۱۳۹۷ خرداد ۲۷, یکشنبه

بحران رژیم بر سر «اف. ای. تی. اف» و موقعیت خامنه‌ای (گفت‌وگو با محمدعلی توحیدی)


بحران رژیم بر سر «اف. ای. تی. اف» و موقعیت خامنه‌ای
سؤال: مجلس رژیم آخوندی تصویب لایحه ضد پولشویی و تأمین مالی تروریسم را که در مجلس مطرح شده بود، برای مدت دو ماه به تعویق انداخت. شاهد بودیم که بین باندهای مختلف رژیم دعوای شدیدی بر سر تصویب این لایحه در گرفت. نظرات و موضع‌گیریهای ۱۸۰درجه متفاوت از یکدیگر داشتند؛ ولی هر دو ادعا می‌کردند که خامنه‌ای طرف آنها است. سؤالم این است که در این موضوع، خامنه‌ای کجا بود؟



محمدعلی توحیدی: خامنه‌ای وسط این صحنه پر بحران و پر تنش بود. همان جایی که شما آن را از صحن مجلس آخوندی و به‌طور کلی از صحنه سیاسی رژیم نقل کردید. واقعیت این است که این لایحه مربوط به کنوانسیون‌هایی که به اف. ای. تی. اف برمی‌گردد که در واقع یک جام‌زهری تقریباً مثل برجام است.

به‌خاطر این‌که این موضوع برای رژیم حیاتی است، دستگاهش را به هم می‌زند. یکی تأمین مخارج تروریسم و هزینه‌هایی است که برای نیروها و نظامی‌هایش در سراسر منطقه تأمین می‌کند؛ یکی دیگر وضعیت بانکی و اقتصادی و فساد در سیستم مالی رژیم است که بخشی از نتایج آن همین مالباختگان و غارت‌شدگان هستند که اعتراضات و تظاهراتشان آن‌قدر عمیق و گسترده است.

رژیم اگر به این لایحه تن بدهد، به‌معنای یک برجام و یک جام‌زهر دیگر است. به همین دلیل همان‌طور که شما گفتید، بر سر آن اختلاف‌نظرهای زیادی است. همین امروز علم‌الهدی در مشهد می‌گفت که «هر کسی این را تصویب کند، وطن‌فروش است». از آن طرف هم در مجلس آخوندی می‌گفتند که کار دبیر شورای امنیت و یکی دیگر می‌گفت که خود خامنه‌ای به مجلس واگذار کرده است و ادامه داد که این موضوع حیاتی هست و باید انجام دهیم.

خامنه‌ای هم وسط این ماجرا با همه افتضاحاتش است. یعنی نمی‌تواند کاری بکند و کاری که می‌کند، همین است ‌که زمان بخرد. سیاست خریدن زمان. اما با خریدن زمان هم نمی‌تواند بگوید تصویب نمی‌کنیم و تمام شد. مثل همان برجام که می‌گفت آتیش می‌زنیم، آتش می‌زنیم؛ ولی همه می‌گفتن «دنبال کبریت می‌گردد»! نه می‌تواند بپذیرد که تصویب شود؛ چون باید تصویبش می‌کردند. به‌خاطر این‌که ضرب‌الاجلش تمام می‌شود. در نتیجه وسط این ماجرا مانده است. با این حال این افتضاح و بحران و تنش هم وجود دارد. خامنه‌ای از یک طرف دست نگه می‌دارد تا زمان بخرد؛ اما از طرف دیگر هم این افتضاحات را هم در داخل سیستم به بار می‌آورد. به‌خاطر این‌که در داخل سیستم، خلص‌ترین نیروهای خودش را بتواند به‌نحوی با حرف‌های امثال علم‌الهدی سر پا نگه دارد.

 سؤال: حرف‌های کواکبیان در مجلس و اشاره‌اش به مجاهدین، باعث دعواهای جناحی شد.

