۱۳۹۷ اسفند ۱۵, چهارشنبه

انتصاب آخوند جلاد ابراهیم رئیسی عضو هیات مرگ در قتل عام ۶۷ به ریاست قضائیه رژیم


اظهارات صادق لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ولایت فقیه و رئیس قوه قضائیه رژیم در روز دوشنبه ۱۳اسفند، مبنی بر انتصاب رئیس جدید قضائیه رژیم از سوی خامنه ای طی دوسه روز آینده، و نام بردن از آخوند جلاد ابراهیم رئیسی توسط آخوند اژه ای سخنگوی این قوه در روز یکشنبه، نشان میدهد که خلیفه ارتجاع میخواهد قاتل مجاهدین و عضو هیات مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را به ریاست قضائیه رژیم منصوب کند.




ناظران سیاسی و مدافعان حقوق بشر انتصاب جلادی را که باید مورد محاکمه بین المللی قراربگیرد در ریاست قوه قضائیه حکومت آخوندی، اقدامی به شدت انقباضی و سرکوبگرانه با عواقب وخیم درونی وبیرونی ارزیابی می کنند.
این انتصاب در مهلکه بحرانهای گریبانگیر نظام آخوندی، تلاش برای بستن گارد تدافعی رژیم در برابر قیام و مجاهدین توصیف شده است.
خامنه ای که دروحشت از پیامدهای وخیم گماشتن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قضائیه رژیم، از مدتی پیش برای تست اوضاع شروع به درز دادن این خبر کرده بود، روز دوشنبه ۱۳ اسفند در نامه اش به آخوند صادق لاریجانی و روز یکشنبه ۱۲اسفند ازطریق آخوند اژه ای، به این انتصاب جنبه قطعی داد.
آخوند صادق لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس کنونی قضائیه رژیم روز دوشنبه گفت خامنهای، درموافقت با خواست او، طی دو سه روز آینده رئیس جدید قضاییه را منصوب خواهد کرد.

وی گفت: «به محضر ایشون چند هفته پیش من نامهای مکتوب کردم و از محضر ایشان تقاضا کردم با توجه به اینکه به پایان دوره اینجانب هم مدت قلیلی باقی مانده است از این ایام و برای اینکه خللی در انجام مسئولیتها و وظایف بنده پیش نیاد در قوه قضائیه و در مجمع تشخیص و شورای نگهبان که خود آنها مسئولیتهای فوق‌العاده مهم و اثرگذاری است از محضر ایشان تقاضا کردم که اگر صلاح میدانند قبل از پایان دوره، ریاست جدید قوه معلوم شوند و بنده متمرکز شوم در کارهای مجمع تشخیص و عرض میکنم شورای نگهبان.
ایشان مثل لطف همیشگیشان خوب این را پذیرفتند وانشاءالله در دو سه روز آینده هم ان مسأله ابلاغ رسمی ریاست جدید هم حسب خبر و گزارشی که به بنده دادند انجام می‌پذیرد».

روز یکشنبه نیز آخوند اژه ای سخنگوی قضاییه رژیم گفت: در دوره بعدی ریاست قوه قضاییه به رئیس جدید، رئیسی و قوه قضاییه کمک خواهم کرد. شاید رئیسی، کسی دیگر را برای سخنگوی(به جای من) انتخاب کند لذا چه من باشم و چه نباشم از تمام کاستیهایی که رخ داده عذر خواهی میکنم.

علت اعلام گام به گام انتصاب ابراهیم رئیسی به این شکل مفتضحانه و در لابلای حرفها و عذرخواهی آخوند اژه ای، این است که گماشتن یک جلاد مرتکب جنایت علیه بشریت و مستوجب محاکمه بین المللی درریاست قضائیه رژیم، نه فقط یک رسوایی بین المللی و اجتماعی است، بلکه در درون رژیم هم پیامدهای وخیمی به دنبال دارد. زیرا آخوندهای حکومتی میدانند که رئیسی از نوجوانی مشغول خدمت به دستگاه سرکوب رژیم بوده و آنقدر بیسواد ودون پایه است که آخوند روحانی هم در جنگ و جدال انتخاباتی می گفت طی ۳۸سال فقط شکنجه و اعدام یاد گرفته است.
آخوند روحانی:‌
«در ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ما اعلام خواهند کرد اونهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند
 من به همه عزیزان به همه دوستان به همه اونهایی که این روزها از پول بیت المال و از پولی که برای امنیت مردم به اونها داده شده به روستاها و شهرها می روند و می خواهند مردم را ناامید کنند به چه دلیل شما را اینهمه ترس و هراس فرا گرفته
 سایرآخوندهای حکومتی در حوزه هم- که با بیسوادی خود خامنه ای نیز مشکل دارند- حاضر نشدند در مهندسی ولی فقیه ارتجاع برای رئیس جمهور کردن رئیسی، وی را تایید کنند. مهم تر از همه اینکه منتظری در زمانی که قائم مقام خمینی بود، در سخنانش خطاب به هیات مرگ در قتل‌عام سال ۶۷ همه آنها و رئیسی را که جلواو نشسته بودند، مرتکب بزرگترین جنایت دانست که نامشان را در تاریخ به عنوان جنایتکاران می نویسند».

