سخن روز
ولایتی سفرش به مسکو را پایان داد و در حال حاضر به پکن رفته است. در مورد نتایج سفر ولایتی و اینکه تا چه میزان به هدفهای موردنظر رسیده یا نه، روایتها هم در داخل و هم در خارج رژیم متفاوت است.
نتایج اعلامشده سفر ولایتی
ولایتی خود در این باره سکوت پیشه کرده و چیزی نگفته است و هنوز هیچ سند رسمی در این باره منتشر نشده و در پایان سفر هم هیچ بیانیه و اطلاعیهیی در کار نبوده است.
اما باند خامنهای که خیلی این سفر و نتایج آن را حلوا حلوا کردند، این سفر را اینگونه بازتاب دادند:
تجارت: تعامل برد ـ برد اقتصادی تهران و مسکو ـ سرمایهگذاری ۵۰میلیارد دلاری روسیه در ایران
حمایت سیاسی: ضربه راهبردی به معادلات واشنگتن
رسالت نوشته است: «ولایتی در مسکو اعلام کرد، روابط راهبردی با سرمایهگذاری ۵۰میلیارد دلاری!
اما این ادعاها از جانب باند روحانی و حتی برخی رسانههای متمایل به باند خامنهای، با تردید مواجه شد. مثلاً سایت اعتدال، از این سفر بهعنوان سفر پرحاشیه ولایتی نام برد و نوشت: نفت در برابرِ کالا، از تأیید ولایتی تا سکوت مسکو
ادعاهای ولایتی و واکنش سخنگوی کرملین!
یکی از حواشی این سفر اما ادعایی بود که ولایتی پس از دیدار با پوتین مطرح کرد و با اما و اگرهای فراوانی همراه شد، علیاکبر ولایتی پس از دیدار با رئیسجمهور روسیه گفت:
«در حوزه نفت نیز یکی از شرکتهای مهم نفتی روسیه با وزارت نفت ایران قراردادی بهمبلغ ۴میلیارد دلار منعقد کرده که بهزودی عملیاتی میشود. همچنین با ۲شرکت نفتی مهم روسیه یعنی «روسنفت» و «گازپروم نفت» نیز صحبتهایی آغاز شده است که قراردادهایی تا سقف ۱۰میلیارد دلار میتوانند انجام دهند».
ولایتی ادامه داد:
«آماری که پوتین در این جلسه بیان کرد، حاکی از این بود که وی تأکید داشت روابط نفتی ایران و روسیه تا سقف ۵۰میلیارد دلار ادامه پیدا کند؛ یعنی روسیه آمادگی دارد در حوزههای نفتی و گازی ایران تا سقف ۵۰میلیارد دلار سرمایهگذاری کند و این رقم بالایی است و این میتواند جایگزین شرکتهای غربی شود که ایران را ترک کردهاند».
این ادعای ولایتی اما با واکنش سخنگوی کاخ کرملین همراه بود و دیمتری پسکوف در واکنش به این سخنان تأکید کرد که نمیتواند این موضوع را تأیید کند و به جزئیات بیشتری در این رابطه اشاره کند».
«نفت در برابر کالا»
یکی دیگر از حواشی یا پیامدهای سفر ولایتی به روسیه، قوت گرفتن شایعه معامله «نفت در برابر کالا» با روسیه بود.
عبارت «نفت در برابر کالا»، نه تنها تداعیکننده «نفت در برابر غذا» است، بلکه بعضی خبرگزاریها آن را عیناً از زبان مقامهای روسی بیان کردند. از جمله
بلومبرگ ۱۳ژوئیه ۲۰۱۸ خبر داد:
«روسیه کماکان مشتاق به معامله بهاصطلاح «نفت در برابر غذا» با ایران میباشد که نصف پول حاصل از فروش نفت، هزینه خرید غذا از روسیه خواهد شد».
که این عبارت «نفت در برابر غذا» بسیار خفتآور و ذلتبار است. آنچنان که در درون رژیم هم، از طرف باند روحانی مورد تمسخر قرار گرفته است. مثلاً در فضای مجازی نوشتهاند:
«پنجشنبه، ولایتی از تأکید پوتین بر سرمایهگذاری ۵۰میلیارد دلاری در ایران صحبت کرد».
«جمعه، ابتدا سخنگوی کرملین گفت نمیتواند اظهارات ولایتی را تأیید کند، سپس وزیر انرژی روسیه خبر داد کشورش مشغول بررسی قرارداد نفت در برابر کالا با ایران است!
نام این دورخوردنها را گذاشتهایم دیپلوماسی عزتمندانه».
اما صرفنظر از این بگومگوها و...، حتی نفت در برابر غذا هم بدون توافق آمریکا امکان ندارد. چرا که خواست آمریکا تنها این نیست که اگر معامله خارج از چرخه دلار باشد، از جانب آمریکا مجاز است. آمریکا هر گونه معامله با رژیم را نفی میکند و به طرفهای معامله هشدار میدهد و اینکه سخنگوی کرملین هم اظهارات ولایتی را تأیید نکرده، حاکی از همین واقعیت و نگرانی نهفته در پشت آن است!
پشتپرده سفر ولایتی، آیا با اسرائیل...؟
یکی از دیپلوماتهای رژیم به نام حسین ملائک، سفیر سابق ایران در چین که از او بهعنوان کارشناس ارشد مسائل بینالملل نام میبرند، با اشاره به همزمانی سفر ولایتی با سفر نتانیاهو میگوید(اعتدال نیوز ـ ۲۳تیر): «نقشی که اسراییل در روابط ایران و روسیه بازی میکند در حال حاضر بسیار جدی و ملموستر از نقش اسراییل در روابط ایران و آمریکا است. نظام بسیار محافظهکار ایران که به هیچ عنوان علاقهیی به بهوجود آوردن شائبه و شک در روابط خارجی خود ندارد، در این مورد خاص پذیرفته است که نماینده خود را در زمان حضور نتانیاهو در روسیه به این کشور بفرستد و این حاکی از اهمیت موضوع اسراییل در روابط ایران و روسیه است».
