غروب جمهوری اسلامی
با یاد و گرامیداشت خاطره تابناک فرزندان راستین خلق «حنیفنژاد و سعید محسن و بدیعزادگان و احمدزاده و پویان و جزنی و ذوالانوار و خوشدل...» و با سلام و درود به تمامی شهدای خلق به پیشتازی مجاهد و فدایی که در دوران تاریک دیکتاتوری ستمشاهی مشعل آزادی را برافراشته و فضای رعب و وحشت دیوار اختناق را درهم شکستند.
سلام و درود بر کسانی که در سالگرد بهمن سرخفام به کانونهای شورشی، قیامآفرینان و جوانان سلحشوری که برای سرنگونی دیو پلید دیکتاتوری ولایت فقیه و سارق بزرگ انقلاب بهمن بهپا خاستهاند و با ضربات برقآسا و آتشین، حاکمیت پلید آخوندهای جنایتکار را به لبه سقوط کشاندند.
مقدمه:
چهل و یک سال از سرقت انقلاب که با محور «آزادی» شاه را سرنگون کرد گذشته است. مردم ایران پس از پیروزی انقلاب با سیاستهای انحصارطلبانه حکومت خود ساخته «ولایت مطلقه فقیه» خمینی تحت عنوان «جمهوری اسلامی!» که تعویض سلطنت ستمشاهی با سلنطت ستمشیخی بود، به مبارزه برخاستند.
مردم ما چهل و یک سال است که با هیولای ولایت فقیه درگیر یک مبارزه مهیب و چنگاچنگ هستند.
در این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به کارنامه حاکمیت قرونوسطایی آخوندی و غروب نظام دیکتاتوری ولایت فقیه.
نگاهی کوتاه به تحولات بینالمللی قبل از انقلاب
تا قبل از ریاستجمهوری جیمی کارتر در دیماه سال۱۳۵۵، خمینی خاموش و در سکوتی ترسآلود در گوشهای خزیده بود. او بعد از آمدن مردم به خیابانها و پس از فضای باز شده شروع به نوشتن اطلاعیه و.... نمود.
خمینی با توجه به اعدام و زندانی شدن رهبران جنبش انقلابی (مجاهدین و فدایی) توسط شاه خائن، پس از اطمینان از اینکه سیاست آمریکا نسبت به شاه تغییر کرده است و میشود کمی خطر کرد با حداکثر تلاش دنبال پر کردن خلأ رهبری جنبش برآمد و از سال ۱۳۵۶ با احتیاط وارد میدان شد.
در دیماه سال ۱۳۵۵ جیمی کارتر در آمریکا به ریاستجمهوری رسید و سیاست «حقوق بشر» را در ترس از رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی در برابر دیکتاتوریها از جمله دیکتاتوری شاه خائن سرلوحهٔ سیاست خود قرار داد.
از این رو رژیم شاه پس از انتخاب کارتر در سال ۱۳۵۵ و تحت فشار آمریکا، حربهٔ شلاق و اعدام را زمین گذاشت و حتی در زندانهای سیاسی را به روی صلیبسرخ باز کرد و این نقطه شروع تغییرات در جامعه ایران بود.
قره باغی، آخرین رئیس ستاد مشترک شاه، در خاطراتش نوشت: «این تغییر سیاست در تاریخ ۱۵مرداد۱۳۵۶ با استعفای هویدا بعد از ۱۳سال نخستوزیری و تشکیل دولت جمشید آموزگار وضع علنیتری به خود گرفت و از طرف دولت سیاستی بهنام «ایجاد فضای باز سیاسی» و دادن آزادی تدریجی بهمردم شروع شد».(اعترافات ژنرال، ص۱۰)
تا قبل از این زمان خمینی در نجف خزیده و مترصد فرصت بود که اوضاع به چه سمتی پیش میرود.
