مریم رجوی در جشن سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین در اشرف ۳
هموطنان!
اعضای دلیر کانونهای شورشی!
مادران، پدران، زنان و مردان شرافتمندی که سازمان مجاهدین را با جانها، خونها و قلبهایتان حفظ و حمایت میکنید!
خواهران و برادران!
آغاز پنجاه و پنجمین سال حیات فرخنده سازمان مجاهدین خلق ایران بر همه شما و بر مردم ایران مبارک!
بنیانگذاری سازمان مجاهدین شورشی در تاریخ ایران است که از کاخ شاه تا بیتالعنکبوت شیخ را بیوقفه میلرزاند.
شورش علیه آنچه نباید باشد؛ از رفرمیسم و عافیت جویی مدعیان سیاست، تا ارتجاع و سالوس مدعیان دین.
و شورش و قیام برای آنچه باید برقرار شود؛ از آزادی تا عدالت و برابری که امروز کانونهای شورشی و ارتش آزادی برای آن بهپا خاستهاند.
چند روز پیش ششمین سالگرد حمله مزدوران رژیم آخوندی در دهم شهریور۹۲ به اشرف بود که با شهادت ۵۲قهرمان مجاهد خلق و اسارت ۷مجاهد خلق، حماسه و پایداری ده ساله اشرف را به اوج رساند و اشرف سمبل تسلیم ناپذیری تاریخ ایران شد.
امروز هم در آستانه عاشورای حسینی هستیم که روز بنیانگذاری آرمان سرخفام ماست. روز بنیانگذاری استراتژی ما که گوهر آن پرداخت بهای بیچشمداشت است و روز بنیانگذاری راه و رسم ما که صداقت و فداست.
به بنیانگذاران کبیر سازمان شهیدان بزرگ تاریخ مقاومت برای آزادی و برابری محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگانهزاران درود!
بنیانگذاران مجاهدین بنبست مبارزات مردم ایران را شکستند
آنها در راه دشوار و ناشناختهیی قدم گذاشتند؛ اما با یقین و ایمانی ستودنی بنبست زمانه را شکستند. آنها همه چیز را از نو آغاز کردند؛ یک مبارزه حرفهیی، مبارزهیی بر اساس آرمان، مبارزهیی نافی بهرهکشی و مبارزهیی بر اساس فداکاری و جانفشانی.
چه خوب گفت پدر طالقانی که آنها راه جهاد را گشودند و از خونشان سیلابها برخاست که دیکتاتوری سلطنتی را سرنگون کرد.
پیام این اندیشه راهگشا چنان که مسعود رجوی گفته است:
«راهبردن به کنه پیام رهاییبخش و اسلام انقلابی و مبشر آزادی و عدل و قسط و یگانگی اجتماعی است».
با قدرت و نفوذ همین پیام، سازمان مجاهدین چنان جایگاهی در صحنه سیاسی ایران و در پهنه نبرد رهایی بخش یافته است که شش دهه پیش برای هیچکس قابل تصور نبود.
از قدبرافراشتن از زیر ضربه عظیم ساواک شاه تا عبور از خیانت اپورتونیستهای چپ نما، از سد کردن راه خمینی و هیولای استبداد دینی تا رویارویی با بنیادگرایی در منطقه، از حماسهآفرینی در شکنجه گاههای خمینی و قتلعام سی هزار زندانی سیاسی تا پیشروی آلترناتیو دمکراتیک
با همین ظرفیت پایداری است که مجاهدین در ۵۴سال گذشته بارها ققنوسوار از خاکستر خود پرکشیدهاند و بارها همه چیز را از نو ساخته و به اوج رساندهاند.
از قیام سی خرداد و تأسیس جایگزین دموکراتیک تا برپایی ارتش آزادی و از پایداری ده ساله اشرف تا هزار اشرف و کانونهای شورشی.
البته امروز حنیف کبیر حاضر و ناظر است که از بذری که کاشت چه جنگل سرسبز و شکوفایی روییده است.
من غرق غرور و افتخارم که عضو سازمانی هستم که توسط والاترین راهبر انقلابی تاریخ معاصر ایران بنیانگذاری شده است. افتخار میکنم که عضو سازمان و مقاومتی هستم که مسعود رجوی آن را طی ۵دهه مبارزه سهمگین با دو دیکتاتوری در مسیر شکوفایی و تکامل رهبری کرده است.
مریم رجوی در جشن سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین در اشرف ۳
صفی تا تهران
از صمیم قلب سرفرازم که عضو سازمان و جنبشی هستم که از تاریخ ۵۴سالهاش سی سال آن را زنان مجاهد خلق در موضع مسئول اول و مواضع رهبری کننده آن قرار داشته و دارند. مسئولین اول سازمان مجاهدین در این سالها خواهران عزیزم:
فهیمه اروانی، شهرزاد صدر، مهوش سپهری، بهشته شادرو، مژگان پارسایی، صدیقه حسینی، زهره اخیانی و زهرا مریخی.
