۱۳۹۷ تیر ۲۲, جمعه

اعتراف به اشتباهات مرگبار و وضعیت اورژانس رژیم آخوندی

قیام تا پیروزی
وضعیت به‌شدت وخیم رژیم و بحرانهایی که از همه طرف گریبان آن را گرفته است، ایادی و کارشناسان آن را به فکر یافتن راه چاره و وسیله نجات انداخته است.

در این رابطه آه و ناله مستأصلانه چه کنم، چه کنم آن‌چنان رایج شده است که تلویزیون حکومتی هم به ناگزیر، برخی از این تلاش و تقلاها را منعکس می‌کند، ولو این‌که مغایر و متناقض با شعارهای دجالگرانه‌یی باشد که در ۴دهه متوالی توسط همین رسانه پخش و تبلیغ شده باشد.


یکی از این موارد گفتگویی است که تلویزیون ۲۰تیر ۹۷ با ۲تن از کارشناسان حکومتی به نام پیروز مجتهدزاده و مشاور سیاست خارجی روحانی به نام دیاکو حسینی ترتیب داده است.

هر دو نفر و هم‌چنین مجری برنامه بر این نقطه اتفاق‌نظر دارند که وضعیت به‌شدت وخیم و اورژانس است و اگر تجدید‌نظر جدی در مورد خط و سیاستی که رژیم تاکنون داشته صورت نگیرد، بقایش در معرض مخاطره و زیر علامت سؤال است.

پیروز مجتهدزاده در جواب سؤال مجری تلویزیون که ترسیم شما از وضعیت ما چگونه است و به چه وضعیتی رسیده‌ایم، پاسخ می‌دهد، بدون این‌که دچار خوش‌‌خیالی شویم «من فکرمی‌کنم وضع ما به جایی رسیده است که حالت فوریت پیدا کرده است. الآن می‌ترسم؛ با وضعی که وجود دارد و این وضع را اگر ما حلش نکنیم، خطرناک است».

در مورد این‌که چرا چنین وضعی پیش آمده، است هر دو طرف نخست بر اشتباهات اساسی و فاحش انگشت می‌گذارند و در مورد عوامل بیرونی هم بر مجاهدین و نقش آنها در ایجاد این وضعیت دست می‌گذارند.

در این رابطه دیاکو حسینی می‌گوید: «هیچ‌کس در این مقطع زمانی و در دوره قبل هم همین‌طور، نمی‌توانست ایران را نابود کند، ایران را ضعیف کند، مگر این‌که خودمان به آن سمت حرکت کنیم.

من بحثم این است؛ امروز ما در آمریکا، فقط آمریکا را نداریم. قبلاً گفته می‌شد آمریکا دشمن ایران است و می‌خواهد فلان کار را کند و اسراییل هم همین‌طور. امروز ما حکومت مجاهدین خلق در آمریکا را داریم. کِیسی کاملاً متفاوت است. آنها تعلق خاطری به پیش‌فرض ذهنی مجاهدین خلق دارند مبنی بر این‌که رژیم ایران و حکومت ایران در معرض سقوط است و با یک تلنگر از بین خواهد رفت».

یکی از اشتباهاتی که این دو مهره رژیم روی آن انگشت می‌گذارند سیاست منطقه‌یی و به‌خصوص دخالت آن در سوریه و یمن و حماقت‌هایی است که مشخصاً ولی‌فقیه ارتجاع در سیاست خارجی خود مرتکب شده است و به دست خود کار را به اینجا کشانده است که در این زمینه اعترافات جالبی از طرف این دو مهره ابراز می‌شود.

در زمینه سیاست برنامه موشکی پیروز مجتهدزاده می‌گوید: «چکار کنیم که باز دوباره نگوییم اسراییل ۵سال دیگر تمام می‌شود، ۲۰سال دیگر تمام می‌شود، روی موشک چنین بنویس و چنان ننویس».