پس اولاً یک هدف ولایتی و مهمترین موضوع بحث او در مسکو مسأله حضور رژیم در سوریه بوده است.
نتیجه این بحث چه بود؟
این را باید از رادیو فرانسه ۲۲تیر شنید که گفته است:
«علیاکبر ولایتی، مشاور خامنهای در امور بینالمللی، پس از ملاقات با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، گفت رژیم ایران حاضر است فوراً از سوریه و عراق خارج شود.
ملائک در ادامه توضیحات خود در پاسخ به این سؤال که چه عاملی ایران را وادار به اعزام نماینده به مسکو کرد؟ میگوید: از آنجا که قرار است روسای جمهور آمریکا و روسیه در دوشنبه ۱۶جولای در هلسینکی با یکدیگر ملاقات کنند همه منتظر آن هستند ببینند چه تصمیم تعیینکنندهیی و یا چه معاملهیی در این ملاقات صورت گیرد».
تناقضهای خبر مسکو!
مهرهها و رسانههای باند روحانی نتیجه درازمدتی برای سفر ولایتی به روسیه قائل نیستند و میگویند هیچ اعتمادی به روسیه نمیشود کرد و از روسیه هیچ آبی برای ما گرم نمیشود! در حالی که ولایتی در سفرش به مسکو، هم حامل نامه از طرف خامنهای و هم از طرف روحانی بود، یعنی اینکه خود روحانی هم پشت این سفر بود؛ اما اینکه با این وجود باز عوامل باند روحانی یک ساز دیگر میزنند به دو علت است:
اول باید به یاد داشت که اختلاف و تضاد دو باند بر سر دو خط و استراتژی است و با این چیزها از بین نمیرود، لذا طبیعی است که متناقض حرف بزنند.
دوم اما، اینکه ولایتی دو پیام از سوی خامنهای و روحانی با خود به مسکو برد، صرفنظر از اینکه محتوای دو پیام چه باشد، این حرکت، یک کار بهکلی خلاف عرف و خلاف مرسوم دیپلوماتیک است و این نشانه اختلاف و شکاف است نه علامت وحدت.
کما اینکه حسین ملائک از کارشناسان سیاسی رژیم هم میگوید:
«داشتن دو پیام از ایران برای یک رهبر در کشور خارجی اهمیت موضوع را دوچندان نمیکند، بلکه متأسفانه نشان از یکپارچه نبودن حاکمیت در این وانفسای سیاسی و بینالمللی است و پیامی منفیتر که حتی انگیزه کشورهای خارجی را برای بازی در داخل ایران دوچندان میکند، البته انشاءالله نه توسط روسیه که دیگران. ایکاش فقط یک پیام بود».
گویا علت ارسال دو پیام هم این بوده که روسیه پیام داده است که ما همیشه در مورد پیامی که از شما(رژیم) دریافت میکنیم ابهام داریم چون یک صدای واحد از ایران شنیده نمیشود. بنابراین با ارسال دو پیام جداگانه میخواستند به روسیه اطمینان خاطر بدهند که بر سر این موضوع که قاعدتاً بایستی موضوع مهم و استراتژیکی باشد، مانند بیرون کشیدن نیروها از سوریه، دو باند موضع واحدی دارند.
اما مخالفخوانیهای باند روحانی که علناً هم میگویند، این است که آنها روسیه را راه نجات نمیدانند و راه نجات را از جانب غرب جستجو میکنند.
مذاکره با آمریکا هر چه زودتر!
حرف باند روحانی را علی خرم، کارشناس این باند، بهطور صریحی اینگونه بیان کرده است:
«صداقت روسها و تعهد آنها نسبت به قولهای مثبتی که میدهند، در گذشته خدشهدار شده و کماکان این پرسش مطرح است که آیا روسها ایران را به سرانجام خطرناکی نزدیک میکنند؟ مذاکرات با روسیه بارها منجر به آن شد که درست در لحظه تعیینکننده و زمان اجراییشدن برنامهها، روسیه از پشت به ایران خنجر زد و در نهایت سرانجام خوبی را شاهد نبودیم...».
علی خرم بهجای مذاکره با روسها، مذاکره مستقیم، فوری و بیرودربایستی با آمریکا را پیشنهاد میکند و میگوید:
«اما درباره احتمال مذاکره ایران و آمریکا با توجه به شرایط فعلی بینالمللی و منطقهیی باید گفت مذاکرات هوشمندانه پیش از آن که کشور دچار آسیبهایی عمیقتر شود، ضرورتی غیرقابل انکار است. پاسخ ترامپ به خبرنگار بیبیسی درباره مذاکره با ایران با این مضمون که من آنقدر ایران را تحت فشار قرار میدهم که ایرانیها میآیند و مذاکره میکنند، موضوعی نیست که ساده از آن گذر کنیم!
مذاکره در نهایت، راهکاری دیپلوماتیک و ثمربخش است که نباید چشم روی آن بست و پس از ایجاد شرایطی بسیار دشوار و ذلیلانه و با کسب کمترین امتیاز ممکن به آن تن داد!
با توجه به شرایط فعلی امید است پیش از آن که کار به جاهای باریک کشیده شود، بهترین راهکار ممکن را برگزینیم».