۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

عالی‌ترین مطالبه‌ٔ ملی در پیام ویژه‌ٔ روز جهانی کارگر


                              کارگران در ایران...

    «این‌جا سرزمینی است که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای نان می‌جنگیم».

(از رمان مشهور «بینوایان» اثر ویکتور هوگو)

گرامی‌باد خجسته‌روز جهانی کارگر.

با امید به کنار زدن موانع اصلی تحقق عدالت و برابری و پایان دادن به استثمار و بهره‌کشیِ گسترده‌ترین و زحمت‌کش‌ترین قشر جوامع بشری.

حکایت دو جنبش اجتماعی در تاریخ جهان، مبنای شناخت حیات‌بخش اعظم بشریت هستند: جنبش عدالت‌خواهی کارگران ــ جنبش برابری‌خواهی زنان. تداوم سیر مبارزات بی‌توقف این دو جنبش، سطح تمدن و فرهنگ جهانی را معرفی می‌نماید. سطحی که به‌دلیل استثمار و تبعیض طبقاتی و جنسی، هنوز درخور شأن و مقام انسانیت نیست.

نگاهی شتابان به سیر پیدایش تشکل‌های کارگری و درس‌های تاریخی آن

در بخش نخست گرامیداشت روز جهانی کارگر، نگاهی شتابان به پیدایش و تاریخچه‌ٔ فراز و فرود اتحادیه‌ها و سندیکاهای کارگری، به‌طور خاص در تاریخ ایران و سرنوشت آنها در حاکمیت شیخان می‌پردازیم.

ــ پس از انقلاب صنعتی در اروپا در اواخر قرن هجدهم میلادی، پیدایش سندیکاها و اتحادیه‌های صنوف مختلف، قدمی کیفی در سازمان‌یافتگی پیرامون کار، تولید و سودآوری آنها در خدمت حیات مشترک بشری بوده است. از طرفی به‌دلیل تسلط طبقات ممتازه‌ٔ استثمارگر، سندیکاها و اتحادیه‌ها نقش مأمن و جایگاه استیفای حقوق کارگران را داشته و دارند.

ــ پیدایش جنبش سندیکایی و اتحادیه‌یی در ایران، به سال‌های جریان انقلاب مشروطیت برمی‌گردد. نخستین اتحادیه کارگری در سال۱۲۸۴ در یک چاپخانه در تهران شکل گرفت. جنبش نو پای سندیکایی و اتحادیه‌یی با سرنوشت انقلاب مشروطیت گره خورد. تنها در سال۱۲۹۹ پانزده سندیکا و اتحادیه در ایران شکل گرفت.

ــ یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر به‌پا خاستن جنبش سندیکایی و اتحادیه‌یی در ایران، انقلاب سوسیالیستی اکتبر ۱۹۱۷ روسیه بود.

نتیجه‌گیری تا آن زمان: کارگران با تشکل‌یافتن در سندیکاها و اتحادیه‌ها به سه موفقیت اولیه‌ٔ زیر دست یافتند:

تشکل واحد. انتخاب نماینده و سخنگو. مستقل شدن از حاکمیت و طبقه‌ٔ حاکم.

ــ رضا شاه فعالیت احزاب را برنتابید؛ با تصویب قانونی مشهور به «قانون سیاه»، سعی کرد جنبش سندیکایی و اتحادیه‌یی را سرکوب کند. در نهایت او نتوانست جنبشی را که ریشه دوانده بود، نفی و محو کند. در فاصله‌ٔ سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ تعداد سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری بیشتر شد. تعداد اعضای شورای مرکزی اتحادیه‌ها از ۳۰هزار کارگر فراتر رفت.

ــ سال۱۳۲۹ با اعتصاب در کوی نفت خوزستان، خیزش سندیکاها بالا گرفت و به ظهور فکر ملی شدن نفت انجامید.

ــ بعد از کودتای ارتجاعی ـ استعماری ۲۸مرداد ۳۲، تشکل‌های کارگری هم سوژه‌ٔ سرکوب‌گری کودتاچیان شدند. حدود ۱۰سال پس از آن کودتای ننگین، اعتراضات و اعتصابات پراکنده و موضعی کارگران بالا گرفت و بخشی از مبارزات ضد طبقاتی و سیاسی علیه محمدرضا شاه شد.

