برگی از بازجوئی سعید امامی؛ “قتلهای زنجیرهای” محرمانهترین پرونده امنیتی..
جلد ۱۶ پرونده – صفحه ۳۸۴
«من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم،
هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام، کاری انجام ندادهام…
هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانستهام بهعنوان پیشنهاد به مسئولانم ارائه کردهام…
من خود را گناهکار نمیدانم. کسانیکه حذف شدهاند، مرتد، ناصبی و محارب بودهاند…
حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کردهایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت…
حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجتالاسلام علی فلاحیان وزبر اطلاعات به من داد…
احکام اعدام سایر محاربین قبلاً در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود…
از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده میکردند و جمعاً صد نفر بودند اعدام شوند…
حکم حذف ۲۹ نفر از مدتها پیش مشخص و احکام قبلاً صادر شده بود که در مورد ۷ تن از آن عناصر، احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود…
وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه میشود؟! که حاجآقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است…
این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بهجای ابلاغ از سوی فلاحیان، امور از طریق حاجآقا دری نجفآبادی هماهنگ میشد…
هنگامیکه بازجو از امامی سؤال میکند که آیا اعدامها رویه امنیتی داشت و با حکم «حفظ نظام از واجبات است انجام میشد یا حکمهای موضوعی نیز داشت؟
سعید امامی پاسخی میدهد که شاید بتوان آنرا مهمترین فراز بازجوئیهای وی تلقی نمود.
وی در جواب میگوید؛ “فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولاً و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصاً صادر نمیکرد»
او این احکام را از آیتالله خوشوقت، آیتالله مصباح، آیتالله خزعلی، آیتالله جنتی و گاهی نیز از حجتالاسلام محسنی اژهای دریافت میکرد و بهدست ما میداد و ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات میرساندیم و بعد هم منتظر دستور میماندیم.
وقتی باخبر شدیم که حاجاحمدآقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند، آنرا ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفتوآمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان… ما هم بهمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاجاحمدآقا به راه یکطرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت.
وقتی دستور حذف حاجاحمدآقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم.
دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباحیزدی رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند، البته بعداً حاجآقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولیامر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد…»