۱۴۰۲ آذر ۸, چهارشنبه

جنبش دادخواهی؛ از نخستین گام‌ها تا فتح قله‌های آگاهی

                 قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۶۷

در مرداد خونین ۶۷ آخرین سری از زندانیان سیاسی سر موضع هوادار سازمان مجاهدین با حکم خمینی در زندانهای سراسر ایران اعدام شدند و از پنجم شهریور اعدام زندانیان سیاسی مارکسیست نیز آغاز شد.

در همین ایام نخستین فریاد دادخواهی جهان را بیدار کرد.

سوم شهریور مسعود رجوی با تلگرام فوری به دبیرکل ملل متحد، جهان را نسبت به «بزرگترین جنایت» و قتل‌عام فجیع زندانیان سیاسی در ایران هشیار کرد.

افسوس که برخی خواب راترجیح داده وخمیازه کشان لحاف انکارحقیقت برسرکشیدند.

هر چند جامعه ملل عادت ندارد که به موقع نسبت به نقض فاحش حقوق‌بشر پاسخ دهد و آن را موکول به ارزیابی‌ها و بررسی‌های طولانی و بورکراتیک می‌کند اما انسانهای شرافتمند و آزاده، معطل و اسیر مراحل اداری نمی‌شوند و با عمق وجود و آتش شورانگیز اراده‌های سترگ به میدان می‌آیند تا حقیقت آشکار و روشن بماند.

از اولین خبررسانی تا تظاهرات و اعتصاب‌غذای گسترده

به‌دنبال تلگرام ۳شهریور۶۷ آقای مسعود رجوی به‌دبیرکل و رئیس مجمع عمومی ملل متحد پیرامون قتل‌عام زندانیان سیاسی و درخواست اخراج رژیم ضدبشری خمینی از سازمان ملل متحد، تظاهرات بزرگی در ۹شهریور سال ۶۷، صورت گرفت. در این تظاهرات دههاهزار تن از هموطنان شریف و آزادهٔ ایرانی به وظیفه‌ٔ ملی و میهنی خویش قیام کردند و ندای حق‌طلبانه‌ٔ مردم ستمدیده و در زنجیر ایران و فریاد اعتراض هزاران زندانی سیاسی تحت شکنجه را در پی آغاز قتل‌عام زندانیان سیاسی به گوش جهانیان رساندند. هم‌چنین اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان خارج کشور هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران به منظور افشای جنایات وحشیانهٔ خمینی از هموطنان ایرانی برای شرکت در یک اعتصاب‌غذای بزرگ جهانی که در ۱۷ کشور جهان انجام شد دعوت به عمل آورد. این اعتصاب‌غذای بی‌سابقه و جهانی که گستردگی سازماندهی و هماهنگی خیره‌کنندهٔ آن از همان نخستین روزهای برگزاری توجه ناظران را به‌خود جلب نمود، با شرکت و فعالیت هزاران هموطن ایرانی و در آستانهٔ بررسی مسألهٔ نقض حقوق‌بشر توسط رژیم خمینی در مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۷ کشور جهان و از جمله در برابر مراکز اصلی ملل متحد در نیویورک و ژنو و در شرایط بسیار نامساعد جوی و در سرمای سخت زمستان و در میان برف و بوران، آغاز شد و بار دیگر صدای خلق قهرمان و در زنجیر ایران را با رساترین فریاد به‌گوش جهانیان رسانید.

اعتصاب غذا به مدت ۱۰ روز از ۸ آذر تا ۱۸ آذر۱۳۶۷ ادامه داشت و توجه بسیاری از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی و سازمانها و مجامع مدافع حقوق‌بشر در ۱۷ کشور جهان و سازمانهای بین‌المللی را جلب نمود.

این اعتصاب غذا و فعالیت‌های مرتبط به آن نخستین کارزار جنبش دادخواهی پس از قتل‌عام زندانیان سیاسی سر موضع بود. شرکت دهها هزار تن از هموطنان ایرانی در تظاهرات در کشورهای اروپایی و آمریکا و حتی کشورهای دیگر قاره‌ها یکی از درخشان‌ترین واکنش‌های وجدانهای بیدار در لحظه حساس در آن مقطع بود. همین اعتراضات سبب گردید بیش از ۱۸۰۰ تن از شخصیت‌های سیاسی و رهبران احزاب در سراسر جهان از درخواست رهبر مقاومت ایران برای بازدید هیأت بین‌المللی از زندانها و شکنجه‌گاههای رژیم خمینی حمایت کرده و تلگراف‌هایی به دبیرکل ملل متحد ارسال کنند. این حرکت‌های به‌جا و آگاهی بخش بازتاب جهانی بسیار گسترده‌یی هم داشت؛ هر چند اندوه بسیاری نیز برانگیخته گردید زیرا مهرداد ایمن هوادار از جان گذشته سازمان مجاهدین در آمریکا به‌منظور اعتراض به این قتل‌عام، اقدام به خودسوزی کرد و بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان به‌شهادت رسید. وی از کالیفرنیا برای شرکت در تظاهرات نیویورک سفر کرده بود و به فاصله یک روز پس از خودسوزی در ۱۹ آذر جان باخت. خبر این واقعه بلافاصله از خبرگزاری آسوشیتدپرس انتشار یافت.

بر اثر همین افشاگریها و اعتراضات و اعتصاب غذا و دیگر فعالیت‌های مستمر، در نهایت کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۵ آذر قطعنامه محکومیت رژیم خمینی به‌خاطر اعدام‌های دستجمعی و نقض حقوق‌بشر را با اکثریت آرا تصویب کرد.

از ۶۷ تا ۹۵ و از آنجا تا ۴۰۲

در پایان آن اعتصاب غذا، حرکت و جوشش تازه‌یی در جنبش دادخواهی شکل گرفت. آن سال‌ها به یمن فعالیت‌های اعضا، هواداران و حامیان مجاهدین خلق و هم‌چنین بسیاری از مدافعان حقوق‌بشر و سازمانهای ذیربط، افشاگریهای مهم و مستندی در سطح جهان مطرح شد.

در سال ۱۳۹۵ خانم رجوی با فراخوان جنبش دادخواهی شتاب و عمق بیشتری به موضوع بخشید و با کارزارهای پی‌درپی رژیم آخوندی را در پشت در دادگاهها و مجامع رسیدگی کننده به جنایت‌های هم‌چنان ادامه‌دار ولایت فقیه کشاند. از آن سال تا به امروز پرچم جنبش دادخواهی هم‌چنان در اهتزاز است.

خانم رجوی در آبان۱۴۰۰ گفتند: «جنبش دادخواهی ادامه دارد تا هر کجا که لازم باشد تا روز سرنگونی این رژیم و آن‌روز است که خون ۳۰هزار سربدار قتل‌عام شده در سال ۶۷ و بیش از ۱۵۰۰ جوان شورشگر در قیام آبان ۹۸ و سایر شهدا به نتیجه خود خواهد رسید.

بنابراین حرف همه ما و هم‌چنین حرف آن سربداران از روز اول تا امروز این بود:

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی

دست خود ز جان شستم از برای آزادی

تا مگر به دست آرم دامن وصالش را

می‌دوم به پای سر در قفای آزادی