سخن روز
یک روز از بازگشت روحانی از سفر نیویورک نگذشته، طبل تو خالی ادعای پیروزی رژیم در این سفر از صدا افتاد و اکنون بحث و جدل بر سر چند و چون شکست است و اینکه مقصر کیست و چرا اینطور شد؟
بعد از تبلیغات اولیه در مورد موفقیت و پیروزی روحانی در سفر نیویورک، در حال حاضر بیشتر صحبتها و تحلیلها ناظر بر شکست این سفر است.
مسئول شکست نیویورک کیست؟
تقریباً هر دو باند در اینکه این سفر شکست خورد یا حداقل دستاوردی نداشت و به اهدافش نرسید، اتفاقنظر دارند، ولی هر کدام از منظر خود. چرا که هر یکی، باند رقیب را مسئول شکست معرفی میکند!
باند خامنهای علت را خط روحانی و مواضع ذلیلانه او در این سفر میداند و روحانی را به این علت مورد حمله قرار میدهد که چرا بعد از بیانیهٔ ۳کشور اروپایی با ماکرون و بعد با جانسون ملاقات کرد؟ یا بهطور مسخرهای روی خنده و قهقهه روحانی در این ملاقاتها دست میگذارند و بهعنوان نمونه خبرگزاری تسنیم(۷مهر) نوشت:
«سبک دیدار و گفتگوی او با آقای جانسون نخستوزیر انگلیس و آقای مکرون رئیسجمهور فرانسه و قهقهههای غیرنرمال در این دیدارهای رسمی عملاً تمسخر و خنده به دیپلماسی بود و تقریباً یک اجماع منفی میان حامیان و منتقدان آقای روحانی نسبت به آن وجود داشت، بهویژه اینکه همین مقامات اروپایی در همین زمان حضور در اجلاس سازمان ملل با صدور بیانیه و در بیانات شفاهیشان عملاً اتهامات سخیفی علیه ایران ابراز و جمهوری اسلامی را بهنوعی محکوم کرده بودند، اما نوع دیدار آقای روحانی با این مقامات کمتر نشانی از یک دیدار مقتدرانه و هوشمندانه داشت».
اما باند روحانی علت شکست را سیاستهای باند رقیب و مشخصاً لگداندازیهای این باند در خلیجفارس و حملات اخیر به عربستان اعلام میکنند!
بازتاب تقدیر روحانی از حمله به آرامکو
البته همگان میدانند که در همهٔ این موارد شخص روحانی و باند او بهطور تمامعیار از حمله به تأسیسات نفتی عربستان دفاع و تقدیر کردهاند.
روزنامهٔ آرمان(۴مهر) طی مقالهای با عنوان «پایان همهٔ امیدها» نوشت: «وقتی در کشور روزنامهای به نقل از انصارا... یمن از نابودی کامل امارات در صورت آغاز جنگ سخن میگوید، قبول طرح آقای روحانی خیلی خیلی دشوار میشود. در واقع نمیشود روزنامهای چنین تیتری بزند و دستگاه سیاست خارجه کشور سکوت کند و بعد از آن کشورهای منطقه و دنیا ابتکار صلح هرمز را بپذیرد. در یک جمله میتوان گفت شرایط به قبل از مجمع عمومی بازگشته و عملاً هیچ پیشنهاد کارآمدی نه از سوی دولت آمریکا و نه از سوی دیپلماتهای ایران مطرح نشد».
روزنامهٔ آرمان(۶مهر) در مقالهای به قلم فریدون مجلسی، از دیپلماتهای سابق باند روحانی، مینویسد: «سفر هیات ایرانی به نیویورک ظاهراً مطابق انتظار به پایان نرسید چون با پیامی همچون عدم سازش، عدم مذاکره و اعلام مواضع نسبتاً تندتر مبنی بر التیماتوم برای ورود به گام چهارم کاهش تعهدات برجامی همراه بود که با واکنش اروپا مواجه شد».
همین مقاله نسبت به پیامدهای این خط هشدار میدهد که:
« اگر ایران از برجام خارج شود باید خود را برای شرایط سخت آماده کند. بهنظر میرسد آن کسانی که بر این تصورند که دوران پساترامپ میتواند راهگشا باشد، لازمه آن یک سال و نیم انتظار است. پذیرش شرایط یعنی تحمل تحریمها در طول یک سال و نیم آینده، در حالی که هر لحظه سختتر هم خواهند شد».