تلویزیون رژیم، کواکبیان: «دبیر شورای امنیت ملی که از همه اشخاص ما امنیتی‌تر و دلسوزتر است، برگشت گفت: تصویب این لایحه الحاق به کنوانسیون تأمین مالی تروریسم، نوعی مقابله با آمریکا است. ایشان مطرح کرد که ما نظرمان این است که این حتماً باید تصویب شود. اگر بخواهیم به این لایحه نپیوندیم، منافقین (به‌اصطلاح سازمان مجاهدین خلق) را در هیچ کشوری نمی‌توانیم تعقیب کنیم. نظر ما این است که این حتماً باید تصویب شود».

بله، این حرف‌ها مشخصاً باعث دعوای جناحی شد. در این باره گفته بودند که «جیغ و داد امثال کواکبیان در مجلس، جز ضعف و نابسامانی و تزلزل، چه چیزی را در انظار داخلی و بین‌المللی به نمایش می‌گذارد؟». سؤال این است که علت زدن این حرف‌ها توسط کواکبیان و اعتراض باند مخالف چیست؟

محمدعلی توحیدی: دعواهای این‌ها و بحران درونی رژیم، به‌طور کلی در تحلیل نهایی بازتابی از تضاد این‌ها با مردم، با جامعه و با مجاهدین است. این هم که به او اعتراض کردند، برای این بود که گفت اگر ما این لایحه را تصویب نکنیم، بعد با مجاهدین چه کار کنیم؟ آن‌هایی هم که به او اعتراض کرده بودند، می‌گویند این حرف‌هایی که تو می‌زنی، نتیجه‌اش به سود مجاهدین تمام می‌شود. بنابراین به این دلیل این اعتراضها را به او می‌کردند.

این‌که در تحلیل نهایی این اختلافات بر سر مجاهدین مطرح می‌شود و بعد این دعواها را دوباره دامن می‌زند و تشدید می‌کند، به‌خاطر استمرار سه دهه چالش بین مجاهدین و رژیم است. خامنه‌ای خواسته با هر وسیله‌یی نظامش را سرپا نگه دارد. خمینی هم تجارت دین را علم کرد. مجاهدین به‌عنوان یک نیروی انقلابی و مسلمان در مقابلش ایستادند و دجال‌بازی‌اش را بر سر دین و این چیزها بر هم زدند. خمینی جنگ را علم کرد. باز مجاهدین در مقابلش ایستادند و دجال‌بازی بر سر جنگ را هم افشا کردند و آخر سر هم زهر آن را به کام خمینی ریختند. بعد هم داستان اتمی را به‌عنوان «پیشرفت علمی و حق مسلم ما» علم کردند. این را هم مجاهدین به‌عنوان یک سیاست ضد ملی و ضدایرانی از طرف رژیم، افشا کردند. همین‌طور دخالت‌هایش در منطقه و صدور بنیادگرایی و تروریسم را. در تمام این چالشها، مجاهدین در مقابل رژیم ایستاده بودند.

در نتیجه، وقتی این‌ها می‌خواهند همدیگر را قانع کنند، کواکبیان می‌آید می‌گوید اگر این را تصویب نکنید، مشکل این است که ما با مجاهدین چه کنیم؟ ما باید این را تصویب کنیم که بتوانیم با مجاهدین مقابله کنیم! آن یکی هم می‌گوید تو چرا این حرف را می‌زنی که به نفع مجاهدین بشود؟ به همین خاطر این‌ها به این نقطه می‌رسند و گریزی ندارند.

اما به این توجه داشته باشید که صورت مسأله این‌ها جلوگیری از سرنگونی سیستم است. کواکبیان هم استناد می‌کرد که آن کسی که دبیر شورای امنیت ملی و امنیتی‌ترین فرد است، می‌گوید که ما این را برای امنیتمان باید تصویب کنیم. یک قسمت هم بود که در آنچه شما پخش کردید، نبود؛ می‌گفتند اصلاً امنیتمان به خطر می‌افتد؛ چون اگر ما این را تصویب کنیم، باید قاسم سلیمانی و سپاه را هم تحریم کنیم؛ نصف نظام می‌رود یک طرف و نصف دیگرش می‌رود طرف دیگر؛ به‌خاطر این کنوانسیون‌ها ما دیگر نمی‌توانیم معامله کنیم.

