوم انجام شده است. قضات مرگ در تهران، در زندان اوین و در سایر زندانهای سراسر کشورـ از زندانیان سیاسی که به مدت 7یا 8سال زندانی بودندـ پرسیدند آیا هنوز از مجاهدین حمایت میکنید؟ اگر میگفتند بله، آنها را خارج میکردند، به حیاط میبردند و در دستههای 4نفره توسط جراثقال، یا در دستههای 6نفره در سالن حلقآویز میشدند. هیچ دادگاهی نداشتند و بهشدت آسیبپذیر بودند.
در آن سالیان دو آخوند جلاد در قدرت بودند: « هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای» ؛ [که الآن رهبر عالی است] ، آنها یک جنایت وحشتناک مجازات نشده علیه بشریت انجام دادند.
این حرف این حقوقدان برجسته است؛ یعنی یکی از بزرگترین و فجیعترین جنایت بعد از جنگ جهانی دوم؛ و این جنایت هر روز برملا میشود و ماهیت این رژیم را بیشتر برملا میکند.
رژیم در این سالیان تلاش کرد هر چه بیشتر این جنایات را بپوشاند و اجازه ندهد آشکار شود. به همین خاطر در زمان قتلعام، شهیدان را در قبرهای دستهجمعی دفن کرده و حتی به خانوادهها هم اطلاع ندادند. هیچکس مطلع نشد. الآن یکی یکی این جنایات دارد برملا میشود، بنابراین معلوم است که نگرانی بزرگی در درون رژیم ایجاد میکند. ماهیت این رژیم و تمامیت آن را زیر سؤال میبرد؛ نه تنها در داخل ایران بلکه در صحنة بینالمللی همه را فراگرفته و رژیم را در مقام پاسخگویی قرار داده است؛ البته ماهیت رژیم دیکتاتوری است و بنابراین ماهیت، همیشه تلاش میکند جنایاتش را بپوشاند و فکر میکند که خواهد توانست.
فوران خون شهدا جنایتکاران را برملا میکند. تاریخ جنبشها نشان میدهد که دیکتاتورها نخواهند توانست تا ابد این جنایاتشان را بپوشانند. خوشبختانه طی این سالیان مقاومت خانواده شهدا و بهخصوص فراخوانی که خواهر مریم در سال گذشته بعد از گردهمایی بزرگ در پاریس برای جنبش دادخواهی دادند، به این موضوع دامن زد. این جنبش فراگیر شد و همه را در برگرفت و حتی به داخل ایران هم نفوذ کرد؛ بهطوریکه دیدیم در انتخابات نمایشی رژیم، روحانی برای خارج کردن کاندید ولیفقیه از صحنه به او گفت، تو 38سال اعدام کردی و فقط این را بلد بودی.
همین واکنش روحانی کافی است نشان دهد رژیم تا کجا نگران اعتلای جنبش دادخواهی است و هر روز بیشتر از روز قبل نگرانتر میشود.
سوال: تحت تأثیر جنبش دادخواهی دیدیم خامنهای مجبور شد خودش به صحنه بیاید و آن جملة معروف را بگوید که مواظب باشید جای جلاد و شهید عوض نشود. سؤال این است که مخاطب این جملة خامنهای کی بود؟
مهدی براعی: آنچه به مردم برمیگردد وضعیت خودشان را با این رژیم تعیین تکلیف کردهاند. آنها خواهان سرنگونی این رژیم هستند. همه میدانند که خامنهای جنایتکارترین و منفورترین آدم این رژیم است. دیدیم مردم بهمحض اینکه فرصتی پیدا کنند چطور برخواهند خاست. بله، مردم در سال 88وضعیت خودشان را با این رژیم تعیین تکلیف کردند. خامنهای و دیگر سردمداران جنایتکار رژیم به سرکوب و کشتار و اعدام میخواهند قیام را متوقف کنند؛ پس مسلماً مخاطب خامنهٰای مردم نیستند، او باندهای مختلف رژیم است. جنبش دادخواهی به درون رژیم هم نفوذ کرده است و آدمهای مختلف رژیم تلاش میکنند از آن فاصله بگیرند؛ چرا که جنایت آنقدر فجیع است که قابل دفاع نیست. این تمام سراپای رژیم را در بر خواهد گرفت، خامنهای به این وسیله میخواهد بگوید که مبادا تیغ سرکوب کند شود. وقتی میگوید جای جلاد و شهید عوض نشود منظورش موجودیت رژیم است؛ چون تا آنجا که به جامعه برمیگردد در انتخابات نمایشی هم دیدیم مردم به نفع جنبش دادخواهی شعار میدادند. آنها رو به کاندید ولیفقیه، (رئیسی) شعار دادند: «یه هفته، دو هفته ـ قاتل شصت و هفته». همه اینها نشاندهنده این است که مسأله جدی است. جنبش دادخواهی اهرم اصلی و در واقع تمامیت رژیم را نشانه رفته؛ و این را رژیم میفهمد. در همان انتخابات هم تأثیر جدی داشت. خامنهای دید اگر با این وضعیت بخواهد انتخابات را مهندسی کند و رئیسی را از صندوق بیرون بکشد با یک قیام اجتماعی مواجه است، به همین دلیل به سرعت انتخابات را یکپایه کرد و به رئیسی هم گفت که از صحنه خارج شود.
