مجاهد شهید حبیب خبیری کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران
ایران و جام جهانی فوتبال
از شب گذشته ۲۵خرداد تا امروز صبح جشن پیروزی فوتبال ایران در بسیاری از شهرهای ایران برگزار شد و شهرهای مختلف میهن شاهد شادی و پایکوبی مردم ایران بهویژه جوانان بهعلت پیروزی تیم فوتبال بر مراکش در مسابقات جام جهانی فوتبال در روسیه بودند.
شادی همگانی
شادی دیشب تا کنون، تقریباً تمامی شهرهای کشور را فرا گرفت.
صحنههای جشن و پایکوبی ایرانیان در تهران همانگونه بود که در تبریز و ارومیه.
و تصاویر شادی مردم از پیروزی تیم فوتبال همان شعر و شعارها و نواهایی را که در میان اعراب خوزستان برانگیخته بود، در ساری و آمل و بابل و شهرهای شرقی کشور و استانهای غربی مملکت داشت. نوای شادی سراسری در تمامی گستره ایران با تمامی تنوعاتش.
دیشب ورزش و شادی حاصل از نتیجه یک مسابقه فوتبال، فرصتی شد تا مردم در شادمانه لحظههای یک پیروزی، یک صدا نام ایران را فارغ از مزاحمتهای آخوندی صدا بزنند، آن نام را «دم» بگیرند و سرخوشانه آواز بخوانند، سرود میهنی ای ایران ای مرز پر گهر را حتی در متروهای سنپترز بورگ سر بدهند و دختر و پسر در ورزشگاه و خیابانهای اطراف آن، بدون «کلهمزاحم»هایی به اسم پاسدار و نیروی انتظامی و اراذل و اوباش لباس شخصی، شادی خود را با صدای بلند و بدون دلهره و ترس از دستگیر شدن، کتک و زندان، فریاد بزنند. آرم خرچنگنشان آخوندی را از وسط پرچم خوش رنگ ایران در آورده و همان پرچم دیرین را بالای سرشان بچرخانند، بوق بزنند، پایکوبی کنند، به یکدیگر تبریک بگویند و... برای دقایقی در ذهن و عین از جهنم آخوندی فاصله بگیرند.
یاد کاپیتان حبیب خبیری بخیر
در جای جای لحظات آن شادی و شور، البته بودند ایرانیانی که خاطره کاپیتان بزرگ تیم ملی فوتبال ایران، حبیب خبیری را گرامی داشتند که در ۳۱خرداد سال ۱۳۶۳ به دست دژخیمان خمینی به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد. پیروزی فوتبال ایران در ۲۵خرداد در جام جهانی درست یک هفته مانده به سالگرد شهادت حبیب به دست آمد. جوان محجوب امجدیه و بازیکن ریز نقش اما اعجوبه میدانهای فوتبال در سالهای پایانی دهه ۵۰ و سالهای ابتدایی دهه ۶۰ بود. فوتبالیست بزرگ و گرانقدری که نه تنها پیشتاز تیمش در لحظات حساس بازیهای بینالمللی بود بلکه پیشتاز رزم آزادی در مبارزه با پاسداران جهل و جنایت آخوندی هم بود. قهرمان بزرگی که در اقتدا به جهانپهلوان تختی، ورزش و نامآوری را سرمایهیی برای احقاق حقوق و آزادیهای مردمش کرد، در این راه پای فشرد، ایستادگی کرد و تا پای جان از آزادی مردمش دفاع کرد آنچنان که سرانجام خمینی دژخیم دستور داد قلب پاکش را آماج گلولههای پاسداران قرار دهند.
از حبیب این روزها تصویری از گل زیبایش در استادیوم کویت به تیم ملی آن کشور باقیمانده و یادی از آزادگی و آزادیخواهیش و راهی که در تاریخ معاصر ایران پیش پای ورزشکاران میهن کشود.
حبیب خبیری کاپیتان که سالگرد شهادتش به دست دژخیمان خمینی به جرم هواداری از مجاهدین یک هفته بعد از جشن پیروزی فوتبال ایران در اولین بازی در جام جهانی روسیه است.
عالیه!عالیه! جای حبیب...
حبیب خبیری سال ۵۸کاپیتان تیم ملی ایران شد. پست تخصصیش بک چپ بود. اما واقعاً یه آچار همه کاره تیم بود. او فوتبال را از زمینهای خاکی تهران شروع کرد به سرعت به عضویت تیم فوتبال همای تهران در آمد و به سرعت پست ثابتی در این تیم را به خودش اختصاص داد: بک چپ!
مجاهد خلق حسن نایب آقا ملیپوش فوتبال ایران در جام جهانی آرژانتین در خرداد ۱۳۵۷همرزم و همبازی حبیب قهرمان در تیم همان بود. حسن نایبآقا که گل دیدنیاش به تیم ملی کوبا در المپیک، خود را در خاطره فوتبال دوستان جای داده، در مورد حبیب گفته: حبیب نابغه فوتبال ایران در آن سالها بود. در آن سالها بهترین باز یکن آسیا بود، با دو پا بازی میکرد و با اینکه قدی کوتاه داشت اما با اندامی ورزیده، یک هرکول کوچک را تداعی میکرد که از هر درگیری تن به تنی پیروز بیرون میآمد!
