اگر بقایای سلطنت ننگین پهلوی که بزرگ و کوچکشان با کودتای انگلیسی ها و آمریکاییها سرکار آمدند و با اشاره همین اربابان به زباله دان تاریخ پرتاب شدند، فکر میکنند که میتوانند در مقایسه با جنایات بیحد و حصر آخوندها مدعی دموکراسی شده و با ساواک و اعدام و زندان و شکنجه، دوباره سوار مردم شوند، بسیار کور خواندهاند. روشن است که کسانی که پدر و جدشان را با چنان تحقیر و توهینی از ایران بیرون کردند، قطعا به بازمانده بیتجربه و بی لیاقت، چیزی نخواهند داد و برخلاف تصورشان قیام شکوهمند مردم ایران «بوی کباب نیست»، بلکه «خر داغ میکنند»!
بزرگترین توانمندی رژیم خونخوار آخوندی در بیش از ۴ دهه حکومت ننگ و نکبت و جنایت، در برابر مجاهدین چنین بوده که اگر دستش برسد با بمباران و اعدام و ترور میکشد و نابود میکند و اگر نتوانست، با شیطان سازی و لجن پراکنی خرابش میکند. مدتی دنبال این بود که از تفالههای دفع شده از مجاهدین ارتزاق کند و حالا به فکر دروغ و جعل واقعیت در مورد ارزشها و شهیدان مجاهدین و مقاومت ایران افتاده است
در مورد حبیب خبیری، قهرمان بزرگ شهید راه آزادی ایران نیز بارها چنین کرده است. از قضا همان روزی که خمینی جلاد و لاجوردی جنایتکار دستشان را به خون بزرگترین قهرمان ملی ایران در آن زمان آلوده کردند در هراس از واکنش مردم و آبروریزی تاریخی، به طور افواهی اعلام کردند که حبیب در برابر لاجوردی توبه کرده و علیه سازمان مجاهدین حرف زده است. مقاومت ایران و مجاهدین برای صدور اطلاعیه شهادت وی، یک هفته صبر کردند و تمام ته و توی قضیه را درآوردند و وقتی که تمام مکالمات حبیب قهرمان و لاجوردی جنایتکار در آخرین ساعات زندگیش را از منابع مختلف تدقیق کردند، شهادت حبیب خبیری در پیام آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی وقت ایران منتشر شد.
این روزها که لاشه رژیم آخوندی در حال تعفن است و همه حامیان خارجی و فرصت طلبان حرفهیی و خائنان «به اصطلاح» ایرانی در صدد لاشخوری برآمده اند، یک مامور نفوذی سابق ورزش آخوندی و خبرنگار کنونی رادیو و تلویزیونهای وابسته فارسی زبان استعماری، در یک مقاله مفصل در رادیو فردا تلاش کرد که با انواع جعلیات و دروغ، علیه حبیب خبیری، قهرمان شهید راه آزادی و دوست داشتنی ترین بازیکن فوتبال تاریخ ایران، لجن پراکنی کند که گویا حبیب در برابر لاجوردی و خمینی خونخوار بریده است و علیه مجاهدین حرف زده است
به عنوان یک ملی پوش فوتبال ایران و بازیکن باشگاه پرافتخار هما، که ۱۸ تن از بازیکنان و کاپیتانش هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند و هنوز هم هستند و نزدیکترین ارتباط آرمانی و دوستانه را با حبیب داشتهام و هم چنین با تجربه سالها حضور و مبارزه در میدان، با انواع و اقسام ارتجاع و دیکتاتوری آشنا هستم، می توانم بگویم که هیچ زدوبند و شارلاتانیسم و دروغ و جعلی نمیتواند روی حقیقت و آرمان اصلی ملت بزرگ ایران یعنی آزادی و دموکراسی و برابری سایه بیفکند. همه اینها کفهای روی آب و لجنهای اعماق تاریخ و جامعه ایران و سمبلهای وابستگی و فساد و دیکتاتوری هستند که نسل جوان سلحشور و مبارز ایران آنها را درهم شکسته و به زباله دان تاریخ ریخته و بقایای شاه و شیخ را هم به گور خواهد سپرد. زیرا که بشر وارد دوران انتخاب آزادانه و برابری شده است و دیگر نمیتوان با کودتا و دیکتاتوری و ظلم و ستم بر ایران حکومت کرد.
دوران پیروزی، آزادی و سربلندی مردم ایران فرارسیده است و چنین خواهد شد