سالروز اعلام جمهوری گيلان توسط سردار جنگل
در تاریخ میهن ما، روزهای تلخ کم نیستند. اگر این کتاب پرماجرا را ورق بزنیم، صفحات خاکستری بسیاری در آن پیدا میکنیم. از روز قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان تا روز تیرخوردن ستارخان در پارک اتابک و یخ زدن میرزا کوچکخان در کوههای پربرف گیلان و کودتای ننگین ۲۸مرداد. اینها روزهای تلخ و اندوهبار تاریخ میهن ما هستند.
اما با این همه در لابلای همین صفحات بیشمار، با برگهایی هم مواجه میشویم که بر آنها شرح پیروزیها نقش بسته و روایتگر روزهای شیرین و ماندگار هستند. یکی از این روزهای شیرین، روز ۱۴خرداد سال ۱۲۹۹ است. این روز یادآور همان نیمروزی است که میرزا کوچکخان جنگلی همراه با مجاهدان و رزمآوران جنگل و در میان استقبال پرشور مردم، وارد شهر رشت شد و ۲روز بعد سردار جنگل در یک میتینگ باشکوه، حکومت موقت جمهوری گیلان را اعلام کرد. ۱۴خرداد روز رقم خوردن یک پیروزی بزرگ برای جنبش آزادیخواهی مردم ایران بود. میرزا کوچکخان ضمن یک سخنرانی در آن میتینگ تاریخی، دیدگاهها و مواضع جمعیت انقلاب سرخ ایران را اعلام کرد و گفت:
۱- جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی اعلام کرده و اعلان جمهوری مینماید.
۲- حکومت موقت جمهوری و حفاظت از جان و مال عموم اهالی را بهعهده میگیرد.
۳- هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران باشد قدیماً و جدیداً با هر دولتی لغو و باطل میشناسد.
۴- حکومت موقت جمهوری، همه اقوام بشر را یکی دانسته و تساوی حقوق را درباره آنان قائل و حفظ شعائر اسلام را از فرایض میداند.
سردار جنگل بعد از اعلام حکومت جمهوری گیلان مرامنامه جنگل را منتشر کرد، مرامنامه جنگل با این مقدمه آغاز میشد: «آسایش عمومی و نجات طبقات زحمتکش ممکن نیست مگر به تحصیل آزادی حقیقی و تساوی افراد انسانی بدون فرق نژاد و مذهب در اصول زندگانی و حاکمیت اکثریت به واسطه منتخبان ملت».
این مرامنامه ۹ماده کلی داشت از جمله آنها میشود به حقوق مدنیه، انتخابات، اقتصاد و قضاوت و دفاع و کار اشاره کرد. در این مواد بر آسایش عمومی، آزادی حقیقی، تساوی افراد انسانی بدون تبعیضات نژادی و مذهبی، حاکمیت اکثریت ملت، استقلال و تمامیت ارضی، آزادی اجتماعی، مطبوعات، کار، کلام، تحصیل و تساوی زن و مرد در حقوق اجتماعی و برانداختن اصول بیکاری و مفتخوری تأکید شده بود.
«مرامنامه جنگل» کارنامه درخشان نسلی است که تا پای جان برای احقاق حقوقش ایستاد و تن به استبداد و بیداد حاکم نداد. در آن شرایط که نظام سرکوبگر با پشتوانه آخوندهای درباری هر صدایی را در نطفه خفه میکرد، صحبت از آموزش رایگان و حقوق کارگران و جدایی روحانیت از امور سیاسی، خنجری بود به قلب استبداد و مشعلی که راه را برای همه رهروان آزادی بهخوبی روشن کرد.
دریغا که بعد از گذشت ۹۸سال از آن واقعه، هنوز که هنوز است هیچکدام از مفاد این اعلامیه و مرامنامه در میهنِ ما عملی نشدهاند! هنوز که هنوز است در پی تحقق این اهداف هستیم و مبارزه و مقاومت در امتداد آن خط تاریخی همچنان ادامهدار است. باشد که با طلوع روزِ روزها، دفتر روزهای تلخِ تاریخ ایران برای همیشه بسته شود و شاهد آغازِ فصل شیرینِ پیروزیها باشیم.