مزدور کثیف نفوذی ایرج مصداقی در فقدان لاجوردی به پاچه لیسی پدرخواندهٔ بعدی خود پرویز ثابتی سر شکنجهگر ساواک شاه روی آورده است. هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، از طریق آپولو و شلاق و ناخن کشیدن و ملاقات اختصاصی از در عقبی بر سر پیکر شهیدان مجاهد خلق، باز جوید روزگار وصل خویش. پیوندتان مبارک!
یادآوری: من یکی از ۱۷۵مجاهد و شاهدی از زندانیان سیاسی زمان شاه دستنشانده هستم که در اطلاعیههای ۲۶ و ۲۷ و ۳۰بهمن ۱۴۰۱ آمادگی خود را برای شهادت دادن در هر دادگاهی برای اثبات این واقعیت اعلام کردیم که پرویز ثابتی و همدستانش، مسئولان و آمران و عاملان جنایت علیه بشریت هستند. ما در اطلاعیه ۲۶بهمن ۱۴۰۱ خاطرنشان کردیم: «این سردژخیم و دیگر جانیان تحتامر او در ساواک شاه باید در برابر عدالت قرار بگیرند و کیفر ببینند. بازماندگان هیتلر و گشتاپوی او حتی در سنین ۹۰سالگی در آمریکا و اروپا دستگیر و محاکمه شدند. سکوت در برابر جلاد اخیراً ظاهرشده و سفیدسازی او توسط بچه و بقایای شاه لگدمال کردن ارزشهای جهانشمول در اعلامیه جهانی حقوقبشر است. ”مقام امنیتی“ بهشدت منفوری که در اوج خفقان و سرکوب در دهه پنجاه در تلویزیون رژیم از جنایات شاه دفاع میکرد، رئیس اداره سوم ساواک (امنیت داخلی) که شکنجه و سلاخی انقلابیون در اوین و کمیته مشترک و دیگر زندانهای کشور با برنامهریزیهای روزانه او صورت میگرفت، آیشمن هنوز محاکمه نشدهیی که جنایتکارانی مانند عطاپور (حسینزاده)، ازغندی (منوچهری)، ناصری (عضدی)، نوذری (رسولی)، وظیفهخواه (منوچهری) و صدها شکنجهگر دیگر برای تهران و شهرستانها را آموزش داد. سرجلادی که در عداد فلاحیان و لاجوردی از پلیدترین آمران جنایت علیه بشریت است. در مورد او هم بیهوده میکوشند با ستایشی مشمئزکننده، مانند لاجوردی چهرهای ”عارف و خدمتگزار“ عرضه کنند. تبلیغات نفرتانگیز برای موجه جلوه دادن این جرثومه نظام شکنجه و کشتار، افشاگر ماهیت تلاشهایی است که میخواهد بقایای دیکتاتوری پیشین و ولیعهد شاه مدفون را با بهرهبرداری از جنایتهای بیحد و حصر خمینی و خامنهای، دموکرات جا بزند و با نیرنگ وکالت و همکاری نیروی انتظامی و سپاه پاسداران ولایت و ریزشیهای اصلاحطلب، انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران را ملوث و آن را مصادره و سرقت کند. هر چند در عمل جز خدمت به بقای رژیم آخوندی و تفرقه و سنگاندازی در مسیر قیام خلق کاری از پیش نمیبرد