زنان ذیصلاحی که از آذربایجان، تهران، کردستان، گیلان، خوزستان، سمنان و مازندران برخاستهاند و هر یک مظهر ارزشهای رهاییبخش در صفوف مجاهدین بوده و هستند.
سمبلهای صراحت و راستی، سرزندگی و نشاط، صلابت و استحکام، جنگندگی و شکافندگی، از خود گذشتگی و فروتنی، مسئولیت پذیری، یگانگی و صداقت و سرداران پایداری و صبر و ظفر.
راستی که آنها فراتر از سازمان مجاهدین، امید مردم ایران هستند
و حالا صفی طولانی از مسئولان اول تکثیر شده در شورای مرکزی این سازمان متشکل از هزار زن مجاهد خلق در مواضع رهبری این سازمان قرار دارند و هر یک نشانههایی از ارزشهای نوین انسانی و مبارزاتی و خلاق برای رزم امروزشان و سازندگی فردای ایران هستند.
خوشا مجاهدین و مردم ایران که از سازمان رزمندهیی برخودارند که در آن صفی طولانی از مردان مجاهد خلق و رها از بندهای ایدئولوژی و فرهنگ مرد سالار وجود دارد و برای آزادی ایران و نجات آن از ویرانگری شاه و خمینی سر از پا نمیشناسند.
سازمان مجاهدین پرچمدار طرح رهایی جامعه ایران از استبداد و تبعیض و بیعدالتی
دو سال دیگر سده چهارده شمسی به پایان میرسد. در تمام این سده، تاریخ حکومتها و قدرتها در ایران در جا بهجایی ۴مستبد و دو رژیم دیکتاتوری شاه و شیخ خلاصه میشود که دست در دست هم یک استبداد وحشی را بنا کردهاند.
در نقطه مقابل آنها، با انقلاب مشروطه، جنبش و نیروی مردم ایران وارد میدان شد و معادله جدیدی بهوجود آورد.
به این معنا که معادله ایران دیگر بین استبداد حاکم و دولتهای استعماری و آخوندها تعیین نمیشود بلکه جبهه مردم ایران برای بهدست گرفتن آزادی و حاکمیت خود بپا خاسته است.
سازمان مجاهدین بخش مهمی از همین نقش آفرینی انقلابی در یک قرن اخیر بوده و هست و تاریخچهاش عبارت است از تاریخچه قوتیابی چشمانداز آزادی و حاکمیت مردم و عدالت و برابری در ایران.
چکیده طرح مجاهدین آزادی و برابری است
این سازمان پایداری تاریخی مردم ایران را در خود ذخیره و بارور کرده است و من میخواهم به شما اطمینان بدهم که این سازمان پرچمدار طرح رهایی جامعه ایران از استبداد و تبعیض و بیعدالتی است و امیدهای حقیقی مردم ایران برای یک آینده پرشکوه را محقق خواهد کرد.
این طرح، موضوع مبارزه ۵۴ساله مجاهدین است. این طرح، هدف خونهای ۱۲۰هزار تن از رشیدترین فرزندان مردم ایران است. این طرح هدف رنج و شکنج صدها هزار زندانی سیاسی و داغ و درد میلیون میلیون مخالفان تحت سرکوب است. چکیده طرح مجاهدین آزادی و برابری است.
مجاهدین برخلاف یکسو نگری دیدگاهها و مکاتب متضاد در دو قرن گذشته، هم کسب آزادی را هدف خود قرار دادهاند؛ هم برابری. هم برای گسستن بندهای اختناق بهپا خاستهاند؛ هم برای رفع تبعیض و بیعدالتی.
فدیه و فداهای بزرگی که این سازمان در چهل سال گذشته در نبرد برای آزادی تقدیم کرده است، نام مجاهدین را مترادف کلمه آزادی کرده است. در عینحال این جنبشی است برای نفی ستم و بهرهکشی.
خمینی دجال که از نفوذ فزاینده پیام مجاهدین در میان جوانان وحشتزده بود، یک بار گفت:
«حالا یک دستهیی پیدا شده که تمام احکام اسلام را میگویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. اصلاً اسلام دیگر چیزی ندارد، توحیدش عبارت از این است که ملتها همه بهطور متساوی باهم زندگی بکنند؛ یعنی، زندگی حیوانی علیالسواء، یک علفی همه بخورند به هم کار نداشته باشند؛ و همه از یک آخوری بخورند».
