روز سهشنبه پاسدار قالیباف ضمن اعتراف بانفعال ووارفتگی نظام در برابر جبههٔ قیام، هشدار داد:«امروز در عرصهٔ اقتصادی در جنگ اقتصادی ودرجنگ رسانهیی ودر جنگ ترکیبی منفعل هستیم شده نقطه آسیب ما و دشمن ما دقیقاً از همین نقطه ضعف ما امروز بر ملت ما بر مردم ما بر نظام مقدس جمهوری اسلامی وانقلاب فشار میاره» (تلویزیون حکومتی ـ۲۶اردیبهشت ۱۴۰۲)
پاسدار چماقدار با همین جمله یک لگد «در عرصهٔ اقتصادی» به رئیسی جلاد زد و یک لگد «ترکیبی» نثار آخوند گوشخوار اژهای کرد
این در حالی است که خلیفهٔ ارتجاع در سخنرانی عید فطر به صراحت از «گره خوردن» کارها در اثر همکاری نکردن سه قوه حاکمیت یکدست و انقباضی شکوه کرده و گفته بود: «قوای سهگانه باید همدلی کنند، همکاری کنند، همافزایی کنند؛ قانون اساسی برای تشکیل این سه قوّه ترتیب خوبی داده است. اگر چنانچه این سه قوّه با هم بهطور کامل همکاری کنند، کارها به هیچوجه گره نمیخورد» (سایت خامنهای ـ ۲اردیبهشت ۱۴۰۲)
بهرغم این توصیه علنی خلیفه درمانده، گره کور کارهای ولایت ارتجاع همچنان فروبسته مانده و لگدپرانیها در ماجرای پر فساد و چپاول وزیر صمت و فضیحتهای شاسی بلند با شراکت پاسدار قالیباف همچنان ادامه پیدا کرده است.
پاسدار چموش دو روز قبل از لگدهای اقتصادی و ترکیبی در جنگ قدرت و ثروت، بیاعتنا به نمایش و شعبدهٔ «جهاد تبیین» خامنهای، لگدی هم نثار رهبرش کرد و گفت: «امروز برای ما مسئولان مهمتر از جهاد تبیین جهاد تصمیم است» (خبرگزاری ایران پرس ـ ۲۴اردیبهشت ۱۴۰۲) و نشان داد خانهٔ سیاست یکدست سازی حاکمیت با آجر «همدلی» و «همافزایی»، از پای بست ویران است.
حال سؤال این است که چرا پاسدار قالیباف که روزگاری چماق بر سر و روی دانشجویان میکشید و زمانی با قلدری خودش را «رضاخان حزباللهیها» (انصاف نیوز ـ ۱۴فروردین ۱۳۹۷) معرفی میکرد، امروز رو در روی جلاد قتلعام که آخرین برگ نظام است میگوید: «باید بدانیم در کجا قرار داریم و باید نقشه راه خود را بدانیم و بدانیم نیازمند یک تحول در نظام حکمرانی خود در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و دفاعی و امنیتی هستیم» (خبرگزاری فارس ـ ۲۴اردیبهشت ۱۴۰۲).
مگر فراموش کرده که خامنهای چگونه با جراحی و حذف اجزای پیکر فرسودهٔ نظام، رئیسی جلاد را در رأس قوه مجریه گماشت، اژهای را در بالای قضاییه جلادان گذاشت و خودش را که بارها در نمایش انتخابات سنگ روی یخ شده بود به ریاست مجلس انقباضی رساند تا با بستن همهٔ شکافهای درون حاکمیت و بالا بردن تیغ اعدام بر سر جوانان، مانع از زلزله و قیام شود؟
پاسخ را بهوضوح میتوان در شکست پروژهٔ انقباضی و حاکمیت یکدست خامنهای مشاهده کرد. هم او و هم سرجلاد گوشخوار و گوش بهفرمان قضاییه میدانند رئیسی آخرین تیر ترکش نظام است و تردیدی ندارند که منظور خامنهای از «همدلی» و «همافزایی»، هماهنگی و همراهی با جلاد۶۷ است اما کشتی نظام در توفان خشم مردم تعادل یک سال قبل را ندارد و سکانداران برای حفظ نظام از خطر قیام به دست و پا افتادند.
روز دوشنبه یک رسانهٔ حکومتی نوشت: «مهاجری در پاسخ به این سؤال که اختلافات بین دو طیف جریان نزدیک به آقای قالیباف و جبهه پایداری مربوط به چیست، گفت: دعوای این دو بر سر لحاف ملاست. اینکه میبینید یک مقدار دعوا بین این دو جریان داغ شده ربطی به انتخابات مجلس ندارد... من معتقدم رقیب اصلی انتخابات ۱۴۰۲ مردم هستند (ایلنا ـ ۲۵اردیبهشت ۱۴۰۲).
اگر امروز پاسدار چماقدار خامنهای رودروی آخرین رهنمودها و فرمان «همافزایی» اش اذعان میکند که «در جنگ رسانهیی و در جنگ ترکیبی منفعل هستیم» و هشدار میدهد دشمن [بخوانید شورشگران و جوانان قیامآفرین] «دقیقاً از همین نقطه ضعف» میشکافد و پیش میرود بهخاطر این است که به چشم میبیند شرایط انفجاری جامعه و حضور مقاومت انقلابی و کانونهای شورشی میز حاکمیت یکدست و انقباضی را چپه کرده و محاسبات خلیفهٔ ارتجاع را برهم زده است.