سپاه تکیه گاه سلطنت
مقاومت ایران بهدلیل جنگ رویاروی و جدی چندده ساله با نظام ولایت فقیه بهخوبی از عملکرد و نقش سپاه در حفظ نظام ولایت آگاهی دارد و میداند این نیروی مخوف نظامی بزرگترین اهرم سرکوب در دستان ولیفقیه دیکتاتور برای خاموش کردن هر اعتراضی است.
روزگاری در سالهای دهه هفتاد که هنوز بازماندگان ساواک بهدنبال گدایی اصلاحات از ولایت فقیه بودند و بزرگترین آرزویشان «دست گذاشتن در دست خاتمی» بود در ۲۲بهمن ۱۳۷۷ آقای مسعود رجوی نقش سپاه را اینچنین توضیح داده است: «دیکتاتوری ولایت فقیه یک دیکتاتوری نظامی-پلیسی است. و این سپاه پاسداران ابزار حفظ نظام ولایت فقیه است... سپاه پاسداران ارگان محوری اعمال قهر و سرکوب نظامی است... سپاه در هرکجا در تظاهرات مردم در خیزش شهرها، از مشهد تا قزوین و شیراز و اسلامشهر، همیشه حاضر به یراق است برای سرکوب... وقتی که خمینی میگفت: اگر سپاه نبود، کشور هم نبود، منظورش همین نقش محوری سپاه پاسداران بود در حفظ نظام ولایت».
در فروردین ۱۳۹۸ که دولت آمریکا سپاه را وارد لیست تروریستی کرد مسعود رجوی در ۱۹فروردین علاوه بر لیستگذاری سپاه، برای اولین بار موضوع «انحلال» سپاه را پیش کشید و خواستار «منحل و در هم کوبیده» شدن گردید.
در ۲۵مرداد ۱۳۹۹ نیز در کوران کشتار کرونایی نظام ولایت فقیه، خواهان «انحلال سپاه پاسداران و اختصاص دادن بودجه آن به مقابله با کرونا و بهداشت و درمان» شد.
وی در ۴مهر ۱۴۰۱ مجدداً در پیامی یادآوری کرد «تمام ارگانهای سرکوبگر بهویژه سپاه و اطلاعات رژیم باید درهم کوبیده و منحل شوند»
در ماده دوم برنامه دهمادهای خانم رجوی نیز ضرورت «انحلال سپاه پاسداران، نیروی تروریستی قدس، لباس شخصیها، بسیج ضدمردمی...» ذکر شده است.
و همهٔ این مواضع مردمی و اصولی در صحنهٔ عمل هم بهای خود را داشته و مجاهدین از ۳۰خرداد به بعد، چه در قامت جنگهای چریک شهری و چه در هیأت ارتش آزادیبخش درسهای جانانهای به سپاه آدمکش خامنهای دادند و اکنون نیز یکی از مراکز مورد هدف آتش کانونهای شورشی مقرات سپاه و بسیج است.
همزادی سلطنت و سپاه!
بقایای سلطنت مقبور که سالهاست در کنار ارتجاع هار حاکم در جبهه ضدخلق لمیدهاند، از همان ابتدا رابطهای گرم و خودمانی با سپاه داشته و اساساً مشکلی با هم نداشتند. اینان در فرنگ زندگی و تجارت خود را داشتند و آنان هم در ایران، اعدام و شکنجهٔ خود را. گهگاهی هم که بچه شاه توئیتی میکرد برای لوس کردن خود نزد ولیفقیه از ضمیر اشارهٔ نزدیک «این» برای همگنان سپاهی استفاده میکرد: «این سپاه که در جنگ از ملت خود حفاظت کرد بر روی هممیهن خود شلیک نخواهد کرد»
با آغاز قیامهای ۹۶ به بعد که جریان اصلاحات سوخت و نابود شد و بهجای آن، برگ سلطنت تبدیل به پروژهٔ اصلی وزارت اطلاعات شد تحرکات بچهٔ شاه هم مداری کیفی عوض کرد و به همان نسبت فرستادن سیگنال مثبت برای سپاه بیشتر شد. بچه شاه بارها از جمله در خرداد ۹۷ پیام داده که «اعضای غیرفاسد بسیج و سپاه باید بتوانند در آینده ایران جذب شوند»! و به همه بر و بچههای خدوم و «لایق» سپاه هم اطمینان خاطر داده که «این افراد باید بدانند که قربانی تغییر رژیم نخواهند شد»! او در جای دیگری اصلاً «تکیهگاه» خود را سپاه پاسداران و نیروی انتظامی میداند: «من تکیهگاهم روی همین نیروی انتظامی است، روی همین سپاهیا، رو همین پاسدارا، رو همین بسیجیا، رو همین نظامیامون»! روابط بچه شاه و سپاه بهقدری لو رفته و مفتضح بوده که حتی رسانههای رژیم هم من باب طنز و مسخره و قدرتنمایی بخشی از آن را بازتاب میدادند. از جمله خبر آنلاین در ۱۲آبان ۹۷ کلیپی از وی پخش کردند که به صراحت اعلام میکند: «من با ارتش، با سپاه، با بسیج ارتباط دارم. مکالمه داریم»!