تمجید باند خامنهای از روحانی
متقابلا کیهان خامنهای روحانی را بهعلت سخنرانیاش مورد تمجید قرار داد و عنوان یادداشت روز شماره ۴مهرش این بود که «آقای روحانی دست مریزاد!» یعنی آن را موفقیت دانسته بود.
علت تقدیر کیهان خامنهای از روحانی آن بود که نطق روحانی، مانند سالهای قبل تماماً دیکتهٔ خامنهای بود.
اما در همین رابطه روزنامهٔ جمهوری(۶مهر) به نکتهٔ جالبی اشاره کرده و نوشته بود: «اینکه مخالفان دولت این روزها در شیپور تمجید از سفر رئیسجمهور به سازمان ملل میدمند، نشانه تغییر نظر آنها نسبت به دولت و رئیسجمهور نیست. آنها از اینکه احساس میکنند برجام به ایستگاه آخر رسیده و سفر رئیسجمهور به سازمان ملل و تلاش دستاندرکاران سیاست خارجی کشور برای حفاظت از برجام به نتیجه نرسیده، خوشحالند. این خوشحالی که وجه مشترک مخالفان داخلی برجام با دشمنان خارجی است، نشانه روشنی از عدم موفقیت سیاست خارجی در حفاظت از برجام است».
چه کسی پاسخگوی تناقضگوییهای روحانی ـ خامنهای است؟
از طرف دیگر همین تعریف و تمجید کیهان از نطق روحانی هم از طرف دلواپسان و گروههایی از باند خامنهای که تجاهل میکردند که این نطق دیکته شده توسط خامنهای بوده، مورد ایراد و اعتراض قرار گرفت، بهطوری که پاسدار شریعتمداری نویسندهٔ آن یادداشت ناچار شد در شمارهٔ بعد از خودش دفاع کند و توضیح بدهد که: «نکتهای که برخی از دوستان به آن اشاره دارند، آن بخش از سخنان آقای روحانی است که خطاب به غربیها گفته بود؛ «برجام حداقل بود، چه برای ما و چه برای شما. اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بدهید»! و معتقدند این بخش از سخنان رئیسجمهور چراغ سبز برای برجام ۲ و مذاکره درباره صنایع موشکی است! در این باره باید گفت که ما هم به این بخش از سخن ایشان انتقاد جدی داریم ولی برداشت دوستان یادشده را صحیح نمیدانیم».
به این ترتیب پاسدار شریعتمداری با حقهبازی سعی کرده این تناقض در سخنرانی روحانی را که در واقع تناقض خط دیکته شده توسط خامنهای است، رفع و رجوع کند و بعد هم آن را به پای روحانی بنویسد.
علت شکست سفر روحانی؟
آنچه که بهعنوان تناقض در سخنان روحانی نشان داده شد، در واقع به بنبست استراتژیک رژیم برمیگردد که قادر نیست بین تسلیم به منطق تعادلقوا و قانونمندی حاکم بر این مرحله که عملکردهای رژیم را برنمیتابد، خودش را تعیینتکلیف کند. این تناقض حتی در سخنرانی روحانی که آن را شخص خامنهای نوشته هم بیرون میزند که: از یکسو رجزخوانی میکند و میخواهد نان لگداندازیها و ماجراجوییهایش را در حمله به عربستان بخورد و از طرف دیگر میگوید اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بدهید و سخنرانی را هم با دعوت به مذاکره پایان میدهد.
خبرگزاری تسنیم با اذعان به این دوگانگی و تناقض که خودش عنوان سفر ژانوسی به آن داده است، نوشت:
«این موضع آقای روحانی البته دیدگاه جدیدی در دولت نیست، امّا کاملاً تفسیربردار و ژانوسی(دوچهره) است. حدود ۲ماه پیش نیز آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگویی با روزنامه گاردین انگلیسی سیاست «بیشتر در برابر بیشتر» را مطرح کرده بود. یک مسألهٔ کلیدی در اینباره وجود دارد که ابهام در همین مسأله، جمعبندی کل سفر آقای روحانی را هم تحتالشعاع قرار داده است و آن اینکه ایران چه چیز «بیشتر»ی در برابر چه تحرک «بیشتر»ی در برابر آمریکا میخواهد»؟
و این البته تناقضی است که ذاتی رژیم است و از آن خلاصی ندارد.
