۱۳۹۸ مهر ۵, جمعه

جهان شاهد اراده و همبستگی ایرانیان علیه اهریمن اشغالگر

             تظاهرات ایرانیان آزاده علیه حضور روحانی در سازمان ملل
طی دو روز گذشته ایرانیان آزاده و هوادار مقاومت ایران در اعتراض به حضور حسن روحانی،‌ تظاهراتی بزرگ و همبسته و متحد را جلو سازمان‌ملل در نیویورک برپا داشتند. این تظاهرات اعتراضی، انعکاس قابل توجهی در رسانه‌های محلی، ایرانی و جهانی داشته است.

این تظاهرات در ادامهٔ سلسله تظاهرات ایرانیان آزاده و اشرف‌نشان در ماه‌های ژوئن و ژوئیه گذشته، خروش یکپارچه‌ای را نشان داد که بانگ و فریاد مردم ایران را در خارج کشور متبلور نمود.

این تظاهرات بزرگ و حضور پررنگ ایرانیان خارج کشور، در شرایط حساس کنونی که تحولات منطقه پیرامون موقعیت سرنوشت‌ساز ایران رقم می‌خورد، اهمیت بسا بیشتری نسبت به نمونه‌های سالیان پیشین در تعادل‌قوای سیاسی بین مقاومت ایران با نظام آخوندی داشته و دارد.
نخستین رمز خستگی‌ناپذیری
این سلسله پایداری و حضور پررنگ مداوم هر ساله جلو مقر سازمان‌ملل متحد، یک خستگی‌ناپذیری و سماجت سؤال‌برانگیز را جلوه می‌دهد تا به کنکاش در آن رفت و وجوهش را درک نمود.

سالیان سال است که سلسه‌ای از تظاهرات ایرانیان مقابل مقر سازمان‌ملل در نیویورک صورت می‌گیرد. سالیان سال است که سلسله‌ای از همبستگی و اتحاد و همیاری برای مقابله با حضور نمایندگان نظام ولایت‌فقیه در جلسهٔ سالانه سازمان‌ملل متحد شکل گرفته و تداوم یافته است.

واقعیت‌های موجود پیرامون مسائل سیاسی و اجتماعی ایران در خارج کشور، طی این سالیان نشان داده‌اند که این جمعیت پناهنده ایرانی است که با وجود مشکلات و تنگناهای زندگی پناهندگی و گذران سخت معیشت در غربت،‌ هرگز از دغدغهٔ آزادیخواهی و مقابله با نمایندگان حاکمیت ولایت‌فقیه کوتاه نیامده است.

نخستین وجهی که در پرداختن به این ظهور مداوم به ذهن متبادر می‌شود، فعال بودن و زنده بودن و جریان داشتن یک غیرت ملی و ایرانی بر سر سرنوشت میهن خود و نجات دادنش از اشغال اهریمن قرون‌وسطایی است.

در این حضور و این سلسله فریادها و اعتراضها که هر ساله همبسته‌تر، متحدتر و یکپارچه‌تر نمود برجسته‌یی می‌یابند، عبور ضرورت آزادی از ضمیر و جان و رگان تظاهرات‌کنندگان مشاهده می‌گردد. هیچ راهنما و عشق و نیاز و تمنایی جز آزادی ایران نیست که اینان را این‌گونه خروشنده و خلاق و منسجم به گرد‌ هم می‌آورد. هیچ هدفی جز نفی حاکمیت ولایت‌فقیه اینان را گردهم نمی‌آورد تا فریاد رسا و طنین بانگ نمایندگان برحق ایران و ایرانی را در مقابله با تعدی مهره‌های قسم خورده به ولایت‌فقیه، به گوش جهانیان و نمایندگان دولتها و کشورها برسانند.
یک انسجام آگاهانه و هدفمند
وقتی به تاریخچه و سیر مداوم این حضور و خروش‌ها می‌نگریم، شاهد یک انسجام آگاهانه و هدفمند بین ایرانیان هستیم. انسجامی که درد مشترک آنان را در هر جای جهان که باشند، به‌هم پیوند داده و بر سر قرار پایداری برای آزادی ایران، یکدیگر را تلاقی می‌کنند. انسجامی که هرگز به دسته‌بندی‌ها و باندبازیهای قدرت‌پرستانهٔ درون حاکمیت آخوندی تن نداده و تظاهرات برای اعتراض به حضور قسم‌خوردگان به ولایت مطلقهٔ قرون‌وسطایی آخوندی از رفسنجانی و خاتمی تا احمدی‌نژاد و روحانی را ادامه داده است.

این سلسله تظاهراتها تا سرنگونی تمامیت نظام آخوندی، ظهوری از هویت پناهندگی واقعی است. هویتی که هجرت و دوری از وطنش را برای استمرار دفاع از حق مسلم آزادی در تمامیت آن برگزیده است و در غربت نیز دغدغه‌اش بازگرداندن آزادی به میهنش است. همین دغدغه و هدفمندی هم بوده و هست که تعادل‌قوای سیاسی را بین مقاومت سراسری با کلیت نظام آخوندی از منظر داخلی و بین‌المللی به نفع مردم رقم می‌زند. این هدفمندی و دلشوره‌گی همان صدای مداوم و پر طنین ایرانیان شرافتمند در جهان است که سلطهٔ اهریمنی قرون‌وسطایی را برنتابیده و دگرگونی بنیادین را خواستار است.