قیام ۱۴۰۱
با آغاز قیام بزرگ سال۱۴۰۱ که تمام اعضا و جوارح رژیم به لرزه در آمد و موضوع سرنگونی جدی شد، بچهٔ شاه میدانست که اگر بخواهد از سپاه کمترین دفاعی بکند؛ تمامسوز میشود لذا بهصورت تاکتیکی رنگ عوض کرده و خواهان لیستگذاری سپاه شد و این در حالی بود که کماکان به اشکال مختلف حمایت خود را از سپاه اعلام میکرد یعنی از یکسو برای حفظ ظاهر در همرنگی با موج قیام خواهان لیستگذاری سپاه شد و از سوی دیگر خواهان ابقا و استفاده از سپاه برای آیندهٔ کشور گردید! یا از یکطرف به سپاه پیام میداد که بدنه سپاه و دیگر نهادهای نظامی و امنیتی و سیاسی و اداری رژیم باید راه خود را از رهبران جنایتکار جمهوری اسلامی جدا کنند و از طرف دیگر به سپاه جرار خامنهای میگفت که با «انقلاب ملت ایران» باشید. حرفهای مفتی که سراپا در خدمت رژیم و کند کردن آتش قیام بود.
در همین اوان همسر وی هم درباره شیمیایی زدن به مدارس دخترانه به جای استمداد از جوانان شورشگر و نیروهای انقلابی دست به دامان سپاه جنایتکار میشود که «از نظامیان و سپاهیان و همه مقامات دولتی که دلهایشان با ایران است میخواهم که چنین ستمی را نتابند»! آخر چطور میشود در این لشکر قسیالقلب کسانی را یافت «که دلهایشان با ایران است» ؟! انصافاً که بهتر از این نمیشد دوباره برای «سپاه و مقامات دولتی» دست تکان داد!
جالب اینکه در هفتههای اخیر و همزمان با فروپاشی منشور کذایی و ائتلاف پوشالیشان، مجدداً موج دیگری از بازگشت به اصل خویش و جذب سپاه در ایشان راه افتاد! یکی از آنان به صراحت میگوید «ما به قسمت عمدهیی از سپاه نیاز داریم. برای فردای فروپاشی!» و دیگری سپاه را «بچههای ما و فرزندان این مملکت» مینامد!
بنابراین با هر موضعگیری از بقایای نظام گذشته همزادی و همسنخی آنان با نیروهای پلید رژیم آخوندی بیشتر برملا میشود. این نیز تصادفی نیست و تابع منطق تکامل اجتماعی و مشخصتر شدن مرزبندی بین جبههٔ خلق و ضدخلق است. سلطنت و ولایت همیشه دوقلوهای مکمل هم و در حال بدهوبستان با هم بودهاند. رسالت جریانهای شاهپرست با هر صحبت و موضعی - له یا علیه سپاه - در نهایت انحراف و کند کردن قیام است به همین دلیل نیروهای جبههٔ خلق با شعار «نه شاه نه شیخ» و افزایش شعله و آتش باید این مرزبندی را هر چه تیزتر کرده و از قیام ویروسزدایی کنند