احمد خمینی از ایجاد فضای باز سیاسی و از فرصتطلبی خمینی بعد از روی کارآمدن کارتر در سال ۱۳۵۵ نوشت: «تیزبینی امام و بهرهبرداری به موقع از شرایط پیش آمده، نشانهٔ عمق شناخت آن حضرت از اوضاع جهان و بهویژه مسائل ایران، بهرغم سالهای دوری از وطن بود». («کوثر»، ج۱، ص۳۴.)
اهداف انقلاب بهمن
اولین و مهمترین هدف انقلاب ضدسلطنتی۵۷ برقراری یک حاکمیت آزاد، مستقل، ملی و مردمی بود که دمکراسی، پیشرفت و عدالت اجتماعی را در یک نظام جمهوری تضمین کند.
اما خمینی بهدلیل خفقان شاهنشاهی و اعدام مجاهدین و فداییها شرایط را مغتنم شمرد و با غصب حاکمیت برآمده از انقلاب ضدسلطنتی به همه اهداف و خواستههای آن خیانت کرد، و آزادیها را به بند کشید.
خمینی با سوءاستفاده از اعتماد مردم، قانون اساسی ولایت فقیه یعنی حاکمیت آخوندها را به مردم تحمیل و بعد از مدتی سلطنت مطلقه فقیه، یعنی حاکمیت مطلق و بیقید و شرط آخوندی را برقرار کرد.
او در دهه ۶۰ و در کشتار روزانه که رسما آمار و ارقام آن در روزنامههای رژیم اعلام میشد جوانان مبارز و مجاهدی که با رزم و خون خود، نقش اساسی در پیروزی انقلاب بهمن داشتند را به جوخه اعدام سپرد و قتلعام کرد.
به این ترتیب صورت مسئلهٔ انقلاب ضدسلطنتی که برانداختن استبداد و جایگزین کردن حکومت مستقل و دموکراتیک بود، بهصورتی عامدانه به برقراری «حکومت مطلقه ولایت فقیه» تغییر پیدا کرد.
وعدههای خمینی در نشئه قدرت
حرفهای خمینی ملعون قبل و بعد از سقوط شاه نشان ماهیت ضدانقلابی فرصتطلبانهاش برای غصب رهبری انقلاب را نشان میدهد. خمینی در موضعگیریهای قبل از انقلاب سعی میکرد با کلیگویی و بدون ارائه هیچ برنامهیی، ماهیت ضدانقلابی خود را بپوشاند، تا بر تخت فرعونی ولایت فقیه بنشیند.
در چهار دهه اخیر هر ایرانی بهیاد میآورد که مردم ایران و منطقه چه بهای خونین و سنگینی را بابت سرقت انقلاب و صدور ارتجاع آخوندی (بخوانید تروریسم) به بیرون از مرزها پرداختهاند.
مواضع خمینی قبل از انقلاب ۲۲بهمن ۵۷
حرفها و مواضع خمینی از روز نخست بر پایه دروغ بود و هیچ موضع روشن و مدونی از خطوط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ارائه نمیداد. در پاسخ به تمامی سؤالات با کلیگویی از پاسخ به مسأله روز فرار میکرد. پاسخهایی همچون: «باید مورد مطالعه قرار گیرد »یا «بعدها روشن خواهد شد» یا «الان وقت این حرفها نیست».
او با مواضعی ناروشن از پاسخ به سؤالات طفره میرفت مثلا در مورد آزادیها و حقوق مردم گفت: «اصلا در حکومت اسلامی دیکتاتوری وجود ندارد».
«اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است». (سخنرانی ۵آبان ۵۷، پاریس)
«جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت».(مصاحبه با اشپیگل،۷نوامبر ۱۹۷۷)
«زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند».(گاردین،۱۰آبانماه ۵۷)
«حکومت اسلامی بر حقوقبشر و ملاحظهٔ آن است. هیچ سازمانی و حکومتی بهاندازهٔ اسلام ملاحظهٔ حقوقبشر را نکرده است. آزادی و دموکراسی بهتمام معنا در حکومت اسلامی است، شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور».(مصاحبه با راسلگر، آبان ۵۷، پاریس)
«تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند».(مصاحبه ۱۷آبان ۵۷، پاریس)
«حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد».(رویترز، ۴آبان ۱۳۵۷)
«اسلام، هم حقوقبشر را محترم میشمارد و هم عمل میکند. حقی را از هیچکس نمیگیرد. حق آزادی را از هیچکس نمیگیرد. اجازه نمیدهد که کسانی بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادی را به اسم آزادی از آنها سلب کند».(مصاحبه با مجله اکسپرس،۲۰دی ۵۷؛ صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۹۹)
«دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند...رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود».(مصاحبه با خبرگزاری فرانسه،۱۳آبان ۵۷، پاریس)
وعدههای خمینی قبل و بعد از ۲۲بهمن ۵۷
«در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند».(مصاحبه با روزنامه هلندی دی ولکرانت ۷نوامبر ۱۹۷۸)
«ولایت با جمهور مردم است. در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبان واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد».(صحیفه نور،ج ۲، ص۱۶۰)
«اختیارات شاه را نخواهم داشت».(گفتگو با خبرنگاران،۲۲۴دی ۵۷پاریس، صحیفه نور،ج۳،ص۱۱۵)
«من چنین چیزی نگفتهام که روحانیان متکفل حکومت خواهند شد. روحانیان شغلشان چیز دیگری است».(سخنرانی ۲۶دی ۵۷، صحیفه نور، ج۳،ص ۴۱)
«رژیم ایران به یک نظام دموکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد». (تلویزیون آلمانی زبان سوئیس،۱۴آبان ۱۳۵۷)
مواضع خمینی بعد از انقلاب ۲۲بهمن ۵۷
خمینی بعد از اینکه بر تخت فرعونی ولایت فقیه جلوس کرد، با یک دگردیسی آشکار، بهطرزی فرصتطلبانه، ناگهان حرفهای خود را عوض و ماهیت واقعی خود را برملا کرد.
در زمینه آزادی و دمکراسی
«آنهایی که فریاد میزنند باید دموکراسی باشد، اینها مسیرشان غلط است. مسیر ما مسیر نفت نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. ما اسلام میخواهیم».(سخنرانی در جمع دانشجویان اهواز، روزنامه کیهان آخوندی۳خرداد ۱۳۵۸)
آزادی مطبوعات و احزاب
«.. اگرقلـم تمـام مطبوعـات مـزدور و تمـام مجلات فاسد را تعطیل کرده بودیم.. رؤسای آنان را به جزای خودشان رسانده بودیم و چوبههایدار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم، این زحمت پیش نمیآمد... اگر ما انقلابی بودیم... تمام احـزاب را ممنوع اعلام میکردیم، تمام جبههها را ممنوع اعلام میکردیم و یک حزب... تشکیل میدادیم و آن حزبالله، حزب مستضعفین تشکیل میدادیم.... ما آزادی دادیم و خطا کردیم. دیگر نمیگذاریم هیچ نوشتهای از اینها در هیچ جای مملکت پخش شود. تمام نوشتههایشان را از بین میبریم. با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار خواهیم کرد».(روزنامه حکومتی کیهان، ۲۷مرداد ۱۳۵۸)
«مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است».(صحیفه نور،ج ۵، ص۵۲۲)
«آنهایی که میگویند ما میخواهیم ملت را احیا کنیم، مقابل اسلام ایستادهاند».(پیام بهمناسبت روز قدس، ۲۵مرداد۵۹)
فرصتطلبی تحت نام مصلحت نظام
«در نجف و پاریس یک حرفهایی زدم که چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیان میروند سراغ شغلهای خودشان، لکن وقتی ما آمدیم و وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیان را بگوییم همه بروید سراغ مساجدتان،...... ما دنبال مصالح هستیم. بنابراین مسأله نیست که آقایان به ما بگویند شما آنروز اینجوری گفتید... هر چه میخواهند به ما بگویند. بگویند کشور ملایان، حکومت آخوندیسم. این هم یک حربهای است که ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمیرویم».(سخنرانی ۳۰خرداد ۱۳۶۱. صحیفه نور،ج۱۶،ص۲۱۱-۲۱۲)
خمینی: «در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر میشود». مصاحبه با خبرنگاران ـ ۱۷آبان۱۳۵۷،پاریس.