منتظری: ‌به نظرمن بزرگترین جنایت که به جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم میکنند به دست شما انجام شده ِ و شما را در آینده جز جنایتکاران تو تاریخ می نویسند.
این بی رو دربایستی.
نفر مخاطب: راجع به ماه محرم اگه اجازه بدید حاج آقا، یه تعداد از اتاق هاشون آوردیم برای همین برخورد، یک بار برخورد کردیم و نظر ندادیم، اینها الان توی سلول‌های انفرادی هستند، اگر اینها الان نظر ندیم و برگردونیم توی بند عمومی، اینا باز فساد ایجاد می کنه اگر اجازه می فرمایید.
منتظری:‌من هیچ اجازه‌یی نمی دم.
نفر مخاطلب:‌ حدود ۲۰۰ نفر هستند که اینها رو.
منتظری:‌من با یکیش هم مخالفم من با یکیش هم مخالفم.

یادآوری می کنیم که در بیانیه شورای ملی مقاومت ایران در مرداد ماه سال ۹۶ در باره مهندسی خامنه ای برای رئیس جمهور کردن رئیسی و شکست مهندسی خلیفه ارتجاع براثر کارزار تحریم و جنبش دادخواهی آمده است.



۴- هدف خامنه ای از کاندیدا کردن آخوند ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیأت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، یکپایه کردن ولایتش بود و او را گزینه منحصر به فردی بعداز شکست ریل گذاری دوران احمدی نژاد در گرداب بحرانهای درونی و بیرونی نظام تشخیص داده بود. از همین رو پس از مرگ طبسی، ابراهیم رئیسی را به تولیت استان قدس رضوی، که از بالاترین کرسیها در سلسله مراتب آخوندی و اقتصادی رژیم است، گماشت.
سرانجام پس از یک سلسله کشمکشها، جمنا رئیسی و قالیباف را کاندیداهای خود معرفی کرد و از همان ابتدا گفته می شد که قالیباف معاون رئیسی در ریاست جمهوری خواهد شد. همزمان توپخانة ولی فقیه شروع به کار کرد و ضمن آتشباری به سوی روحانی تبلیغات گسترده یی برای رئیسی به راه انداخت.
۶- در بسیج خامنه ای برای تبدیل رئیسی به کاندیدای جناح غالب و سپاه پاسداران، مراکز قدرت و بخشی بزرگی از پایوران و سرکردگان نظام ولایت فقیه در رسانه ها و محافل حکومتی به حمایت علنی از او پرداختند.
۷- شخص خامنه ای در عمل در رأس باند حاکم قرار گرفت و در صحبتهای خود، یک خط در میان، ضمن حمله و طعنه به روحانی، آدرس کاندیدای خود را مشخص می کرد.
۹- در مناظره ها، باندهای رقیب و شریک در هرم قدرت و ثروت چنان علیه یکدیگر دست به افشاگری زدند که دود آن بیش از همه به چشمان ولی فقیه رفت و البته با نوری که در اثر این افشاگریها به اسرار حاکمیت تابیده شد، مردم بیش از هر زمان دیگر با حاکمیت ولایت فقیه آشنا شدند. مسأله مهم این بود که «خودیها» رو در روی هم قرار گرفته بودند و بر هم تیغ می کشیدند.
این افشاگریهای بی سابقه در تلویزیون حکومتی، به ویژه در مناظرة سوم، مهندسی انتخاباتی خامنه ای را دچار مشکل کرد. روحانی قبل از مناظره سوم در واکنش به حملات باند رقیب و کارهای سپاه و بسیج به نفع رئیسی در کشمکشهای انتخاباتی، در روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت در سخنانی بی پیشینه در همدان، موضوع اعدام و زندان در۳۸سال حاکمیت آخوندی را مطرح کرد و بدین ترتیب بنیادهای ولایت خامنه ای را زیر سؤال برد. روحانی با شیادی از تنفر و انزجار مردم استفاده کرد و با طرح برخی از مسائلی که مخالفان نظام سالهاست مطرح می کنند، اقدام به چند فقره کلاهبرداری کرد تا بتواند نیروی خاکستری را از جبهه گسترده تحریم به سمت خود متمایل کند. او در مناظره سوم به شدت به رئیسی تاخت و از او خواست که از «بازی با امام رضا لااقل دست بردارد» و گفت که «دل علما» بخوانید آقای منتظری«ازشما خون است».
سخن گفتن از ۳۸سال اعدام و زندان یا چپاول ۹۶درصد مردم توسط اقلیت ۴درصدی حاکم و فاش گویی در مورد کلان دزدیهای حکومتی، در عمل سبب آن شد که خواسته ها و مطالبات مبرم مردم و واقعیت فساد و جنایت در ولایت قتل عام، بیش از هر زمان تا دور افتاده ترین نقاط کشور رسوخ کند و البته توازن قوا به زیان آخوند جلادی که ولی فقیه از او حمایت می کرد، تغییر کند.
ضربه کاری را خامنه ای زمانی دریافت کردکه پس از «اعلام حمایت رسمی جامعه مدرسین» قم از آخوند جنایتکار رئیسی، بزرگ عمامه داران قم و اکثریت این جریان با ذکر اسم خود آن را تکذیب و اعلام کردند که آن را «دقیق و قرین با واقع» نمیدانند وآن را «بد اخلاقی انتخاباتی» توصیف کردند. به این ترتیب کسانی که حتی در گذشته همراه و حامی خامنه ای بودند حاضر نشدند از رئیسی جنایتکار حمایت کنند.