سوال: رئیسجمهور برگزیده مقاومت بتازگی پیامی داشتند بهمناسبت جنبش دادخواهی و در شروع این سال همگان را به گسترش این جنبش فرامیخوانم؛ این بخشی از جنبش آزادی ملت ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه است. سوالم این است که چگونه جنبش دادخواهی میتواند بخشی از کارزار سرنگونی این رژیم باشد؟
مهدی براعی: جنبش دادخواهی روی جنایات رژیم متمرکز است؛ البته این جنایات ادامه دارد و متوقف نشده حتی در زمان روحانی اعدامها خیلی خیلی بیشتر شده، پیام جنبش دادخواهی این است که سران رژیم و کسانی که جنایت را انجام دادهاند (آمران و عاملان قتلعام) مورد محاکمه قرار گیرند. از این هم کوتاه نخواهد آمد. الآن میبینیم این به یک موضوع سیاسی، اجتماعی و بینالمللی تبدیل شده است؛ از طرف دیگر نشان میدهد که این رژیم کمترین مشروعیتی ندارد. روی این موضوع همه چه در داخل و چه در خارج ایران تأکید میکنند. این جنبش وقتی که رژیم را هدف قرار داده، در واقع تمامیت رژیم را مورد هدف قرار داده است. یعنی وقتی میگوید سران این رژیم باید مورد محاکمه قرار بگیرند، اگر چه در ابتدا این یک موضوع حقوقبشری است، اما بهدلیل ماهیت این مقاومت و کسانی که در این جنبش قتلعام شدند، در واقع پاسخ سرنگونی رژیم است و میگوید این رژیم باید در تمامیتش مورد محاکمه قرار بگیرد. در این زمینه هر جا صحبت شد؛ بهخصوص در گردهمایی اول ژوئیه در پاریس، [که در آن مسأله اصلی، مسأله سرنگونی رژیم بود] ، تمام سخنرانان، از شخص خواهر مریم تا بقیه همه یک شعار واحد دادند.
علاوه بر این شاهد تحریمات جدیدی هستیم که آمریکا وضع کرده و در آنها روی سه عنصر تأکید کرده است. اول، تحریمات موشکی رژیم؛ دوم تحریماتی که سپاه را در لیست تروریستی برده است؛ [بخصوص اقدامات رژیم در منطقه را] ؛ و سومین موضوع، نقض حقوقبشر. نقض حقوقبشر الآن به بخشی از کارزار بینالمللی علیه رژیم شده است و خودش یکی از محورهای تحریم است.
براین اساس جنبش دادخواهی یکی از اهرمهای جدی سرنگونی است. یعنی در این راستا حرکت میکند. در واقع خفقان، دیکتاتوری و سرکوب رژیم را هدف و نشانه گرفته است. خودمان هم میدانیم که وقتی رژیم سرکوب را کنار بگذارد و از آن دست بردارد، حتی به ماه هم نخواهد کشید که سرنگون خواهد شد. چون تمام بود و نبود و وجود خود را روزانه با اعدامها و سرکوبها در خیابانها با زندان و شکنجه حفظ کرده است و غیر از این نمیتواند بقای خودش را حفظ کند. زیرا کمترین مشروعیتی ندارد.