ــ یکی از اوج‌های جنبش سندیکایی و اتحادیه‌یی در ایران، پیوستن آن به خیزش و قیام سال۱۳۵۷ و فلج کردن استبداد و دستگاه سرکوب آن است.

ــ با چنین پیشینه‌یی از تشکل و قدرت سندیکاها و اتحادیه‌ها و اثرگذاری صنفی و سیاسی‌شان، به شرایط بعد از قیام ۱۳۵۷ می‌رسیم. شرایطی که تحقق دو خواسته‌ٔ مهم آن جنبش بزرگ تاریخی را انتظار می‌کشید: آزادی و به‌دنبال آن عدالت اجتماعی.

ـ از سال۱۳۵۸ به بعد، بزرگ‌ترین تهدید و مانع وجود و حضور و پیشرفت جنبش سندیکایی و اتحادیه‌یی، هژمونی سیاسی ـ مذهبیِ ارتجاع انحصارطلب و استثمارگر آخوندی بود. خمینی به موازات سرکوب سیاسی سازمانها و گروه‌های مترقی مخالف و منتقد رژیم، استقلال سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری را زیر ضرب گرفت تا همه را زیر چتر ولایت خودش بکشاند.

[یادآوری: تفکر تمامیت‌خواه ولایت فقیهی، هیچ تشکل مستقل موازی و رقیب سیاسی و حتا صنفی را برنمی‌تابد. استقلال هر تشکل و داشتن نماینده و سخنگو، به‌مثابه رقیب در تقدیر نظامهای تمامیت‌خواه و انحصارطلب تلقی می‌شود. از این رو شاهدیم که از خمینی تا خامنه‌ای، به هیچ تشکل غیرحکومتی اعم از سندیکا و اتحادیه و انجمن و سازمان و... حق فعالیت آزاد و مطالبه از حاکمیت که داده نمی‌شود، با شدت تمام سرکوب و زندان و نفی می‌شود.]

خمینی و وارثانش با کارگران ایران چه کرده‌اند؟

نخست این اصل سیاسی یادآوری می‌شود که خمینی بلافاصله پس از سلطه بر صدارت فرعونی‌اش، همه‌چیز را در صحنه‌ٔ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران سیاه و سفید کرد. یعنی با حکومتی و غیرحکومتی کردن همه‌ٔ موضوعات، این سیاست را پیشه نمود که یا همه با من‌اند یا نیستند. این شد مبنای تمامیت‌خواهی و انحصارطلبی در سیاست، در اقتصاد، در اجتماع و در فرهنگ. خمینی سرنوشت کارگران را هم با همین سیاه و سفید‌نماییِ سیاسی تعیین‌تکلیف کرد!

با این اوصاف، از سال۱۳۵۸ به بعد، سیاست حاکمیت ولایت فقیه با جنبش کارگری و سندیکاها و اتحادیه‌های آنان چنین کرد:

الف. کارگران را نه از طریق تشکل و سخنگو و نماینده‌شان، بلکه تک‌تک و جداجدا طرف حساب حاکمیت کرد. با این سیاست، کارگران را بی‌پشتوانه، بی‌نماینده، بی‌سخنگو و بی‌آینده نمود.

ب. ارتباط کارگران را از مجامع صنفی و حقوقیِ بین‌المللی قطع کرد.

ج. عناصر و ارگانهای قسم خورده‌ٔ حکومتی را تحت عناوین پوشالی سندیکا و اتحادیه، علیه آنها سامان داد و یک دستگاه جاسوسی و بگیر و ببند را در کارخانه‌ها و شرکتها راه انداخت.

د. عناصر اطلاعاتی و امنیتی حکومتی را با هدف تفرقه میان کارگران و سرکوب آنان، بر کارخانه‌ها و کارگاهها مستولی کرد.

هـ. این همه را برای به‌رسمیت نشناختن سندیکا و اتحادیه‌ٔ مستقل کارگران و با هدف بی‌نتیجه گذاشتن اعتراضات و اعتصابات آنان سامان‌دهی و تحمیل کرد.