هر دوی این‌ها بر سر امنیت نظام صحبت می‌کنند. وقتی هم که مسأله امنیت نظام مطرح می‌شود، سوژه و موضوع، مجاهدین می‌شود. بنابراین می‌بینیم آن قطب‌بندی اساسی که در جامعه وجود دارد، این‌طوری بیرون می‌زند.

 سؤال: هفته پیش رسانه‌های رژیم از هر دو باند، نوشته بودند که باند خامنه‌ای حمله به روحانی را تعدیل کرده و یک کمی حواسش را جمع نموده است. روحانی هم از طرف دیگر در مقابل خامنه‌ای کرنش می‌کند. اما در حرف‌های دیروز روحانی یک‌باره شاهد بودیم که او روی برجام رفت و این را ‌که برجام از جنگ جلوگیری کرد، مطرح نمود؛ در صورتی که خامنه‌ای در حرف‌های ۱۰روز پیشش بر سر قبر خمینی دجال، گفته بود این حرف غلط است و هر کس این حرف را بزند، دروغگو است. در این رابطه صحبتهای خامنه‌ای و روحانی را بشنویم؛ بعد من سؤالم را مطرح می‌کنم.

تلویزیون رژیم، روحانی: «امروز با چه شرایطی روبه‌رو هستیم؟ می‌گویید پای صندوق رأی رفتیم و نتیجه‌یی از آن ندیدیم. از فصل ۷خارج شدیم و نگذاشتیم جنگ بر ما تحمیل شود. نگذاشتیم در مقابل دشمن سر فرود بیاید. چرا از صندوق پشیمان باشیم؟».

خامنه‌ای: «این‌ها خیل کمک‌کنندگان به جنگ روانیِ دشمن‌اند و موجودات خیلی بدی هستند. موجودات حقیری هستند. این سرافکندگی دارد. امروز هم کسانی درصدد این هستند که شکل معیوبی از برجام را در کشور تحمیل کنند. دولتهای خارجی دنبال این هستند. یک عده‌یی هم در داخل تبلیغ می‌کنند که اگر این نشود، در کشور جنگ خواهد شد. نه آقا! این دروغ است. این تبلیغ به نفع دشمن است».

با این حرف‌هایی که مشخصاً خامنه‌ای زد، چرا باز روحانی می‌آید می‌گوید برجام جلوی جنگ را گرفت و نگذاشت که سری فرود بیاید؟ آیا این فضای تعدیل و توافقی را که بین باند‌های رژیم بر سر روحانی مطرح بود، به هم نمی‌زند؟ امروز هم در نماز ریایی شاهد بودیم که باز بر سر همین موضوع، دعوا بالا گرفت.

محمدعلی توحیدی: آنچه شما از آن صحبت می‌کنید که مثلاً باند خامنه‌ای گفته است عزل و کنار زدن روحانی را بهتر است کنار بگذاریم و آن یکی باند هم تحت عنوان راستها این‌طوری و آن‌طوری شده‌اند، تأکید کرده که دیگر زیاد به روحانی حمله نمی‌کنند، علتش توافق نیست؛ بلکه علت این است که در همان کشاکشی که این‌ها در درون خودشان دارند، موضوع و صورت مسأله‌شان جلوگیری از سقوط سیستم است. هم این باند می‌گوید و هم آن باند که «سرافکنده می‌شویم، به بن‌بست می‌رسیم و تبلیغ حرف‌های دشمن را می‌کنیم». پس دعوا بر سر این چیزها است.

از آنجا که صورت مسأله سرنگونی سیستم در کار است، خامنه‌ای به نظر ش می‌رسد که یک جاهایی از بحث عزل و برکنار کردن روحانی کوتاه بیاید. چه کسی بهتر از روحانی به‌عنوان تدارکاتچی ولی‌فقیه در شرایط فعلی است؟ هم روحانی و هم خاتمی مصرف سیاسی‌شان برای خامنه‌ای، مقابله با مجاهدین و مقابله با اعتراضات و قیام و براندازی بوده است. یادتان هست که خاتمی هم سرکار بود، گفت ما مجاهدین را در لیست بردیم. این یکی هم همین را می‌گوید.