دیاکو حسینی هم اعتراف می‌کند سیاست دخالت در سوریه و یمن غلط بوده است و در این زمینه می‌گوید‌: «کاری که ما کردیم و اشتباهی که ما کردیم و در سوریه رفتیم، بدون این‌که تصویر خوبی از علت حضور در سوریه ارائه دهیم، منجر به این شد که ایران و پایگاههای ایران به هدف ثابت اسراییل تبدیل شوند. بعضی جاها را نباید فتح کرد. سوریه هم همین‌طور، یمن هم همین‌طور. ما در یمن در حالی که به‌لحاظ لجستیک برای رفت و آمد به آنجا مشکل داریم، نباید حضور می‌داشتیم و مستشاران ما آنقدر آشکار و روشن به آنجا می‌رفتند».

مجری تلویزیون نظر مردم را در زمینه سیاست خارجی و منطقه‌‌یی از این دو جویا می‌شود که در پاسخ او مجتهدزاده به این واقعیت اعتراف می‌کند‌: «الآن شما برو در خیابان و آمار بگیر. فکر نمی‌کنم حتی یک ایرانی باشد که از این وضعیت راضی باشد».

تا اینجای بحث هر دو مهره به شکل غرایی ذکر مصیبت‌ها می‌کنند، اما وقتی که بحث راه‌حل و چه باید کرد به میان می‌‌آید، هر دو شرکت‌‌کننده یکی کاملاً صریح و دیگری با لکنت می‌گویند اول از غلط‌های کرده و راههای رفته باید توبه و عقب‌نشینی کرد و بعد معقول با آمریکا رفت و مذاکره کرد و تنها راه نجات همین است.

در این زمینه حرف مجتهدزاده این است: «خودمان را اصلاح کنیم، مذاکره لازم شد، باید بکنیم. برای این‌که ما می‌گوییم مرگ بر آمریکا و پرچم آمریکا را آتش می‌زنیم. خب این کار درست نیست».

دیاکو حسینی هم در جواب می‌گوید: «مذاکره حتی با دشمن ایران هم مقدور و ممکن است و می‌شود در آن مذاکره به امتیازاتی دست پیدا کرد که بدون مذاکره، آنها نیستند».

ملاحظه می‌شود که آنها به‌صراحت راه چاره را در این می‌بینند که حاکمیت آخوندی در سیاست خارجی‌اش کاملاً تجدیدنظر کند، از سیاست منطقه‌یی و سیاست خارجی‌اش عقب‌نشینی کند و حتی به دامان آمریکا بیاویزد تا راه نجاتی از سرنگونی پیدا کند.

اما سؤال این است که به فرض این‌که نظام چنین سیاستی اتخاذ کند، این سیاست می‌تواند مانع نجات آن از سقوط حتمی که اکنون در سراشیب آن قرار دارد بشود؟!

واقعیت این است که به فرض این‌که چنین سیاستی هم اتخاذ کند و به‌قول آن مهره حکومتی روی موشک ننویسد چنین و چنان و از یمن و سوریه عقب بنشیند، به‌معنای اتخاذ سیاست «تنازل بی‌پایان» است که مشخصاً علی خامنه‌ای ولی‌فقیه نظام نسبت به آن در خرداد ۹۵ هشدار داد و دیگر سران رژیم نیز آن را تکرار کردند.

به‌خصوص در شرایطی که نظام آخوندی با جامعه جوشان، مردم قیام‌آفرین و با کانونهای شورشی روبه‌رو است که روزانه در جای‌جای کشور نظام آخوندی را به چالش می‌کشند، قیمت این تنازل برای نظام بسیار سنگین‌تر خواهد بود.

به فرض این‌که مشکلات خارجی رژیم، با عقب‌نشینی از سیاستهای تجاوزکارانه در منطقه و آویختن به دامان قدرتهای غربی حل شوند، با بحران اصلی یعنی با بحران سرنگونی و خیزش مردم در اقصی نقاط کشور چه کار خواهد کرد؟

واقعیت این است که مردم ایران و کانونهای شورشی مقاومت، با قیام‌ها و اعتراضات روزمره‌شان، رژیم را به راه بی‌بازگشت سرنگونی انداخته‌اند و نظام آخوندی ظرفیت برون‌رفت از این مخمصه را ندارد. به ‌عبارت دیگر زمان این‌که امدادهای غیبی بتواند این رژیم را از مسیرش به سمت سرنگونی نجات دهد گذشته است.