در حضور منسجم و یکپارچهٔ ایرانیان جلو مقر سازمان ملل همواره شاهد عزمی جزم برای «نه» بزرگ به نمایندگان و لابی‌های آپارتاید مذهبی ـ جنسیتی آخوندها برای گدایی مماشات در آمریکا و اروپا هستیم. این حضور همیشه پیام امید و جنبش و تکاپو رو به افق‌های نو میان ایرانیان ساطع می‌کند. حضوری همواره پیام و فراخوان می‌دهد که برای آزادی و رهایی ایران از سلطهٔ ایران‌خواران دین‌فروش، تنها پاسخ ممکن و در دسترس: «کس نخارد پشت ایران ـ جز مگر انگشت ایران» بوده و هست.
ویژه‌گی ملموس یک مبارزه خاص
وجهی بسیار در خور توجه طی این سالیان از تداوم و همبستگی ایرانیان برای هم‌رسانیِ گسترده و اعتراض همبسته علیه حضور نمایندگان نظام آخوندی در سازمان‌ملل، بروز واقعیت یک مبارزه خاص است. این واقعیت در مبارزه خاص هوادارن مقاومت و پناهندگان سیاسی و اجتماعی وجود داشته و دارد که اینان مبارزه را به میدان مادی و عینی می‌آورند و صحنهٔ واقعی سیاسی را شکل می‌دهند. اینان مبارزه و اعتراض و انتخابشان را فراتر از اعلام رسانه‌یی یا مجازی و شبکه‌ای، در میدان حضور و رو در رو و با پراتیک مشخص و مسلم عینی بارز می‌کنند. از قضا نظام آخوندی این ترس و هراس را در فرافکنی و شیطان‌سازی علیه مقاومت ایران و هوادارانش به‌طور افسارگسیخته و هیستریک بازتاب می‌دهد. هراس و کابوس حاکمیت ولایت‌فقیه همواره این بوده است که مقاومت ایران برگ پایداری و مبارزه و اعتراض و خروش و روشنگری را در عمل مشخص، روی میز تعادل‌قوای سیاسی با دشمن ضدبشری می‌گذارد.
نقش بی‌بدیل زنان
وجه دیگر و مهم این سلسله تظاهرات سالیانه، حضور و نقش فعال و ویژهٔ زنان است. زنان که قربانیان اصلی ایدئولوژی زن‌ستیز و ضدبشری آخوندی هستند، در مقاومت برای آزادی از جایگاه خاص و تعیین‌کننده در تعادل‌قوای سیاسی و اجتماعی و تاریخی در نبرد چهار دههٔ اخیر داشته و دارند. کافیست کورنولوژی این سلسله تظاهراتها را از دو دههٔ پیش به این سو بررسی کنیم تا اهمیت نقش خاص و تعیین‌کنندهٔ زنان را در تضمین استمرار این نبرد سیاسی دریابیم. زنان هم‌چون همهٔ‌ عرصه‌های نبرد با دیکتاتوری آخوندی در داخل و خارج کشور، نخستین فریاد‌کنندگان و خروش‌آوران علیه انحصارطلبی قرون‌وسطایی حاکمیت ولایت‌فقیه بوده و هستند. این فریاد و خروش وقتی به خارج از ایران می‌رسد از اهمیت بالاتر و ویژه‌تر و اثرگذارتر برخوردار می‌گردد. عزم و اراده و قدرت معنوی و انسانی این زنان بوده است که همواره شعلهٔ مبارزه علیه اهریمنان استثمارکننده و چپاولگر آخوندی را روشن نگاه داشته است. در تمامی تظاهرات سالیان پیشین و اخیر و نیز امسال در جلو مقر سازمان ملل، رسانه‌های حاضر در صحنه، مضمون همین تصویرها و پیام‌ها را به ایران و جهان گزارش کرده‌اند.
آن که فصل خاکستر را پایان می‌دهد
تظاهرات دو روز گذشته مقابل مقر سازمان ملل ‌متحد علیه حضور روحانی، استمرار و تداوم یک صدا و طنین یک بانگ میهنی و ملی در پایداری برای آزادی است. این خروش و اقبال ایرانیان از آن را حدود دو ماه پیش در سوئد و بلژیک و برلین و واشنگتن و لندن شاهد بودیم. در دو روز گذشته نیز برگی بر این پرونده‌ غرورانگیز افزوده گشت. این بانگ و این طنین و این برگ برنده که بازتاب بسیاری را به خود جلب نموده‌ است، در شرایطی رقم می‌خورد که منطبق با واقعیت‌های کنونی در داخل ایران می‌باشد. به‌خوبی پیداست که به فصلی رسیده‌ایم که قیام و اعتراض و فریاد داخل ایران و خارج ایران به هم گره خورده‌اند تا فصل خاکستر سالیان سلطهٔ اهریمن اشغالگر را پایان دهند و طالعان فصل نوین دیگری باشند.