بیانیه سی وششمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران
فصل دوم:
کارزار دادخواهی و شعار «نه جلاد نه شیاد»، پرچمی علیه ولایت خامنه ای
۱۱-کارزار دادخواهی شهیدان قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در یکسال گذشته ابعاد گسترده یی پیدا کرد و به همگان نشان داد رژیم ولایت فقیه رژیم قتل عام است. این کارزار بزرگترین جنایت سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم را که رژیم تلاش می کرد به فراموشی بسپارد، به یک مطالبه سیاسی فراگیر در داخل کشور تبدیل کرد. به نحوی که دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی دیگر نه یک خواست نخبگان مخالف نظام بلکه یک خواست گسترده توده یی و عمومی است.
 در سطح بین المللی نیز کارزار دادخواهی، این نسل کشی و جنایت علیه بشریت را به یک موضوع عمده سیاسی و حقوق بشری تبدیل کرد است.
نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم ولایت فقیه، این بار از ابتدا تا انتها، با پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ گره خورده بود. نفرت و انزجار عمومی از رئیسی و ترس رژیم از دادخواهی به حدی بود که بسیاری از آخوندها و حتی مهره های قدرتمند باند خامنه ای حاضر به حمایت از رئیسی نشدند.
کارزار دادخواهی و تحریم با شعار نه جلاد نه شیاد، هم چنین این فرصت نادر را در یک بزنگاه حساس سیاسی به مردم داد تا از شکاف عمیق درون حاکمیت استفاده کنند و با حرکتهای مستقل، ستیز خود با استبداد دینی را نشان دهند و همزمان مهر «شیادی موقوف» بر کارنامه روحانی و باند میانی بزنند.
اکنون نظریه پردازان هردو باند حاکمیت اذعان دارند که انزجار اجتماعی از ۳۸سال اعدام و زندان به طور عام و سابقه آخوند ابراهیم رئیسی به عنوان جلاد زندانیان سیاسی قتل عام شده در سال۶۷ به طور خاص، باعث برهم خوردن توازن قوا در زور آزمایی انتخاباتی شده است.
به این ترتیب، در مقابل سیاست اصحاب تسلیم و سازش و مماشات، که تئوری و عمل ماندگاری استبداد مذهبی یعنی بدترین طاعون مرگ و نابودی در ایران و کانون واقعی تروریسم و جنگ افروزی در منطقه را با ترفند نگرانی از جنگ و توهم تبدیل «افعی به کبوتر»، تبلیغ می کردند، شورای ملی مقاومت براساس خط مشی سیاسی شناخته شده و روشن خود، کارزار سراسری تحریم انتخابات نامشروع رژیم ولایت فقیه را با شعار «نه جلاد، نه شیاد» به پیش برد و موضوع دادخواهی را به پرچمی علیه ولایت خامنه ای و کاندیدای مورد نظر او تبدیل کرد.