رنگ روز جهانی کارگر برای کارگران ایران

آیا کارگران ایران عید جهانی کارگر را با شادمانیِ ملی، با پرچم‌هایی در دست و با امید به دنیایی بهتر، کنار یکدیگر به جشن و پایکوبی می‌پردازند؟

آیا کارگران ایران روز جهانی‌شان را با شوق تولید ملی برای ایرانی امن، آزاد، مستقل، دموکراتیک برگزار می‌کنند؟

هنگامی که از سفر شناساییِ جنبش‌های کارگری و سندیکاها و اتحادیه‌هایشان می‌آییم، تازه درمی‌یابیم که هنوز روز جهانی کارگر برای کارگر ایرانی یک فرصت نادر برای بیان خشم درد مقابل استثمار شدن کلان، فغان نسبت به بیداد مایحتاج زندگی و فریاد مطالبات اولیه‌ٔ صنفی و حیاتی‌اش است.

روز جهانی کارگر برای کارگر ایرانی روز خشم عمیق‌ترین و تلخ‌ترین فاصله‌ٔ طبقاتی در تاریخ ایران است؛ چرا که حکمرانان مذهبی ولایی و نظامی حاصل تمام مصادر سرمایه، منابع تولید و مواد معدنی را از دسترسی کارگران و عموم اقشار اجتماعی خارج کرده و در تیول خود گرفته‌اند. این رانت‌خواری، تقسیم سرمایه‌ٔ ایران میان چپاولگران و اختلاس‌گران حکومتی، استثمار کارگران و دیگر اقشار با تحمیل حقوق معوقه‌شان، مشخصه‌های شاکله‌ٔ نظام آخوندی هستند.

کارگر ایرانی و افسانه‌ٔ «سیزیف»!

بنابراین طی این چهار دهه حاکمیت ملایان، کارگر ایرانی هیچ پشتوانه‌ٔ صنفی به‌عنوان سندیکا و اتحادیه‌ٔ مستقل ندارد. در این نظام، هر کارگر یک فرد تنها است که باید خودش با سیاست کارگریِ حکومت، با مأمور حکومت در کارخانه و کارگاه، با تورم و بیکاری و گرانی در جامعه و خانه دست و پنجه نرم کند. دست‌و پنجه نرم‌کردنی که برون‌رفتی ندارد و افقی نجات‌بخش را پیش روی کارگر ایرانی نمی‌نمایاند. حکایتی شده است که شرح آن عیناً در رمان «سیزیف» نوشته‌ٔ آلبر کامو توصیف می‌شود. سیزیف محکوم به بردن سنگی بزرگ و مدور به قله‌ٔ کوه شده است؛ نرسیده به قله، توانش تحلیل می‌رود و سنگ به پایین می‌غلتد. او بارها تا نزدیک قله می‌رود و موفق نمی‌شود. این تکرار تا کی؟ این تمثیل رنج جانکاه بشری، در استثمار افسارگسیخته‌ٔ کارگران و اقشار مردم ایران در حاکمیت ملایان متبلور شده است!

این ساماندهی استثماری و طبقاتی، گویای نقض تمام‌عیار اصول اولیه‌ٔ حقوق‌بشر با هدف محروم کردن کارگران از هر تشکل و ساماندهی صنفی‌شان است. درست دو سال پیش، یک گواهی درونی از رسانه‌ٔ حکومتی، اعتراف می‌کند که قطع کردن تمام امیدهای کارگران از پشتیبانی شدن توسط تشکل‌های‌شان، یک سیاست عامدانه از خمینی تا خامنه‌ای بوده است. سیاستی که هنوز هم ادامه دارد. دقت کنید:

«ما در سال‌های پس از انقلاب برای کارگران تشکل‌های صوریِ حکومتی درست کردیم؛ تشکل‌های مستقل آنان را بی‌دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوق‌شان دفاع کند؛ تا پس‌انداز سرمایه‌هایشان در صندوق‌های بیمه بازیچه دولتها بشود؛ تا علی‌رغم افزایش تعدادشان، سهم‌شان از کیک درآمد ملی کاهش یابد» (روزنامه ستاره صبح، ۱۳اردیبهشت ۹۹).

پول‌های کلان رنج و زحمت تولیدات کارگر ایران به کجا می‌روند؟

در میان تمام اقشار مردم ایران، کدام ایرانی هست که نداند حاصل سرمایه‌های کانی و صنعتی و بندری کشور و تولیدات مردم ایران هزینه‌ٔ حفظ نظام آخوندی با حداکثر چپاول و سرکوب و با حاتم‌بخشی به مزدوران منطقه‌یی رژیم ملایان می‌شود؟ ارقام میلیاردی و نجومی این حاتم‌بخشی استثماری و ضدملی، هم در منابع و رسانه‌های اینترنتی ثبت شده و هم در بودجه‌ٔ هر ساله‌ٔ دولتهای آخوندی قابل ردیابی است.