در گذشته این سیاست مماشات بود که از رژیم حمایت میکرد، حالا این سیاست هم شکست خورده و کنار رفته است و دیگر پشتیبانان بینالمللی که به داد رژیم میرسیدند و او را پشتیبانی میکردند، از صحنه خارج شدهاند. بنابراین جنبش دادخواهی یکی از اهرمهای جدی برای سرنگونی این رژیم است.
سوال: سؤال آخر در رابطه با موضوع جنبش دادخواهی است. سؤال این است که مختصات فعلی جنبش دادخواهی را چطور توصیف میکنید؟
مهدی براعی: این مختصات را میشود در سه وجه یعنی در صحنه بینالمللی، در صحنه داخلی و در درون رژیم، ترسیم کرد. در صحنه بینالمللی الآن یکی از موضوعات جدی با رژیم همین مسأله جنبش دادخواهی و نقض حقوقبشر است. هر کنفرانس و جلسهیی که برگزار میشود، یکی از موضوعات جدی آن همین نقض حقوقبشر است؛ در کاکل و در رأس این حقوقبشر هم جنبش دادخواهی قرار دارد. همانطور که الآن هم گفته شد، یکی از موضوعات تحریم آمریکا که بعد از تصویب سنا و کنگره، رئیس جمهور آمریکا آن را امضا کرد و بهصورت قانون درآمده است، همین مسأله حقوقبشر و جنبش دادخواهی است. این کاملاً واضح و روشن است.
موضوع جنبش دادخواهی در گردهمایی پاریس مطرح شد. در شورای حقوقبشر سازمان ملل هم ۵سازمان مشورتی در زمینه حقوقبشر نیز موضوع جنبش دادخواهی را مطرح کردهاند. برای اولین بار هم دبیرکل سازمان ملل طی گزارش مفصل در مارس ۲۰۱۷نسبت به نقض حقوقبشر در ایران موضع گرفت. یکی از موضوعات این گزارش، جنبش دادخواهی و قتلعام سال ۶۷بود.
جنبش دادخواهی در واقع بینالمللی و جهانی شده و حامیان بسیار گستردهیی پیدا کرده است بنابراین رژیم مطلقاً نخواهد توانست آن را متوقف کند. اتفاقاً هر روز این جنبش گسترش بیشتری پیدا میکند و تمامیت رژیم و در درجه اول هم خفقان و سرکوب کور آن را نشانه میرود و فشارها را روی رژیم بیشتر و بیشتر میکند.
در داخل ایران نیز باید گفت جنبش دادخواهی اجتماعی شده. ما هر روز با فعالیت نیروهای داخل کشور مواجهیم؛ از کشف گورهای دستجمعی، از مشخص شدن اسامی شهدا [که اینها روزانه در سایتها منتشر میشود و یا برای دفاتر مقاومت و دفاتر مجاهدین فرستاده میشود] . مهم است که ما بتوانیم هرچه بیشتر از اسامی قتلعامشدگان ۶۷مطلع شویم و در این زمینه اطلاعرسانی کنیم و به گوش مردم ایران و جوامع بینالمللی هم برسانیم. زیرا در سال ۶۷و بعد از آن رژیم نهایت سعی خودش را کرد که این جنایت را بپوشاند.
در نهایت اینکه جنبش دادخواهی در داخل رژیم تبدیل به یک موضوع مهم شده، طوری که خیلیها از عوامل رژیم دارند از ابعاد آن فاصله میگیرند. خامنهای هم هشدار خودش را داد. هشداری که به تمام رژیم داد این بود که مواظب باشید وقتی تضادهای داخلیتان تشدید میشود، بار سرکوب پایین میآید.
رژیم نمیتواند تمام قوا سرکوب کند. من یک فاکت دارم: فردی است به نام ازغدی، از عوامل باند خامنهای، به باند مقابل هشدار میدهد، [چون همه باندهای مختلف رژیم در این جنایت دست داشتند] ، این فرد درباره هراس نظام ولایت فقیه از فراگیر شدن جنبش دادخواهی گفت: در دهه ۹۰دارند با شعارهای دهه ۶۰خمینی را زیر سؤال میبرند و شروع به محاکمه خمینی کردهاند. وی باند رقیب را بهخاطر اعتراف به گوشهیی از جنایات رژیم مورد حمله قرار داد و گفت خود اینها ۲۰سال ۳۰سال مسئول امنیت کشور بودند [منظورش باند روحانی و در رأسش هم خود روحانی است] ، هیچ دستور امنیتی در حکومت نبوده که بدون امضای اینها باشد. نصف مسئولان ما و دولت ما اطلاعاتی هستند و سابقه وزارت اطلاعات دارند. اینها همه تخریب امام است. اسم امام را نمیآورند اما هدف، زدن خود امام است. این را شبکه تلویزیون رژیم ۲۳تیر پخش کرد که دبیرخانه شورا هم در رابطه با جنایت خمینی اطلاعیه داد و به همین نقلقول هم اشاره کرد.