سفاهت و دنائت خمینی را در همین چند جمله ببینید. با همین منطق ضدمردمی، خمینی دجال هفده روز پس از شروع غصب حاکمیت مردم در سال ۵۷فرمانی برای مصادره داراییهایی که متعلق بهعموم مردم ایران بود منتشر کرد و آن را غنائم نیروهای خودش اعلام کرد.
غنیمت جنگی شمردن دارایی مردم ایران در این چهل سال سیاست رژیم بوده و هست.
آنها اراضی عمومی، جنگلها، منابع زیست محیطی، آبها، بانکها و بازار پولی کشور، کارخانهها و شرکتهای دولتی، بخش مهمی از درآمد نفت و گاز و پتروشیمی، مخابرات و بازار نرمافزارهای اینترنتی را از آن خود کردهاند.
البته از ترس خشم مردم، گاه و بیگاه خامنهای خواهان مبارزه با فساد میشود. در حالی که بزرگترین سارق تاریخ ایران خود اوست.
و کارتلهای عظیم خصوصی خود را با دزدی بیرحمانه برپا کرده است.
حاصل این فساد نظامیافته، تنگدستی و فقر و بیخانمانی در جامعه ایران است.
امروز فجایعی همچون کلیه فروشی و کارتنخوابی و فروش نوزاد و تحمیل تیرهروزی به زنان بیپناه چنان شرایطی را فراهم کرده که از اندوه آن هر ایرانی شرافتمندی خون گریه میکند. برای نجات مردم ایران مجاهدین از آغاز، هم با شعار آزادی و هم با شعار نفی تبعیض و ستم طبقاتی بهپا خاستند.
جبهه بندی اصلی میان استثمارشده و استثمارگر است
در نقطه بنیانگذاری سازمان، حنیف کبیر جبههبندی میان استثمارشده و استثمارگر را برجسته کرد.
سپس مسعود رجوی جایگاه اسلام انقلابی مجاهدین بر روی محور ترقیخواهی را بهروشنی در چپ مکاتب ضداستثماری تبیین کرد.
در نخستین سالهای پس از انقلاب و در کوران مجادلات بهاصطلاح «لیبرال ـ ارتجاع»، اهمیت بنیادین امر آزادی را نشان داد و جهتگیری ضداستثماری را در جنبش ما به کمال رساند.
بدون این موازین رهاییبخش و بدون نفی بهرهکشی، هیچ جنبشی در دنیای امروز نمیتواند انقلابی و رزمنده و وفادار به آرمانهای خود بماند.
این خطوط اساسی طرح مجاهدین برای رهایی جامعه ایران از زنجیرهای استبداد و تبعیض و بیعدالتی است.
این سازمان، نیرو و جانمایه همبستگی و وحدت ملی است و از همه ملیتها و گروهها و گرایشهای سیاسی و عقیدتی و مذهبی در جبهه مردم ایران بدون چشمداشت دفاع میکند. کما اینکه مدافع هر قطره خونی است که از پیکر هر ایرانی توسط این رژیم ریخته شده باشد.
سازمانی که حنیف بنیان گذاشت و مسعود آن را هدایت کرده پرچمدار و راهگشای اسلام رهاییبخش است.
این سازمان در نیم قرن گذشته بهمثابه سد سدیدی در برابر هجوم تفکر قرون وسطایی، استبدادی و زنستیزانه تحت نام اسلام عمل کرده است.
در ابتدا محمد حنیفنژاد برداشتهای مدافع بهرهکشی از اسلام را باطل شناخت. او نشان داد که اسلام، مدافع طبقات استثمارگر نیست؛ بلکه در طرف محرومان و ستمدیدگان است.
مجاهدین همچنین از ابتدا دینفروشی آخوندها را مردود و بیاعتبار شناختند. آنها نشان دادند که فهم دینامیسم اسلام و قرآن تنها در میدان مبارزه سیاسی و اجتماعی بهدست میآید.
یک دهه بعد مسعود بر تهدید ارتجاع دینی دست گذاشت و میان اسلام مورد اعتقاد مجاهدین با ارتجاع مذهبی که بعداً به قدرت رسید، مرزهای قاطعی را ترسیم کرد.
بزرگترین رسالت مجاهدین ایستادگی در برابر خمینی
بزرگترین رسالت سازمان مجاهدین ایستادگی در برابر خمینی بود که مرجعیت دینی و قدرت سیاسی و مشروعیت ناشی از یک انقلاب مردمی را برای اولین بار در تاریخ ایران در خود جمع کرده بود و به مهیبترین نیروی تاریخ ایران تبدیل شده بود.
رسالتی عقیدتی و سیاسی که تا سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران ادامه دارد.
در همین راستا بود و در پاسخ به همین مسئولیت بزرگ بود که مجاهدین رودررویی کامل خود با ارتجاع مذهبی حاکم را با تأکید بر امر برابری و رهایی زنان نشان دادند.