بهدنبال عیبیابی دستگاه تحلیلی رژیم!
اکنون باید دید اشکال کار کجاست؟ کجا لنگ است که رژیم در هر دو مسیر به بنبست میرسد و از هیچ طرف، برونرفتی از وضع موجود پیدا نمیکند؟
در این مورد باید گفت:
مبنای این قضیه به خود رژیم و تناقض ذاتی آن با این عصر و زمانه و مقتضیات مرحله کنونی رشد جامعه ایران برمیگردد.
و شرط آن هم مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهٔ مردم ایران است که توسط مجاهدین و شورای ملی مقاومت نمایندگی میشود. به بیان دیگر علت این تناقض رژیم، شکست استراتژیک آن، در رویارویی با جنبش مقاومت است که در صحنهٔ نیویورک هم یک بار دیگر خود را نشان داد.
نگاهی به تابلوی سیاسی وضعیت عام ایران
«امروز بر سر مسألهٔ ایران ۲جبهه در برابر هم صفآرایی کردهاند:
یکی، رژیمی است که به بنبست رسیده
و دیگری، مردم و مقاومتی که برای آزادی مبارزه میکنند.
آلترناتیوی وجود دارد که میخواهد از مسیر کانونهای شورشی، شهرهای شورشی و ارتش آزادی به مقصد آزادی برسد. این آلترناتیو قادر است یک جمهوری دموکراتیک و کثرتگرا مبتنی بر جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و خودمختاری ملیتها و یک ایران غیراتمی برقرار کند».
سناتور لیبرمن در سخنرانی خود در گردهمایی ایرانیان در نیویورک به همین واقعیت چنین اشاره کرد و گفت:
«من میخواهم امروز به شما بگویم نیرویی هست که رژیم ایران از آن بیشتر از حمله نظامی خارجی وحشت دارد این نیرو مردم ایران، مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق است. حمله نظامی علیه رژیم به رژیم و سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس صدمه میزند اما باعث سرنگونی رژیم نمیشود. این امر به دست مردم ایران و مقاومت ایران صورت میگیرد».
یک روز از بازگشت روحانی از سفر نیویورک نگذشته، طبل تو خالی ادعای پیروزی رژیم در این سفر از صدا افتاد و اکنون بحث و جدل بر سر چند و چون شکست است و اینکه مقصر کیست و چرا اینطور شد؟
بعد از تبلیغات اولیه در مورد موفقیت و پیروزی روحانی در سفر نیویورک، در حال حاضر بیشتر صحبتها و تحلیلها ناظر بر شکست این سفر است.
مسئول شکست نیویورک کیست؟
تقریباً هر دو باند در اینکه این سفر شکست خورد یا حداقل دستاوردی نداشت و به اهدافش نرسید، اتفاقنظر دارند، ولی هر کدام از منظر خود. چرا که هر یکی، باند رقیب را مسئول شکست معرفی میکند!
باند خامنهای علت را خط روحانی و مواضع ذلیلانه او در این سفر میداند و روحانی را به این علت مورد حمله قرار میدهد که چرا بعد از بیانیهٔ ۳کشور اروپایی با ماکرون و بعد با جانسون ملاقات کرد؟ یا بهطور مسخرهای روی خنده و قهقهه روحانی در این ملاقاتها دست میگذارند و بهعنوان نمونه خبرگزاری تسنیم(۷مهر) نوشت:
«سبک دیدار و گفتگوی او با آقای جانسون نخستوزیر انگلیس و آقای مکرون رئیسجمهور فرانسه و قهقهههای غیرنرمال در این دیدارهای رسمی عملاً تمسخر و خنده به دیپلماسی بود و تقریباً یک اجماع منفی میان حامیان و منتقدان آقای روحانی نسبت به آن وجود داشت، بهویژه اینکه همین مقامات اروپایی در همین زمان حضور در اجلاس سازمان ملل با صدور بیانیه و در بیانات شفاهیشان عملاً اتهامات سخیفی علیه ایران ابراز و جمهوری اسلامی را بهنوعی محکوم کرده بودند، اما نوع دیدار آقای روحانی با این مقامات کمتر نشانی از یک دیدار مقتدرانه و هوشمندانه داشت».
