۱۴۰۲ آبان ۲۴, چهارشنبه

جنگ‌افروزی منطقه‌یی در خدمت سدکردن قیام

 تلویزیون حکومتی افق در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۲ مصاحبه‌یی داشته است با یک کار شناس حکومتی به نام «احمد قدیری ابیانه». مصاحبه‌کننده ازاو می‌پرسد به نظر او واقعهٔ ۷اکتبر چه تأثیری روی پروژه‌های امنیتی [بخوانید قیام و سرنگونی] گذاشته است.

این کارشناس می‌گوید:

«سؤال بسیار مهمی است و ما برای این‌که بتونیم ابعاد و اهمیت طوفان الاقصی را و اثر اون را در ایران و منطقه بدونیم لازم است که یک گریزی بزنیم به سال۱۴۰۱. از ۲۵ شهریور به بعد اتفاق مهمی که توی کشور افتاد و بی‌سابقه بود از لحاظ حجم وحشت‌آفرینی‌های داعش‌وار افرادی که حالا شناسنامه ایرانی هم داشتند». [منظورش جوانان قیام‌آفرینی هستند که خیابان‌ها را در زیر پای خامنه‌ای و سلطهٔ فرعونی‌اش به لرزه درآوردند]

در ادامه می‌گوید:

«بنا داشتند بهمن در بهمن رو رقم بزنند و کار نظام رو تا بهمن‌ماه تموم بکنند».

معنای «حجم وحشت!» معلوم است. در آن روزها آخوندها جرأت آفتابی شدن در خیابان با عبا و عمامه نداشتند اما کسانی که این کارشناس آنها را «داعش» یا «داعش‌وار» می‌نامد و به بیگانگان ربط می‌دهد، بنا به اعتراف او می‌خواستند در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی کار رژیم را یک‌سره کنند.

البته آقای کارشناس مؤلفه‌های دیگری را برمی‌شمارد که در ادامهٔ قیام ۱۴۰۱ «نظام مقدس» را با خطر سرنگونی مواجه کرده بود؛ مانند مسمومیت‌های سریالی دختران دانش‌آموز، آخوندکشی و از پادرآوردن گشتی‌های نیروی منفور انتظامی، «خرابکاری در حوزهٔ نفت و پتروشیمی»، «داغ کردن فضای دانشگاهها» و مرگ دلخراش و مهساوار «آرمیتا گراوند» در متروی تهران و کشف محموله‌های پی‌درپی سلاح سرد و گرم در کشور.

او کتمان نمی‌کند که قیام مردم ایران در پاییز ۱۴۰۲ بسا پردامنه‌تر در کمین نظام ولایت فقیه بود؛ اما ماجرای این مصاحبه از نقطه‌یی داغ می‌شود که جناب «کارشناس» ناگهان اعتراف می‌کند که «طوفان الاقصی مثل صاعقه به قیام خورده و فعلاً آن را متلاشی و متوقف کرده است!»

بگذارید عین جمله‌های او را نقل کنیم:

«آیا الآن این معضل [تهدید قیام و سرنگونی] حل شده؟ نه صرفاً متوقف شده چرا متوقف شده؟ چون همون جریانی که داشت این موضوع را به فضای سیاسی و فکری و رسانه‌یی کشور تزریق کند امروز خودش در طوفان الاقصی، در این گردباد الآن درگیر شده و دیگه تاب پرداختن به این موضوعات را ندارد».

به‌عبارت روشن‌تر او به‌زبان معکوس اعتراف می‌کند که خامنه‌ای برای خلاصی از تهدید عاجل قیام به جنگ‌افروزی در منطقه روی آورده است. البته وقتی می‌بیند از پشت تلویزیون آنچه را که نباید بگوید گفته است، بلافاصله درصدد رفع و رجوع آن برمی‌آید و می‌گوید:

«از صحبت من این برداشت نشود و نمی‌شود که پس طوفان الاقصی یک اقدام ایرانی بوده همچین برداشتی نباید بشود ولی می‌خواهم بگویم همچین اقدامی همچین عملیاتی از قضا بسیار... [دنبال کلمهٔ مناسب می‌گردد که مجری به داد او می‌رسد و می‌گوید: «امداد غیب!»

قدیری ابیانه: «امداد واقعاً امداد غیبی بوده برای این‌که یک پروژهٔ دوباره ـ حالا نمی‌خواهم اصطلاح انگلیسی‌اش را به‌کار نبرم ـ کلید زدن در واقع یک پروژه دیگری و باز تولید ۱۴۰۱ را متوقف کرد و این امداد بزرگ بود».

یادآوری می‌کنیم که آقای مسعود رجوی در پیام ۱۰آبان ۱۴۰۲ خود گفته بود:

«خامنه‌ای با رضایت و استقبال از سیل خون در غزه با عمامه‌اش گردو می‌شکند و آشکارا اعلام می‌کند ”میدان، میدان غزه و اسراییل نیست میدان حق و باطل است“ .

این به‌وضوح همان الگوی ”جبهه‌های حق علیه باطل“ در ادامه جنگ ۸ ساله با عراق است. ثابت شد مسأله فلسطین که خامنه‌ای بر سر نیزه کرده، بهانه و حفظ نظام از خطر قیام نشانه است

این جمعبندی و برآمد قیامهای ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ در دستگاه ولایت است».