۱۴۰۲ خرداد ۱, دوشنبه

پشت پردهٔ بازی خصوصی‌سازی!

                                      سخن روز

پس از فضاحت و رسوایی کامل دولت رئیسی جلاد (۶کلاسهٔ بی‌سواد در میدان اقتصاد)، خامنه‌ای با تأکید بر اهمیت «خصوصی‌سازی» تلاش کرد بحران ورشکستگی اقتصادی و شکست حاکمیت یکدست را توجیه کند و ۲۹فروردین ۱۴۰۲ در جمع گروهی از بسیجی‌ها و عوامل سرکوبگر خود در دانشگاهها گفت: «این‌که ما امکانات کشور، امکانات تولیدی، کارخانجات، اینهایی را که خوب عمل می‌شده، بدهیم دست دولت، که دولت نمی‌تواند دستگاههای تولیدی و بنگاههای تولیدی بزرگ را اداره کند؛ دولت نمی‌تواند؛ مشکلات به‌وجود می‌آید، فساد به‌وجود می‌آید؛ چقدر در این چند سال این مسائل پیش آمده. راه این فقط خصوصی‌سازی بود؛ واقعاً هیچ چاره‌ٔ دیگری وجود نداشت. و این کار ناگهان انجام نگرفت؛ با فکر، با مطالعه، با پیش‌بینی، با ساعتها بحث کردن انجام گرفت» (سایت خامنه‌ای ـ ۲۹فروردین ۱۴۰۲).

یک ماه بعد وقتی یک کارشناس حکومتی لایهٔ اول «خصوصی‌سازی» را کنار زد، گفت: «ما بخش خصوصی نداریم و خصولتی داریم. من طرفدار خصوصی‌سازی بودم، اما بعداً فهمیدم خصوصی‌سازی در ایران همه‌اش بازی است و دولت پشت آن است. اسم آن را هم واگذاری گذاشته‌اند. واگذاری به کی؟ به عمه، خاله و دایی؟» (روزنامه رویداد ۲۴ـ ۳۱اردیبهشت ۱۴۰۲).

این کارشناس اقتصادی که سپاه پاسداران و بیت خامنه‌ای را در لفافهٔ «عمه، خاله و دایی» پیچید، در ادامه افزود: «در این مملکت قانون کجاست؟ حتی فرهنگ ماهم دستوری است. من می‌گویم مشکل ما این است که همه چیز دست دولت است و دولت ناکارآمد است. وظیفه دولت برقراری حکومت قانونه. کجا در مملکت ما قانون اجرا میشه؟ دولت وظیفه خودش را انجام نمی‌دهد و کار‌های دیگری می‌کند» (رویداد ۲۴ـ ۳۱اردیبهشت ۱۴۰۲).

خلیفهٔ ارتجاع پیش‌تر هم در اولین سخنرانی خود در سال جدید، مافیای سپاه را در زرورق «مردم» پیچیده بود و همهٔ بحرانها و مشکلات اقتصادی را به حساب «خطا»ی دولتهای قبلی گذاشت. خامنه‌ای روز اول فروردین ۱۴۰۲ گفت: «بخشهای مهم اقتصاد باید در اختیار مردم باشد، بارها این را تکرار کردیم بنگاههای دولتی، شرکتهای دولتی، شرکتهای شبه‌دولتی که با تعبیر زشت خصولتی از آنها یاد می‌کنند، اینها باید با بنگاههای خصوصی رقابت نکنند، بگذارند تولید را مردم انجام بدهند ما آن روزی که همهٔ سررشته کارها را دست دولت دادیم به‌این نیّت این کار را کردیم که عدالت اقتصادی برقرار بشود اما عدالت اقتصادی برقرار نشد، به‌خطا خیال می‌کردند اگر کلید اقتصاد دست دولت باشد عدالت اقتصادی به‌وجود می‌آید، این اشتباه بود چنین چیزی اتفاق نیفتاد»

هدف اما، تقویت بنیهٔ مالی سپاه، حمایت اقتصادی از لایه‌های نزدیک بیت و کتمان شکست پروژهٔ رئیسی در لفافهٔ دولت و اقتصاد «مردمی» بود اما آن‌قدر مضحک بود که صدای دبیر شورای بسیج دانشجویی در خطبه‌های پیش از نمایش جمعه تهران هم درآمد: «دولت سیزدهم که رویای دولت مردمی را در سر می‌پروراند نه تنها فهم دقیقی از مردمی سازی ندارد بلکه با اصرار بیش از حد به جای آن جاهلانه روی خصوصی‌سازی به جای مردمی‌سازی دست گذاشته است عملی که در نهایت منجر به شکاف اجتماعی خواهد شد « (ابوالفضل فکوری پودینه ـ ۸اردیبهشت ۱۴۰۲)

البته مقصد اصلی و مقصود خامنه‌ای از قربانی کردن مردم پای مافیای پاسداران، احیای بنای فرسودهٔ ولایت است. بنایی که از پای‌بست ویران است و خلیفهٔ خون‌ریز در بن‌بست و تنگنای سرنگونی آب در هاون می‌کوبد.

مسعود رجوی دوم فروردین ۱۴۰۲ در پیامی صوتی خطاب به مردم ایران گفته بود: «خامنه‌ای می‌گوید «توصیهٔ مهم من امید آفرینی است» و «همه موظفند امیدآفرینی کنند» اما مسأله این است که خانهٔ «ولایت» از پای‌بست ویران است و نمی‌توان آن را با امیدهای کاذب سرپا نگه‌داشت می‌گوید «مهمترین مشکل ما دولتی بودن اقتصاد است» و راه‌حل بن‌بست اقتصادی را در این می‌داند که تتمهٔ «شرکت‌های مهم» و «تولیدهای ثروت‌ساز» دولتی، دربست «در اختیار فعالان اقتصادی» یعنی سرکردگان سپاه و بورژوازی همدست قرار گیرد تا در قیامهای بعدی هر چه بیشتر تاخت و تاز کنند و خون بریزند».