اما باند روحانی علت شکست را سیاستهای باند رقیب و مشخصاً لگداندازیهای این باند در خلیجفارس و حملات اخیر به عربستان اعلام میکنند!
بازتاب تقدیر روحانی از حمله به آرامکو
البته همگان میدانند که در همهٔ این موارد شخص روحانی و باند او بهطور تمامعیار از حمله به تأسیسات نفتی عربستان دفاع و تقدیر کردهاند.
روزنامهٔ آرمان(۴مهر) طی مقالهای با عنوان «پایان همهٔ امیدها» نوشت: «وقتی در کشور روزنامهای به نقل از انصارا... یمن از نابودی کامل امارات در صورت آغاز جنگ سخن میگوید، قبول طرح آقای روحانی خیلی خیلی دشوار میشود. در واقع نمیشود روزنامهای چنین تیتری بزند و دستگاه سیاست خارجه کشور سکوت کند و بعد از آن کشورهای منطقه و دنیا ابتکار صلح هرمز را بپذیرد. در یک جمله میتوان گفت شرایط به قبل از مجمع عمومی بازگشته و عملاً هیچ پیشنهاد کارآمدی نه از سوی دولت آمریکا و نه از سوی دیپلماتهای ایران مطرح نشد».
روزنامهٔ آرمان(۶مهر) در مقالهای به قلم فریدون مجلسی، از دیپلماتهای سابق باند روحانی، مینویسد: «سفر هیات ایرانی به نیویورک ظاهراً مطابق انتظار به پایان نرسید چون با پیامی همچون عدم سازش، عدم مذاکره و اعلام مواضع نسبتاً تندتر مبنی بر التیماتوم برای ورود به گام چهارم کاهش تعهدات برجامی همراه بود که با واکنش اروپا مواجه شد».
همین مقاله نسبت به پیامدهای این خط هشدار میدهد که:
« اگر ایران از برجام خارج شود باید خود را برای شرایط سخت آماده کند. بهنظر میرسد آن کسانی که بر این تصورند که دوران پساترامپ میتواند راهگشا باشد، لازمه آن یک سال و نیم انتظار است. پذیرش شرایط یعنی تحمل تحریمها در طول یک سال و نیم آینده، در حالی که هر لحظه سختتر هم خواهند شد».
تمجید باند خامنهای از روحانی
متقابلا کیهان خامنهای روحانی را بهعلت سخنرانیاش مورد تمجید قرار داد و عنوان یادداشت روز شماره ۴مهرش این بود که «آقای روحانی دست مریزاد!» یعنی آن را موفقیت دانسته بود.
علت تقدیر کیهان خامنهای از روحانی آن بود که نطق روحانی، مانند سالهای قبل تماماً دیکتهٔ خامنهای بود.
اما در همین رابطه روزنامهٔ جمهوری(۶مهر) به نکتهٔ جالبی اشاره کرده و نوشته بود: «اینکه مخالفان دولت این روزها در شیپور تمجید از سفر رئیسجمهور به سازمان ملل میدمند، نشانه تغییر نظر آنها نسبت به دولت و رئیسجمهور نیست. آنها از اینکه احساس میکنند برجام به ایستگاه آخر رسیده و سفر رئیسجمهور به سازمان ملل و تلاش دستاندرکاران سیاست خارجی کشور برای حفاظت از برجام به نتیجه نرسیده، خوشحالند. این خوشحالی که وجه مشترک مخالفان داخلی برجام با دشمنان خارجی است، نشانه روشنی از عدم موفقیت سیاست خارجی در حفاظت از برجام است».
چه کسی پاسخگوی تناقضگوییهای روحانی ـ خامنهای است؟
از طرف دیگر همین تعریف و تمجید کیهان از نطق روحانی هم از طرف دلواپسان و گروههایی از باند خامنهای که تجاهل میکردند که این نطق دیکته شده توسط خامنهای بوده، مورد ایراد و اعتراض قرار گرفت، بهطوری که پاسدار شریعتمداری نویسندهٔ آن یادداشت ناچار شد در شمارهٔ بعد از خودش دفاع کند و توضیح بدهد که: «نکتهای که برخی از دوستان به آن اشاره دارند، آن بخش از سخنان آقای روحانی است که خطاب به غربیها گفته بود؛ «برجام حداقل بود، چه برای ما و چه برای شما. اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بدهید»! و معتقدند این بخش از سخنان رئیسجمهور چراغ سبز برای برجام ۲ و مذاکره درباره صنایع موشکی است! در این باره باید گفت که ما هم به این بخش از سخن ایشان انتقاد جدی داریم ولی برداشت دوستان یادشده را صحیح نمیدانیم».