در یک کلام، الآن این جنبش دادخواهی تبدیل به موضوعی برای درگیری بین باندهای رژیم نیز شده است.
***
اگر بخواهیم بحث را خلاصه کنیم، باید اینطور بگوییم: جنبش دادخواهی الآن جنبشی فراگیر، بینالمللی و داخلی شده و هر روز هم گسترش پیدا میکند و وظیفة ما و وظیفة هر ایرانی میهنپرست و اشرفنشانها و تمام مردم ایران است که ما هر روز این جنبش دادخواهی را مورد حمایت قرار دهیم و وارد فعالیتهای این جنبش شویم. مسلماً این جنبش خواهد توانست با پیشرفت خود سرنگونی رژیم را جلو بیندازد؛ زیرا همانطور که گفته شد یکی از اهرمهای جدی سرنگونی است.
گفتگوی سیمای آزادی با مهدی براعی
سوال: جنبش دادخواهی این روزها چرا به مسأله یک رژیم تبدیل شده و او مدام نیروهای خودش را توجیه میکند و میگوید مبادا این موضوع در جامعه گسترش پیدا کند. چرا این جنبش به نگرانی اصلی رژیم تبدیل شده است؟
مهدی براعی: اول اجازه بدهید قبل از اینکه به سوالتان پاسخ بدهم، تشکر کنم از شما که مرا دعوت کردید به برنامه جنبش دادخواهی خون شهدای قتلعام سال 67و همچنین سلام میکنم خدمت تمام بینندگان سیمای آزادی در داخل ایران و همه هموطنان در سراسر جهان.
در پاسخ به سوالتان باید بگویم که اگر در یک جمله بخواهم بگویم، جنبش دادخواهی در واقع طناب دار سرنگونی را به گردن رژیم انداخته. پرونده جنبش دادخواهی هر روز دارد گستردهتر میشود و جنایات رژیم بهخصوص جنایات سال 67برملا میگردد؛ به این دلیل رژیم بسیار بسیار وحشت کرده است.
قتلعام 67به گفته خیلی از حقوقدانهای برجسته بینالمللی یکی از فجیعترین جنایاتی بوده که بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده است. جفری رابرتسون، یکی از حقوقدانهای برجسته انگلستان و از قضات تحقیقات بینالمللی، تحقیقات گستردهیی در رابطه با قتلعام 67انجام داده است. او در کنفرانس بینالمللی پاریس در 5فروردین 95سخنرانی کرد و گفت من تحقیقاتی در مورد قتلعام اعضای مجاهدین در سال 88انجام دادم. این یکی از بدترین جنایاتی بود که بعد از جنگ جهانی دوم انجام شده است. قضات مرگ در تهران، در زندان اوین و در سایر زندانهای سراسر کشورـ از زندانیان سیاسی که به مدت 7یا 8سال زندانی بودندـ پرسیدند آیا هنوز از مجاهدین حمایت میکنید؟ اگر میگفتند بله، آنها را خارج میکردند، به حیاط میبردند و در دستههای 4نفره توسط جراثقال، یا در دستههای 6نفره در سالن حلقآویز میشدند. هیچ دادگاهی نداشتند و بهشدت آسیبپذیر بودند.
در آن سالیان دو آخوند جلاد در قدرت بودند: « هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای» ؛ [که الآن رهبر عالی است] ، آنها یک جنایت وحشتناک مجازات نشده علیه بشریت انجام دادند.
این حرف این حقوقدان برجسته است؛ یعنی یکی از بزرگترین و فجیعترین جنایت بعد از جنگ جهانی دوم؛ و این جنایت هر روز برملا میشود و ماهیت این رژیم را بیشتر برملا میکند.
