۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

ریزش خاکریزهای خامنه‌ای در سوریه و یمن


 
روز 17آذر در مجلس رژیم آخوندی حرفهای تازه‌یی به زبان رهبری املشی نماینده ردوسر آمد که خط قرمزهای خامنه‌ای را رد می‌کرد:

به اصلیترین جملات بودار این نماینده مجلس ارتجاع توجه کنید:


«اگر اکثریت مردم از عملکرد ما خدای ناکرده ناراضی شدند نظام اسلامی و جمهوری اسلامی باقی نمی‌ماند. ... . درباره سوریه که ما غیرمستقیم وارد میدان شدیم، گرچه با قصد از بین بردن گروه‌های تروریستی داعش و تکفیریها به دفاع از مقاومت و جلوگیری از نفوذ آنها به کشور وارد شده‌ایم، ولی ما باید گروه‌های تروریستی را با مردم سوریه که با حاکمان سوریه مخالف هستند تفاوت قائل شویم. مردم سوریه اگر حکومت‌شان را قبول داشتند میدان را برای ورود تروریستها آماده نمی‌کردند، بلکه آنها می‌توانستند به‌خوبی مبارزه کنند. حزب بعث سوریه (حافظ اسد) در وقتی که داعش تکفیریها هستند، به‌وجود نیامده بود، بی‌رحمانه مسلمانان را سرکوب می‌کرد. حدود سی سال قبل همین حزب بعث با توپ و تانک و هلیکوپتر مردم رو مسلمان حمص را در مسجد و در بیرون مسجد که بیشتر از اخوان مسلمین بودند به خاک و خون کشیدند، قتل‌عام کردند، حاکمان سوریه حزب بعث اقلیتی از سوریه هستند که مورد اعتماد اکثریت مردم سوریه نیستند، آقای بشار اسد وقتی می‌خواست رئیس‌جمهور بشود [صدای سوت] مطابق قانون اساسی سوریه شرایط لازم را نداشت. قانون اساسی را به‌خاطر ایشان تغییر دادند تا بتوانند رئیس‌جمهور شود. ایشون تابع قانون نبود قانون را تابع خود کرد. »

ملاحظه می‌شود که هم بشار هم پدرش و هم قانونی بودن او زیر سؤال رفته و هم از ضرورت مشروعیت رژیم اسد نزد مردم سوریه گفته شده. و در مورد تبعات حضور رژیم در سوریه و ناراضی شدن مردم ایران از عملکرد رژیم سخن رفته است!.

تعجب دیگری که این گفته‌ها دارد این است که وقتی در مجلس ارتجاع بیان می‌شد هیچ نعره و فریادی از سوی نمایندگان عربده کش رژیم علیه آن کشیده نشد!

و این در حالی ست که همه بارها شنیده‌اند که حفظ بشار برای رژیم خامنه‌ای حیاتی است، و آخرینش را ولایتی در روز 14آذر در تلویزیون رژیم چند بار به صراحت تأکید کرد. وقتی از او پرسیدند:

خط قرمز ایران در موضوع سوریه چیه؟ و آیا ما برای بحث موضوع سوریه راه‌حلی داریم یا نه؟

ولایتی گفت: آقای بشار اسد خط قرمز جمهوری اسلامی ایران هست به‌دلیل این‌که توسط مردم سوریه انتخاب شده برای یک دوره ریاست جمهوری

مجری: خط قرمز ایرانه؟

ولایتی: بله - یک - رئیس‌جمهور قانونیه اگر قرار باشه این خط قرمز شکسته بشه هیچ کشور دیگری در منطقه در جای دیگری مصون نیست... (شبکه‌ی 3_متن حاشیه_گفتگو با ولایتی در رابطه با سفرش به سوریه و.._940914)

لازم به ذکر هم نیست که هم خود خامنه‌ای و هم تمامی عواملش از روز اول بارها و بارها اعلام کرده‌اند که به هیچ‌وجه از حفظ بشار اسد کوتاه نمی‌آیند چرا که رفتن اسد به‌معنی نابودی خود رژیم ولایت‌فقیه است.

