سخن روز
روزی که خامنهای نمایش تنفیذ و تحلیف رئیسی جلاد را برگزار کرد، مجلس ارتجاع، رسانهها و کارگزاران نظام مجیز رئیسی را بهعنوان ناجی نظام میگفتند
اما امروز فریادها و فغانها از همان مجلس گزینشی خامنهای، رسانهها و کارگزاران حاکمیت یکدست انقباضی دربارهٔ فضاحت و شکست دولت رئیسی بههواست.
یک مورد گویا، مطلب رسالت آخوندی از باند غالب نظام است که روز ۲۳اردیبهشت هراس سرکردگان ولایت خامنهای را از فوران خشم مردم به ستوه آمده برملا کرده و درباره پیامدهای شکست فضاحتبار رئیسی و دولتش هشدار میدهد: «دهنکجی و بیتوجهی به مردم و طبیعتاً خشم، عصبانیت و رویگردانی مردم را در پی خواهد داشت».
رسالت خطاب به وزرای رئیسی مینویسد: «از پارکینگ خانه به پارکینگ وزارتخانه میروید، نه تورم را میفهمید، نه میدانید قسط و وام چیست!».
این روزنامه حکومتی با بیان حرفهای شیادانهٔ عوامل حکومتی میافزاید: «هفته پیش صولت مرتضوی وزیر رفاه دولت رئیسی در پاسخ به سؤالی درباره ناکافی بودن دستمزد کارگران، آنها را دعوت به قناعت کرد».
رسالت با اذعان بهدزدیهای نجومی توسط همین وزرای رئیسی با طعنه مینویسد: «رطبخوردههایی که منع رطب میکنند هم در ای دسته قرار دارند صاحبان ثروتهای آنچنانی که توصیه به قناعت مردم میکنند هم عبارت اخری همین جمله مشهور را می گویند»، میگویند مردم قناعت کنند.
رسالت میافزاید: «کسانی که بیتوقف از پارکینگ خانه به پارکینگ وزارتخانه و سازمان و از این جلسه به آن جلسه میروند و از خرید منزل تا ثبتنام مدرسه آقازادههایشان را کارمندانشان انجام میدهند، نه تورم میفهمند، نه قدرت خرید میدانند چیست، نه از قسط و وام و ضامن و امثالهم تصوری دارند و در نتیجه نه دردی دارند و نه دادی میزنند و نه از این بیداد بیزارند».
علاسه است. چرا که پیشاپیش گفته بود گسلهای قیام در حرکت است و میتواند بهزلزلهای نابود کننده تبدیل شود (خرداد۹۵)؛ و میخواست با آوردن جلاد قتلعام ۶۷ و قاتل مجاهدین به جامعه و مقاومت انقلابی چنگ و دندان نشان دهد و با ارعاب و اعدام که در همین روزها نیز شاهد افزایش آن در حاکمیت جلادان هستیم، مانع قیام و بالاگرفتن انقلاب دموکراتیک مردم ایران شود.
اما شدت انفجاری بودن جامعه و فعالیت و عملیات مستمر کانونهای شورشی میز خامنهای را برهم زد و جامعه نهتنها مرعوب نشد، بلکه شاهد قیام ۱۴۰۱ بودیم. از طرفی تمامی عوامل جرقه، (فروپاشی اقتصادی-تورم-بیکاری و...) در دوران رئیسی نهتنها از روی میز کنار نرفته، بلکه هر کدام بهبحرانیترین نقطهٔ خود رسیده است.
امروز خرابی کار به آنجا رسیده که رسالت آخوندی وضعیت انقلابی جامعهٔ ایران را با انقلاب کبیر فرانسه مقایسه میکند و هشدار میدهد: «حرفهایی از جنس «اگر نان ندارند، کیک بخورند» نه منحصر به پاریس و انقلاب فرانسه است نهفقط همین یکشکل از بیان و البته جهالت را دارد».
اشارهٔ این ارگان نزدیک بهخامنهای بهماجرای معروفی است که در زمان انقلاب فرانسه وقتی وضعیت انفجاری نشان از گر گرفتن انقلاب و سقوط سلطنت لویی شانزدهم داشت، وزرا به ماری آنتوانت، زن لویی گفتند که: مردم نان ندارند بخورند!
ماری آنتوانت که هیچگاه گرسنگی و نداری را تجربه نکرده بود، با دهن کجی به مردم گرسنه و خشمگین پاسخ داد: نان ندارند، خب شیرینی بخورند!
رسالت آخوندی سرنوشت مرگبار شاه ستمگر نظام سلطنتی در فرانسه را به جلادان و غارتگران امروز سلطنت دینی در ایران گوشزد میکند، اما بهنظر میرسد از شدت ترس و وحشت نتوانسته یک قدم جلوتر بگذارد و بنویسد که لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت چهار سال پس از انقلاب کبیر فرانسه در سال۱۷۸۹ و زلزلههای سیاسی پیدرپی آنکه اروپا و جهان را تکان داد، در سال۱۷۹۳ در میدان کنکورد پاریس گردنشان در زیر تیغ گیوتین ستمدیدگان بپا خاسته که سالها «دهن کجی» آنها را تحمل کرده بودند، قطع شد.
هشدار پرمعنا و دیرهنگام رسالت آخوندی درباره شکست پر فضیحت پروژه رئیسی در بحبوحه اعدامها، سرنوشت تیره و تار ولایت خامنهای را ترسیم میکند.
رهبر مقاومت در زمان برگماری رئیسی توسط خامنهای، «تنفیذ و منصوب کردن جلاد بهعنوان رئیسجمهور توسط خلیفهٔ ارتجاع» را یک «نقطهٔ عطف» و «سراشیب سقوط و سرنگونی سلطنت دینی» توصیف کرده بود.