خمینی: «به آنها که از دموکراسی حرف میزنند گوش ندهید. آنها با اسلام مخالفند. میخواهند ملت را از مسیر خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم، آنهایی را که صحبت ملی و دموکراتیک و اینها را میکنند میشکنیم». (سخنرانی ۲۲اسفند۱۳۵۷، قم)
خمینی: «به آنها که از دموکراسی حرف میزنند گوش ندهید. آنها با اسلام مخالفند. میخواهند ملت را از مسیر خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم، آنهایی را که صحبت ملی و دموکراتیک و اینها را میکنند میشکنیم». سخنرانی مورخه ۲۲اسفند ۱۳۵۷، قم
در زمینه اقتصادی
«هیچ من نمیتوانم تصور کنم و هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خونهایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود! ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. هیچ عاقلی جوانش را نمیدهد که خانهٔ ارزان گیرش بیاید. مردم همه چیزشان را برای جوانهاشان میخواهند؛ برای خانمانشان میخواهند. این منطق، یک منطق باطلی است، که شاید کسانی انداخته باشند، مغرضها انداخته باشند توی دهن مردم که بگویند ما خون دادیم که مثلا کشاورزیمان چه بشود.
آدم خودش را به کشتن نمیدهد که کشاورزیش چه بشود. چرا همان منطقی که خود مردم در تمام طول مدت و خصوصاً در این آخر، منطقشان بود آن را ذکر نمیکنند؟».
«آنهایی که دم از اقتصاد میزنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب اینکه انسان را نمیدانند یعنی چه،خیال میکنند که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد.... حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است. زیربنای همه چیزش است، الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست...». (۱۷شهریور ۵۸در جمع کارکنان پخش رادیو)
از دروغهای خمینی
زن ستیزی و سرکوب زنان
سرکوب زنان و حجاب اجباری اولین واکنش ظهور استبداد ستمشیخی بود.
۷اسفند ۵۷: با گذشت فقط دو هفته از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، قانون حمایت خانواده از سوی دفتر خمینی لغو شد.
۸اسفند ۵۷: قانون خدمات اجتماعی زنان هم ملغی اعلام گردید. این محدودیت به عرصهٔ ورزش زنان نیز تعمیم یافت.
۱۶اسفند۵۷ اعلام شد که «زنان باید با حجاب به وزارتخانهها بروند». در اعتراض به این تصمیم هزاران زن تهرانی در کاخ دادگستری دست به گردهمایی زدند.
۲۰اسفند: تظاهرات گستردهیی از سوی زنان میهنمان در اعتراض به حجاب اجباری برگزار شد. پاسخ خمینی و زنجیر بهدستان و قمهکشانش، با شعار «یا روسری یا توسری» به این اعتراضات فقط سرکوب و ایجاد رعب و وحشت بود.
کارنامه ننگین ولایت فقیه
آمار تکاندهنده از کودکان کار، خودکشی، گورخوابی، کودکفروشی، کلیهفروشی، بیکاری، آوارگی کودکان، طلاق، فحشا، اعتیاد و حاشیهنشینی در کنار آمار بالای نقض حقوق اولیه شهروندی با درجه بالایی از دستگیری، سرکوب، شکنجه و اعدام، نتیجه و بخشی از کارنامه حاکمیتی است که مدعی حمایت از مستضعفان بوده است.
در حالی که ثروتهای مردم ایران توسط شرکتهای عریض و طویل هلدینگ و شرکتهای سپاه پاسداران غارت شده و نهادهای اقتصادی وابسته به دفتر خامنهای حدود ۲۰۰میلیارد دلار سرمایه در اختیار دارند؛ مردم برای تأمین مایحتاج روزانه خود مجبور به فروش اعضای بدن میشوند.