اسلام مورد اعتقاد مجاهدین همان آیین پاک محمدی است. یعنی پیام رهایی بخشی که ستم طبقاتی و قومی و جنسیتی را رد میکند. مدافع برابری زنان است، مدافع خودمختاری ملیتهای ستمزده است
منادی حاکمیت مردم است و هیچگونه اجبار و تحمیلی بر مردم را نمیپذیرد.
پیام مجاهدین برای نسل جوان چیست؟
اما امروز، پیام مجاهدین برای نسل جوان چیست؟
و در آغاز پنجاه و پنجمین سال موجودیت خود، این سازمان برای جامعه ایران چه پیامی دارد؟
پیام بهروشنی این است:
- رهایی از اختناق و بهرهکشی ممکن است
- رهایی جامعه از جنسیت زدگی و برپایی مناسباتی بر اساس برابری زن و مرد و همبستگی انسانی ممکن است.
- آزادی و عدالت لازم و ملزوم یکدیگر هستند و برقراری آزادی و عدالت و برابری امکانپذیر است و مجاهدین برای تحقق آن قیام کردهاند.
- پیروزی یک آنتیتز اصیل، بر اساس اسلام دموکراتیک در برابر جهل و خرافات و ارتجاع، تحت نام اسلام ممکن است.
چنین است مقاومتی در تراز قرن بیست و یکم که کمبودهای اساسی انقلابات سده گذشته را برطرف کرده و در مبارزه برای آزادی و برابری شکوفا شده است.
این است سازمان و آیین و راه و رسم جوانان آگاه و محرومی که قیام ۹۶را برپا کردند.
این است جنبش و آرمان جوانانی که کانونهای شورشی را تشکیل داده، شعلههای قیام ایران را فروزان نگه داشتهاند و از گوشه و کنار شهرهای ایران تا سلولها و بندهای زندانهای خامنهای همه جا در حال مقاومت هستند. در همین مسیر است که ارتش بزرگ آزادی با تکیه بر مردم ایران برمیخیزد و این صفحه تاریک را ورق خواهد زد.
یک روز خمینی دجال خطاب به مجاهدین گفت: «من اگر در هزار احتمال، یک احتمال میدادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که میخواهید انجام بدهید حاضر بودم با شما تفاهم کنم…» [خمینی ۲۲اردیبهشت۱۳۶۰].
بله، از هزار احتمال حتی یک احتمال متصور نبوده و نیست که مجاهدین از طرح خود برای آزادی و حاکمیت مردم و سرنگونی رژیم ولایتفقیه دست بردارند.
و این افتخاری است که در سراسر تاریخچه مجاهدین میدرخشد.
آنها، اسارت در قفس و تابوت را تحمل کردند، در قتلعام ۶۷، هزار هزار بر حلقههای دار بوسه زدند، در پایداری اشرف زیر هاموی و لودر رفتند، پیکرهایشان از صخرههای چهار زبر یا از اسکلت ساختمانهای نیمه تمام در شهرهای ایران برافراشته شد اما از هزار احتمال یکی هم پیش نیآمد که از نبرد دست بردارند و دست برنخواهند داشت تا روز آزادی ایران.
در تاریخ معاصر ایران، مجاهدین با این تعهدپذیری شناخته میشوند که هر کاری که پیشرفت این مبارزه میطلبد، شانههای خونینشان برای حمل آن آماده است.
یک بار مسعود پرسید:
«آیا این بیداد زمانه و غم بزرگ زمانه است یا مسئولیت و رسالت و افتخار دوران؟ راستی کدامیک؟»
بله این رسالت و مسئولیت دوران ماست و ما تا ابد به این مسئولیتها هر قدر دشوار و سنگین باشد افتخار میکنیم و بهآن حاضر میگوییم.
امروز میخواهم این نوید را بدهم که مجاهدین در آغاز ۵۵امین سال حیات سازمانشان مجاهدینی هستند در فرازی نوین از اعتلای مبارزاتی، و مناسباتی بر اساس فدا و صداقت و تلاش و از خود گذشتگی بیچشمداشت برای خلقشان.
و من میخواهم امروز این اطمینان را به مردم ایران بدهم که مجاهدین میتوانند با تکیه بر مردمشان این رژیم را سرنگون کنند و آزادی و دموکراسی و جدایی دین و دولت را جایگزین استبداد مذهبی نمایند. اعتماد را جایگزین بیاعتمادی، امنیت را جایگزین ترس و ناامنی و برابری را جایگزین بیعدالتی کنند و ایران را به سمت آزادی و آبادانی و پیشرفت رهنمون شوند.
سلام بر آزادی
سلام بر بنیانگذاران کبیر مجاهدین و درود بر مهدی رضایی گل سرخ انقلاب در سالروز شهادتش و درود بر مجاهدین خلق ایران.