یکی از وجوه رنج‌های کش‌دار خانواده‌های کارگران ایران و نیز گرانی سرسام‌آور اقلام، رقم بالای خط فقر تا حدود ۱۲ ملیون تومان است؛ رقمی که سیاست چپاول داخلی و حاتم‌بخشیِ خارجیِ نظام آخوندی بر مردم ایران و خاصه مزدبگیران تحمیل کرده است.

یکی از نمونه‌های حاتم‌بخشیِ جدید در حوزه‌ٔ صدور ارتجاع به منطقه‌، «اعطای برق و هدیه سوخت» از طرف نظام آخوندی به طرف لبنانی است. خبرگزاری فارس روز ۷اردیبهشت ۱۴۰۲ از قول عبدالله بوحبیب وزیر خارجه لبنان نوشته است: «امیرعبداللهیان به ما در بخش برق و سوخت پیشنهاد هدیه را طرح کرد».

روز جهانی کارگر در ۱۴۰۲؛ پیام ویژه به کارگران ایران

بحران کارگری، وجهی از بحرانهای همه‌جانبه در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و محیط‌زیست است؛ چرا که نظام ولایت فقیه بدون «دشمن دشمن» کردن و بحران‌آفرینی، روزگارش نمی‌گردد و چند صباحی سر پا نخواهد ماند. بدین سبب، علت و اساس لاینحل ماندن بحران کارگری طی بیش از چهار دهه‌ٔ گذشته، راه به ریشه‌شناسیِ سیاسی می‌برد. چرا که طبقه‌ٔ کارگر ایران با یک مافیای اشغالگر و سلطه‌گر با افسارگسیختگی در حداکثر استثمارگر مواجه است.

بنابراین بحران کارگری ایران پاسخی سیاسی دارد. به همین دلیل مبارزه با حکومتی با دو ویژگیِ بارز زن‌ستیزی و استثمار کارگران متوقف نشده است.

اکنون پیام روز جهانی کارگر به کارگران ایران چنین است که بایسته است تمام اقشار استثمارشده‌ٔ ایران در اعتراض و اعتصاب و دادخواهی، به پیکره‌یی واحد برای ستاندن حق صنفی و سیاسی و حقوق بشر‌شان تبدیل شوند. حاکمیت آخوندی برای کارگران ایران هیچ راهی جز اتحاد و دادخواهی سراسری و قیام با هدف نفی کامل نظام ولایت فقیه باقی نگذاشته است. روز جهانی کارگر در ایران فقط و فقط با چنین تحولی سرنوشت‌ساز، معنا و جایگاه واقعی‌اش را متجلی می‌کند.

طی یک هفته‌ٔ گذشته در سال۱۴۰۲، اعتصابات کارگری در ۳۷شهر ایران، به فاز جدید پایداری سراسری با نیل به اتحاد و همبستگی برای ستاندن حقوق مسلم صنفی و سیاسی کارگران پای نهاده است.

عالی‌ترین مطالبه‌ٔ ملی و صنفی

وقتی از سفر تاریخ جنبش کارگری در ایران می‌آییم، حقیقتی چون خورشید پیش رویمان آشکار می‌شود؛ حقیقتی که درس‌های دهه‌های پیشین را پیش پای کارگران می‌گذارد: حقوق و سرنوشت کارگران با سرنوشت آزادی، عدالت اجتماعی و حقوق‌بشر در ایران‌زمین پیوندی ناگسستنی خورده است. عالی‌ترین و مترقی‌ترین مواضع سیاسی و صنفی برای تحقق آرزوهای تاریخی و انسانیِ جنبش کارگری در ایران، همانا مبارزه‌یی همه‌جانبه ـ دربرگیرنده‌ٔ تمام صنوف و اقشار ـ با حاکمیت ولایت فقیه می‌باشد. سرنگونی دیکتاتوری، عالی‌ترین مطالبه‌ی ملی و صنفی به‌عنوان شایسته‌ترین عید و گرامیداشت روز جهانی کارگر است.