رژیم در این سالیان تلاش کرد هر چه بیشتر این جنایات را بپوشاند و اجازه ندهد آشکار شود. به همین خاطر در زمان قتلعام، شهیدان را در قبرهای دستهجمعی دفن کرده و حتی به خانوادهها هم اطلاع ندادند. هیچکس مطلع نشد. الآن یکی یکی این جنایات دارد برملا میشود، بنابراین معلوم است که نگرانی بزرگی در درون رژیم ایجاد میکند. ماهیت این رژیم و تمامیت آن را زیر سؤال میبرد؛ نه تنها در داخل ایران بلکه در صحنة بینالمللی همه را فراگرفته و رژیم را در مقام پاسخگویی قرار داده است؛ البته ماهیت رژیم دیکتاتوری است و بنابراین ماهیت، همیشه تلاش میکند جنایاتش را بپوشاند و فکر میکند که خواهد توانست.
فوران خون شهدا جنایتکاران را برملا میکند. تاریخ جنبشها نشان میدهد که دیکتاتورها نخواهند توانست تا ابد این جنایاتشان را بپوشانند. خوشبختانه طی این سالیان مقاومت خانواده شهدا و بهخصوص فراخوانی که خواهر مریم در سال گذشته بعد از گردهمایی بزرگ در پاریس برای جنبش دادخواهی دادند، به این موضوع دامن زد. این جنبش فراگیر شد و همه را در برگرفت و حتی به داخل ایران هم نفوذ کرد؛ بهطوریکه دیدیم در انتخابات نمایشی رژیم، روحانی برای خارج کردن کاندید ولیفقیه از صحنه به او گفت، تو 38سال اعدام کردی و فقط این را بلد بودی.
همین واکنش روحانی کافی است نشان دهد رژیم تا کجا نگران اعتلای جنبش دادخواهی است و هر روز بیشتر از روز قبل نگرانتر میشود.
سوال: تحت تأثیر جنبش دادخواهی دیدیم خامنهای مجبور شد خودش به صحنه بیاید و آن جملة معروف را بگوید که مواظب باشید جای جلاد و شهید عوض نشود. سؤال این است که مخاطب این جملة خامنهای کی بود؟
مهدی براعی: آنچه به مردم برمیگردد وضعیت خودشان را با این رژیم تعیین تکلیف کردهاند. آنها خواهان سرنگونی این رژیم هستند. همه میدانند که خامنهای جنایتکارترین و منفورترین آدم این رژیم است. دیدیم مردم بهمحض اینکه فرصتی پیدا کنند چطور برخواهند خاست. بله، مردم در سال 88وضعیت خودشان را با این رژیم تعیین تکلیف کردند. خامنهای و دیگر سردمداران جنایتکار رژیم به سرکوب و کشتار و اعدام میخواهند قیام را متوقف کنند؛ پس مسلماً مخاطب خامنهٰای مردم نیستند، او باندهای مختلف رژیم است. جنبش دادخواهی به درون رژیم هم نفوذ کرده است و آدمهای مختلف رژیم تلاش میکنند از آن فاصله بگیرند؛ چرا که جنایت آنقدر فجیع است که قابل دفاع نیست. این تمام سراپای رژیم را در بر خواهد گرفت، خامنهای به این وسیله میخواهد بگوید که مبادا تیغ سرکوب کند شود. وقتی میگوید جای جلاد و شهید عوض نشود منظورش موجودیت رژیم است؛ چون تا آنجا که به جامعه برمیگردد در انتخابات نمایشی هم دیدیم مردم به نفع جنبش دادخواهی شعار میدادند. آنها رو به کاندید ولیفقیه، (رئیسی) شعار دادند: «یه هفته، دو هفته ـ قاتل شصت و هفته». همه اینها نشاندهنده این است که مسأله جدی است. جنبش دادخواهی اهرم اصلی و در واقع تمامیت رژیم را نشانه رفته؛ و این را رژیم میفهمد. در همان انتخابات هم تأثیر جدی داشت. خامنهای دید اگر با این وضعیت بخواهد انتخابات را مهندسی کند و رئیسی را از صندوق بیرون بکشد با یک قیام اجتماعی مواجه است، به همین دلیل به سرعت انتخابات را یکپایه کرد و به رئیسی هم گفت که از صحنه خارج شود.