به این ترتیب پاسدار شریعتمداری با حقهبازی سعی کرده این تناقض در سخنرانی روحانی را که در واقع تناقض خط دیکته شده توسط خامنهای است، رفع و رجوع کند و بعد هم آن را به پای روحانی بنویسد.
علت شکست سفر روحانی؟
آنچه که بهعنوان تناقض در سخنان روحانی نشان داده شد، در واقع به بنبست استراتژیک رژیم برمیگردد که قادر نیست بین تسلیم به منطق تعادلقوا و قانونمندی حاکم بر این مرحله که عملکردهای رژیم را برنمیتابد، خودش را تعیینتکلیف کند. این تناقض حتی در سخنرانی روحانی که آن را شخص خامنهای نوشته هم بیرون میزند که: از یکسو رجزخوانی میکند و میخواهد نان لگداندازیها و ماجراجوییهایش را در حمله به عربستان بخورد و از طرف دیگر میگوید اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بدهید و سخنرانی را هم با دعوت به مذاکره پایان میدهد.
خبرگزاری تسنیم با اذعان به این دوگانگی و تناقض که خودش عنوان سفر ژانوسی به آن داده است، نوشت:
«این موضع آقای روحانی البته دیدگاه جدیدی در دولت نیست، امّا کاملاً تفسیربردار و ژانوسی(دوچهره) است. حدود ۲ماه پیش نیز آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگویی با روزنامه گاردین انگلیسی سیاست «بیشتر در برابر بیشتر» را مطرح کرده بود. یک مسألهٔ کلیدی در اینباره وجود دارد که ابهام در همین مسأله، جمعبندی کل سفر آقای روحانی را هم تحتالشعاع قرار داده است و آن اینکه ایران چه چیز «بیشتر»ی در برابر چه تحرک «بیشتر»ی در برابر آمریکا میخواهد»؟
و این البته تناقضی است که ذاتی رژیم است و از آن خلاصی ندارد.
بهدنبال عیبیابی دستگاه تحلیلی رژیم!
اکنون باید دید اشکال کار کجاست؟ کجا لنگ است که رژیم در هر دو مسیر به بنبست میرسد و از هیچ طرف، برونرفتی از وضع موجود پیدا نمیکند؟
در این مورد باید گفت:
مبنای این قضیه به خود رژیم و تناقض ذاتی آن با این عصر و زمانه و مقتضیات مرحله کنونی رشد جامعه ایران برمیگردد.
و شرط آن هم مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهٔ مردم ایران است که توسط مجاهدین و شورای ملی مقاومت نمایندگی میشود. به بیان دیگر علت این تناقض رژیم، شکست استراتژیک آن، در رویارویی با جنبش مقاومت است که در صحنهٔ نیویورک هم یک بار دیگر خود را نشان داد.
نگاهی به تابلوی سیاسی وضعیت عام ایران
«امروز بر سر مسألهٔ ایران ۲جبهه در برابر هم صفآرایی کردهاند:
یکی، رژیمی است که به بنبست رسیده
و دیگری، مردم و مقاومتی که برای آزادی مبارزه میکنند.
آلترناتیوی وجود دارد که میخواهد از مسیر کانونهای شورشی، شهرهای شورشی و ارتش آزادی به مقصد آزادی برسد. این آلترناتیو قادر است یک جمهوری دموکراتیک و کثرتگرا مبتنی بر جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و خودمختاری ملیتها و یک ایران غیراتمی برقرار کند».
سناتور لیبرمن در سخنرانی خود در گردهمایی ایرانیان در نیویورک به همین واقعیت چنین اشاره کرد و گفت:
«من میخواهم امروز به شما بگویم نیرویی هست که رژیم ایران از آن بیشتر از حمله نظامی خارجی وحشت دارد این نیرو مردم ایران، مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق است. حمله نظامی علیه رژیم به رژیم و سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس صدمه میزند اما باعث سرنگونی رژیم نمیشود. این امر به دست مردم ایران و مقاومت ایران صورت میگیرد».