چهل و یک سال غارت و دروغ و چپاول
خبرگزاری ایرنا رژیم ۳۰مهر ۱۳۹۷ نوشت: «هلند با ۱۷میلیون نفر جمعیت و مساحتی به اندازهٔ یک چهلم ایران، پس از آمریکا دومین صادرکننده محصولات کشاورزی در جهان است. تا کی کشور ایران با این وسعت و این همه منابع نباید بتواند از تکنولوژی و علم روز بهرهمند گردد و توسعه یابد؟»
پاسخ این سؤال فقط در یک جمله است: بهدلیل حاکمیت منحوس ولایت دزد و غارتگر ولایت فقیه.
زلزلهزدگان و فروش اجزای بدن!
هر روز شاهد فروش اجزای بدن با اعلامیههایی بر روی دیوار خیابانهای تهران و سایر شهرستانها هستیم. آگهی زیر فروش اجزای بدن یک خانواده بیپناه زلزلهزده است:
«فروش کلیه زیر قیمت بازار، یک خانواده ۷نفره هستیم از روستای زلزلهزده سرپلذهاب که مجبور به فروش کلیه برای ساخت خانه هستیم، چهار فرزند کوچک زیر ده سال دارم، همسر و مادر ۷۰ساله دو کلیه بفروش میرسد، با گروه خونی... شماره تلفن... ».
مجتبی جاسمی رئیس شورای قلابی شهر سرپلذهاب گفت: «مردم زلزلهزده برای آنکه بتوانند خانههای ویران شده خود را بازسازی کنند دست به فروش کلیههایشان میزنند. مردمی هستند که حاضرند کلیه خود را بفروشند تا کار ساخت و ساز را انجام دهند؛ این دردناک است». (خبرگزاری حکومتی ایلنا،۲۵شهریور۹۷)
روزنامه دیلی استار در مقالهای تحت عنوان ایران بازار سیاه برداشت اعضای بدن است نوشته است: «ایران محلی برای بازار سیاه برداشت اعضای بدن است. جایی که هزاران نفر مجبور هستند اعضای بدن خود را بفروشند. کبدها، ریهها، مغز استخوان، کلیهها و قرنیهها همه در یک داد و ستد پر سود فروخته میشوند، که گفته میشود در ایران در حال افزایش میباشد». (دیلی استار آنلاین،۱۹سپتامبر ۲۰۱۹)
حکومت فسادزای آخوندی با ناکارآمدی اقتصادی ناشی از اختلاس، غارت و چپاول سرسامآور تاثیرات جبرانناپذیری روی زندگی قشر متوسط و محروم جامعه گذاشته و بسیاری از خانوادهها بهدلیل مشکل فقر، بیکاری و گرانی نابود شدند.
پاسخ مردم ما به این ظلم و بیدادگری رژیم آخوندی ایستادگی تا به آخر برای احقاق حقوق غارتشده از انقلاب ضدسلطنتی است که در قیام سراسری آبان ۹۸ یکصدا با شعار «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی، مرگ بر اصل ولایت فقیه» سرنگونی نظام آخوندی را خواستار شدند.
رهبر مقاومت برادر مجاهد مسعود رجوی:
«تکرار میکنیم و از تکرار آن هرگز خسته نمیشویم که انقلاب بزرگ مردم ایران نهمرده و نه خاگسترشده، بلکه در مقاومت کبیر میهنی بر ضد سارقان آن انقلاب مردمی و غاصبان حق حاکمیت ملی و مردمی تداوم و تعمیق یافته است».
«تکرار میکنیم و از تکرار آن هرگز خسته نمیشویم که مأموریت تاریخی خمینی و ارتجاع آخوندی تخریب انقلاب ضدسلطنتی برسر سازندگانش بود، اما نقش تاریخی این مقاومت و این شورا حفظ ثمرهٔ خون شهیدان آن انقلاب بزرگ و بازسازی همهٔ امیدهای برحق، ولی پرپرشدهٔ مردم ستمدیدهیی است که بهپا خاستند، سینه را در برابر گلولهها سپر کردند و دیکتاتوری شاه را سرنگون کردند.
پیام بهمناسبت هجدهمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی- ۲۲بهمن ۱۳۷۵