سوال: رئیسجمهور برگزیده مقاومت بتازگی پیامی داشتند بهمناسبت جنبش دادخواهی و در شروع این سال همگان را به گسترش این جنبش فرامیخوانم؛ این بخشی از جنبش آزادی ملت ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه است. سوالم این است که چگونه جنبش دادخواهی میتواند بخشی از کارزار سرنگونی این رژیم باشد؟
مهدی براعی: جنبش دادخواهی روی جنایات رژیم متمرکز است؛ البته این جنایات ادامه دارد و متوقف نشده حتی در زمان روحانی اعدامها خیلی خیلی بیشتر شده، پیام جنبش دادخواهی این است که سران رژیم و کسانی که جنایت را انجام دادهاند (آمران و عاملان قتلعام) مورد محاکمه قرار گیرند. از این هم کوتاه نخواهد آمد. الآن میبینیم این به یک موضوع سیاسی، اجتماعی و بینالمللی تبدیل شده است؛ از طرف دیگر نشان میدهد که این رژیم کمترین مشروعیتی ندارد. روی این موضوع همه چه در داخل و چه در خارج ایران تأکید میکنند. این جنبش وقتی که رژیم را هدف قرار داده، در واقع تمامیت رژیم را مورد هدف قرار داده است. یعنی وقتی میگوید سران این رژیم باید مورد محاکمه قرار بگیرند، اگر چه در ابتدا این یک موضوع حقوقبشری است، اما بهدلیل ماهیت این مقاومت و کسانی که در این جنبش قتلعام شدند، در واقع پاسخ سرنگونی رژیم است و میگوید این رژیم باید در تمامیتش مورد محاکمه قرار بگیرد. در این زمینه هر جا صحبت شد؛ بهخصوص در گردهمایی اول ژوئیه در پاریس، [که در آن مسأله اصلی، مسأله سرنگونی رژیم بود] ، تمام سخنرانان، از شخص خواهر مریم تا بقیه همه یک شعار واحد دادند.
علاوه بر این شاهد تحریمات جدیدی هستیم که آمریکا وضع کرده و در آنها روی سه عنصر تأکید کرده است. اول، تحریمات موشکی رژیم؛ دوم تحریماتی که سپاه را در لیست تروریستی برده است؛ [بخصوص اقدامات رژیم در منطقه را] ؛ و سومین موضوع، نقض حقوقبشر. نقض حقوقبشر الآن به بخشی از کارزار بینالمللی علیه رژیم شده است و خودش یکی از محورهای تحریم است.
براین اساس جنبش دادخواهی یکی از اهرمهای جدی سرنگونی است. یعنی در این راستا حرکت میکند. در واقع خفقان، دیکتاتوری و سرکوب رژیم را هدف و نشانه گرفته است. خودمان هم میدانیم که وقتی رژیم سرکوب را کنار بگذارد و از آن دست بردارد، حتی به ماه هم نخواهد کشید که سرنگون خواهد شد. چون تمام بود و نبود و وجود خود را روزانه با اعدامها و سرکوبها در خیابانها با زندان و شکنجه حفظ کرده است و غیر از این نمیتواند بقای خودش را حفظ کند. زیرا کمترین مشروعیتی ندارد.
در گذشته این سیاست مماشات بود که از رژیم حمایت میکرد، حالا این سیاست هم شکست خورده و کنار رفته است و دیگر پشتیبانان بینالمللی که به داد رژیم میرسیدند و او را پشتیبانی میکردند، از صحنه خارج شدهاند. بنابراین جنبش دادخواهی یکی از اهرمهای جدی برای سرنگونی این رژیم است.
سوال: سؤال آخر در رابطه با موضوع جنبش دادخواهی است. سؤال این است که مختصات فعلی جنبش دادخواهی را چطور توصیف میکنید؟
مهدی براعی: این مختصات را میشود در سه وجه یعنی در صحنه بینالمللی، در صحنه داخلی و در درون رژیم، ترسیم کرد. در صحنه بینالمللی الآن یکی از موضوعات جدی با رژیم همین مسأله جنبش دادخواهی و نقض حقوقبشر است. هر کنفرانس و جلسهیی که برگزار میشود، یکی از موضوعات جدی آن همین نقض حقوقبشر است؛ در کاکل و در رأس این حقوقبشر هم جنبش دادخواهی قرار دارد. همانطور که الآن هم گفته شد، یکی از موضوعات تحریم آمریکا که بعد از تصویب سنا و کنگره، رئیس جمهور آمریکا آن را امضا کرد و بهصورت قانون درآمده است، همین مسأله حقوقبشر و جنبش دادخواهی است. این کاملاً واضح و روشن است.
موضوع جنبش دادخواهی در گردهمایی پاریس مطرح شد. در شورای حقوقبشر سازمان ملل هم ۵سازمان مشورتی در زمینه حقوقبشر نیز موضوع جنبش دادخواهی را مطرح کردهاند. برای اولین بار هم دبیرکل سازمان ملل طی گزارش مفصل در مارس ۲۰۱۷نسبت به نقض حقوقبشر در ایران موضع گرفت. یکی از موضوعات این گزارش، جنبش دادخواهی و قتلعام سال ۶۷بود.
جنبش دادخواهی در واقع بینالمللی و جهانی شده و حامیان بسیار گستردهیی پیدا کرده است بنابراین رژیم مطلقاً نخواهد توانست آن را متوقف کند. اتفاقاً هر روز این جنبش گسترش بیشتری پیدا میکند و تمامیت رژیم و در درجه اول هم خفقان و سرکوب کور آن را نشانه میرود و فشارها را روی رژیم بیشتر و بیشتر میکند.
در داخل ایران نیز باید گفت جنبش دادخواهی اجتماعی شده. ما هر روز با فعالیت نیروهای داخل کشور مواجهیم؛ از کشف گورهای دستجمعی، از مشخص شدن اسامی شهدا [که اینها روزانه در سایتها منتشر میشود و یا برای دفاتر مقاومت و دفاتر مجاهدین فرستاده میشود] . مهم است که ما بتوانیم هرچه بیشتر از اسامی قتلعامشدگان ۶۷مطلع شویم و در این زمینه اطلاعرسانی کنیم و به گوش مردم ایران و جوامع بینالمللی هم برسانیم. زیرا در سال ۶۷و بعد از آن رژیم نهایت سعی خودش را کرد که این جنایت را بپوشاند.
در نهایت اینکه جنبش دادخواهی در داخل رژیم تبدیل به یک موضوع مهم شده، طوری که خیلیها از عوامل رژیم دارند از ابعاد آن فاصله میگیرند. خامنهای هم هشدار خودش را داد. هشداری که به تمام رژیم داد این بود که مواظب باشید وقتی تضادهای داخلیتان تشدید میشود، بار سرکوب پایین میآید.
رژیم نمیتواند تمام قوا سرکوب کند. من یک فاکت دارم: فردی است به نام ازغدی، از عوامل باند خامنهای، به باند مقابل هشدار میدهد، [چون همه باندهای مختلف رژیم در این جنایت دست داشتند] ، این فرد درباره هراس نظام ولایت فقیه از فراگیر شدن جنبش دادخواهی گفت: در دهه ۹۰دارند با شعارهای دهه ۶۰خمینی را زیر سؤال میبرند و شروع به محاکمه خمینی کردهاند. وی باند رقیب را بهخاطر اعتراف به گوشهیی از جنایات رژیم مورد حمله قرار داد و گفت خود اینها ۲۰سال ۳۰سال مسئول امنیت کشور بودند [منظورش باند روحانی و در رأسش هم خود روحانی است] ، هیچ دستور امنیتی در حکومت نبوده که بدون امضای اینها باشد. نصف مسئولان ما و دولت ما اطلاعاتی هستند و سابقه وزارت اطلاعات دارند. اینها همه تخریب امام است. اسم امام را نمیآورند اما هدف، زدن خود امام است. این را شبکه تلویزیون رژیم ۲۳تیر پخش کرد که دبیرخانه شورا هم در رابطه با جنایت خمینی اطلاعیه داد و به همین نقلقول هم اشاره کرد.
در یک کلام، الآن این جنبش دادخواهی تبدیل به موضوعی برای درگیری بین باندهای رژیم نیز شده است.
***
اگر بخواهیم بحث را خلاصه کنیم، باید اینطور بگوییم: جنبش دادخواهی الآن جنبشی فراگیر، بینالمللی و داخلی شده و هر روز هم گسترش پیدا میکند و وظیفة ما و وظیفة هر ایرانی میهنپرست و اشرفنشانها و تمام مردم ایران است که ما هر روز این جنبش دادخواهی را مورد حمایت قرار دهیم و وارد فعالیتهای این جنبش شویم. مسلماً این جنبش خواهد توانست با پیشرفت خود سرنگونی رژیم را جلو بیندازد؛ زیرا همانطور که گفته شد یکی از اهرمهای جدی سرنگونی است.