بنابراین به‌دلیل ترس از قیام و ترس از اوضاع و احوال فعلی رژیم که برای بقای خودش تلاش می‌کند و می‌جنگد، باعث می‌شود که این تعدیل ایجاد شود. بنابراین این حرف‌ها نمی‌تواند آن را به‌هم بزند؛ چون ناشی از دینامیسم ترس است. از طرف دیگر به همان دلیل که خامنه‌ای حرف‌های خودش را می‌زند ـ مثل همان صحنه مفتضحی که در نماز جمعه بود. رئیس‌جمهور خودش را می‌آورد آنجامی‌نشاند، بعد مداحش را می‌آورد که بگوید «ای که نشسته‌یی صف اول» و بعد به او حمله می‌کند و می‌گوید «جنگ دروغ بود، برجام دروغ بود» و این چیزها را به او می‌گوید و بارش می‌کند. صحنه برای تمامیت رژیم مفتضح است. ولی خامنه‌ای در این‌جا قبل از هر چیزی به فکر خودش است. هزینه این بازی‌ها را هم از جیب ملت می‌دهد. این چیزها برای او اصلاً مهم نیست. می‌خواهد این چیزها را توجیه کند. در عمل هم خودش چسبیده است به همان برجام اروپایی.

بنابراین این‌ها هر دو در کنار هم وجود دارند. این افتضاحات هم بالا می‌آید. همین‌ها را که علیه هم می‌گویند، ناشی از این است که این رژیم در وضعیت قیام و در وضعیت سرنگونی، می‌خواهد به هر وسیله‌یی شده، جلو این تشدید و حدت اوضاع را بگیرد. می‌خواهد به‌نحوی و به هر شکلی که می‌تواند، جلو مجاهدین یا قیام را بگیرد و حداکثر، آن را خنثی کند. این است که اینها این حرف‌ها را به هم می‌زنند.

 سؤال: تأثیرات قیام دیماه بر رژیم کاملاً مشخص است. سؤال این است که الآن که شش ماه از قیام گذشته است، چه تأثیری دارد؟

محمدعلی توحیدی: واقعیت این است که چتر سیاسیِ واقعی بودن سرنگونی بعد از توفان قیام، بالای سر رژیم باز شده است؛ این از یک طرف در بالا و از طرفی در پایین هم خیزش‌ها که با دینامیزم‌های خاص خودش و اشکال مختلف، باعث شده است که دیگر نمی‌شود گفت این یک چیز معمول است که همیشه اعتراضات بوده است. مثلاً نگاه کنیم که در کازرون چه اتفاقی افتاد و از آن چه چیزی درآمد. در تهران برای ملک‌مطیعی مراسم می‌گیرند و آن وضعیت ایجاد می‌شود و آن صداهای اعتراضی از مردم بلند می‌شود. پس می‌بینیم که از هر جا آثار قیام بیرون می‌زند. می‌خواهم بگویم که در پایین، زمین‌لرزه‌های قیام وجود دارد و در بالا خطر سرنگونی کل دستگاه وجود دارد؛ به‌خصوص که تحولات بین‌المللی و برجام هم سر جای خودش هست.

اخیراً در یک مقاله‌ در روزنامه لوموند نوشته بودند ـ که تازه خیلی هم با احتیاط نوشته‌اند ـ حرفشان این بود که «بعد از اعتراضات اول سال میلادی در ایران، اگر الآن به خیابانهای ایران بروید، پر از التهاب است و به همین دلیل چراغ قرمزها روشن است». بنابراین این حالت ترس و نگرانی و تهدید بالای سر رژیم وجود دارد. بنابراین دی‌ماهی بوده است و قیامی و یک تحولی ایجاد شده است که دیگر به قبل از آن بر نمی‌گردیم. این تهدید و خطر سرنگونی بالای سر رژیم وجود دارد.