حالا این پرسش پیش می‌آید که چرا این حرفها در مجلس گفته می‌شود. و چه بویی از این حرفها می‌آید؟ با این ملاحظه که گفتن هر حرفی در مجلس رژیم آن هم از این نوع حرفها که فرش را از زیر پای ولی‌فقیه می‌کشد را، نمی‌توان جزو هیاهوهای نمایندگان عربده کش مجلس تعبیر کرد. پس باید این دید چه اتفاقات جدیدی در پشت پرده‌های اندرونی نظام افتاده که لابد این عضو مجلس ارتجاع بویی از اونها به مشامش رسیده که به خود جرأت می‌دهد راجع به اصلی‌ترین خاکریز رژیم که اگر بریزد واویلا خواهد شد این‌طور راحت حرف بزند.

این نماینده مجلس حرفهای مشابه جالبی هم در مورد یمن زد و آن یکی خاکریز را هم زیر سؤال برد. وقتی که گفت:

«در یمن هم باید به اکثریت مردم یمن احترام بگذاریم نباید بهانه به دست عربستان بدهیم که این همه جنایت در یمن انجام دهد. مردم مسلمان یمن با انقلاب خود توانستند دیکتاتور یمن علی عبدالله صالح را از یمن بیرون کنند. گروه انصارالله که خود از افراد مؤمن انقلابی هستند نباید با دیکتاتور مخلوع یمن علی عبدالله صالح متحد شود».

در جستجوی این‌که این نماینده مجلس چه شنیده است در لابلای همان حرفهای خودش می‌توان یک نوع بریدگی و خطر نابودی رژیم ولایت‌فقیه را بویید. آنجا که می‌گوید: «... . در خاورمیانه و جنگهایی که به راه افتاده است به نظر این‌جانب توطئه‌ای است که صهیونیستها و مستکبرین به راه انداخته‌اند تا اسلام و مسلمانها و کشورهای اسلامی را یا نابود کنند یا این‌قدر ضعیف و ذلیل کنند که رمقی نداشته باشند. سوریه، عراق، یمن، لیبی، افغانستان، پاکستان، نیجریه، ترکیه، عربستان و تقریباً همه کشورهای مختلف اسلامی به انحا مختلف در برنامه هستند، ایران را هم به‌نحوی می‌خواهند درگیر کنند. !»...

به‌خوبی مشخص است که بعد از پنج سال کشتار مردم سوریه و بردن نیرو و سلاح و سپاه به سوریه، بیان این‌که «ایران را می‌خواهند درگیر کنند!» نوعی خود را به آن راه زدن احمقانه است. وگرنه تمام این حرفها و آن سکوت در قبال آن، نشان از بریدگی و ترس از خطر سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه دارد؛ بریدگیی که این روزها در حرفهای برخی دیگر از عوامل رژیم هم شنیده می‌شود. از جمله در حرفهای سعدالله زارعی، به‌اصطلاح کارشناس مسائل سیاسی و بین‌الملل که در گفتگویی در سایت حکومتی رجا نیوز از در معرض خطر قرار گرفتن رژیم ولایت‌فقیه حرف زده و در توضیح عواقب حملات تروریستی در فرانسه از جمله گفته است: «اما در این صحنه دو جریان ضرر کردند. یکی خود داعش است. ... ... . دومین جریانی که ضرر کرد جبهه مقاومت است. یعنی الآن دولت سوریه،  حزب‌الله لبنان  و جمهوری اسلامی ایران در معرض خطر قرار گرفته‌اند».

او در توضیح این خطر در پاسخ سوالی که آیا: «احتمال این هست که ۱۱ سپتامبر جدیدی در کار باشد؟»

گفت:

«چیزی مهم‌تر از ۱۱ سپتامبر، چون در ۱۱ سپتامبر فلش عملیاتی به سمت گروهها و افراد خاصی از قبیل طالبان، صدام‌حسین و... بود؛ ولی در این‌جا دارند بحث تمدنی را مطرح می‌کنند، یعنی فلش حملات یک فلش فرهنگی، تمدنی و دینی است. احتمال می‌دهم این ماجرا پیچیده‌تر از این حرفها باشد».

در هر حال، همه این حرفها، که خط ولی‌فقیه در سوریه را رد می‌کند، می‌تواند نشان از هراس رژیم از سرنگونی باشد. به‌خصوص با کشته شدن پیاپی سرکرده‌های سپاه باید به‌دنبال این بود که ریشه‌ی اصلی در کجاست و چه خاکی بر سر ولی‌فقیه و چه بلایی دارد بر سر خاکریز رژیم در سوریه می‌آید