کاپیتان حبیب و بچههای زابل
یک مجاهد دیگر که دوران سربازی خود را در زابل سپری کرده در خاطرهای از حبیب میگوید:
«حبیب در دوران سربازی، مدتی را در زابل گذرانده بود. ما سالها پس از او برای سربازی به همان پادگانی رفتیم که او رفته بود. اما بیشتر از پرسنل پادگان و درون حصارهای پادگان، این بچههای پشت پادگان بودند که حبیب را میشناختند و سراغش را میگرفتند! وقتی علت را از کادرهای قدیمی پادگان پرسیدیم گفتند حبیب روزی متوجه شده بود که عدهیی از حاشیهنشیان زابل برای رفع گرستگی به محل تخلیه زبالههای پادگان در پشت انتهای پادگان مراجعه میکنند. حبیب از روزی که این را فهمید دیگر نمیتوانست غذا بخورد. وقت غذا که میشد غذای خود و چند نفر دیگر را میگرفت و با همدیگر به انتهای پادگان میرفتند تا به بچههای آنسوی حصار غذای سالم بدهند. درجهدار سالخورده پادگان زابل میگفت اینجا از زمان شاه همینطوری بود.
وقتی نمیشود با کف دست همه را سیراب کرد باید دنبال دریا گشت
حبیب در گذر ایام و با دیدن صحنههای سیاه فقر در گوشه و کنار میهن، بیآن که سیاسی باشد، سیاسی شد! بهعلت فقر مردمش پی برد و کمر به اصلاح آن بست، در جریان انقلاب پس از آشنایی با تمامی جریانهای سیاسی آنروزگار سرانجام گمشدهاش را یافت و به مجاهدین خلق پیوست تا روزی که در مرداد سال ۶۲دستگیر و پس از شکنجهها و فشارهای بسیاری که برای درهم شکستن او جلوی دوربینهای تلویزیون خمینی بهعمل آمد، سرانجام در ۳۱خرداد سال ۶۳تیرباران شد.
آخرین قهرمانی کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران
زندانیهای دهه ۶۰اوین به یاد دارند که لاجوردی جلاد بدنام و خونآشام اوین، جغدوشی شوم و خوفناک برای آخرین بار تلاش کرد در یک جلسه بزرگ در حسینیه اوین، حبیب را در یک مناظره پوشالی زیر برق شلاق و سرنیزه شکنجهگران و در برابر دیدگان دیگر زندانیان بشکند اما هیهات که کاپیتان حبیب در آخرین مسابقه نیز خوش درخشید و پوزه جلاد شرزه اوین را با کلام سنجیده و لبخند همیشگیاش به خاک مالید!
بعدها بزرگترین رسانههای تخصصی فوتبال جهان، خبر تیرباران کاپیتان محبوب تیم ملی فوتبال ایران را به گوش جهانیان رساندند. قهرمانی که سال ۱۳۳۵در خانوادهای زحمتکش در تهران به دنیا آمد
سال ۱۳۵۵به عضویت تیم ملی جوانان و سپس تیم ملی بزرگسالان ایران در آمد
در جریان انقلاب ضدسلطنتی به مجاهدین خلق پیوست
سال ۱۳۶۲دستگیر و سال ۱۳۶۳تیرباران شد
رژیم آخوندی این روزها در بوقهای تبلیغاتی خود درصدد است موفقیتهایی که به یمن تلاش وزرشکاران ایرانی به دست میآید را به حساب رژیم منفورشان بریزد.
در حالی که این رژیمی است که بسیاری از قهرمانان ملی ورزشی را اعدام کرده است که در صدر آن نام حبیب خبیری کاپیتان ۲۹ساله تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا در سال۱۳۵۸قرار دارد. هوشنگ منتظرالظهور؛ ملیپوش کشتی فرنگی ایران، علا کوشالی؛ عضو تیم دارایی، پرسیولیس و منتخب ایران، مهشید رزاقی؛ عضو تیم فوتبال هما تهران، مجید حاجبیگی؛ قهرمان کاراته باشگاههای تهران، منوچهر زنگویی؛ قهرمان بسکتبال خوزستان، مجید نظری؛ قهرمان جودو باشگاههای تهران، سیدمحمد عطارودی؛ قهرمان و مربی تکواندو و فروزان عبدی؛ قهرمان تیم ملی والیبال، از جمله این شهیدان سرفراز هستند.
اعدام این وزشکاران لکه ننگی است که درصدر فهرست سیاهی از فجاییع که بهدلیل حاکمیت رژیم آخوندی بر ورزش ایران آوار شده است.
رسانههای رژیم حتی در مرور تاریخچه فوتبال ایران با رذالت و دنائت تمام اعدام حبیب این قهرمان ملی را جزء افتخارات خود میآوردند که یک نمونه مشمئز کننده آن را در زیر میبییند: