ضرب وشتم و کشتار مجاهدین در ۳۰ خرداد ۶۰
من با سرعت با فیات آبیرنگ قدیمی که داشتم وارد خیابان شدم، با سرعت تمام به وسط جمعیت(مجاهدین خلق) زدم! هادی غفاری
حالا مجاهدین فرار کرده بودند... آقای هادی غفاری تیربار را در اختیار گرفته بود و شلیک میکرد. اسداله بادامچیان
دوستان میگفتند چون مجاهدین را از زندان میشناسیم پس آنها را پخپخ کنیم! بهزاد نبوی
در جمع دوستان و جمع خصوصی خود میگفتیم یک به یک آنها(مجاهدین خلق) را بکشیم مملکت درست میشود! حسن غفوری فرد
داستان پر پیچ و خم سال ۶۰
داستان روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ هم از آن داستانهایی است که با سفسطهبازی آخوندها، میتوان به هزار شکل نشانش داد! اما گذر زمان و آفتاب حقیقت با کسی شوخی ندارد و واقعیت هر ماجرایی، سرانجام همانگونه که بوده دیر یا زود در معرض داوری مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت.
دار و دسته خمینی و جانشینانش در تمامی این ۴دهه بهشدت تلاش کردهاند به آنهایی که سالهای اول انقلاب را ندیدهاند بقبولانند که مجاهدین خلق یک مشت جوان ماجراجوی سادیست بودند که با روی کار آمدن خمینی همینطوری بیجهت، دست به سلاح برده و شروع به کشتن بقال و چغال کرده! و مثل ریگ آدم میکشتند در نتیجه امام راحل با همه مهر و عطوفتی که داشت سرانجام ناچار شد دستور بدهد با آنها برخورد قانونی صورت گیرد! و اگر میبینید که هزاران هزار دختر و پسر جوان این مملکت را پاسداران و لاجوردی و محمدی گیلانی و خلخالی و... گرفتند و کشتند و سربهنیست کردند، تماماً یک جواب قانونی به یک حرکت غیرقانونی مجاهدین خلق بوده و بس!
ماجرای روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
تبلیغات خمینی و باندش بهطور خاص علاقه شدیدی به تحریف آنچه که در روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ اتفاق افتاد، دارند. آنها تلاش میکنند به نسلهای اخیر مملکت که جز نوشتهها و تصاویر حکومتی و روایت آخوندی، منبع دیگری درباره واقعیت وقایع سالهای ۵۸ تا ۶۰ یا پس از آن در اختیار ندارند، بقبولانند که مجاهدین در روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ اعلام جنگ مسلحانه کردند و شد آنچه شد!
روایت خمینی از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
خمینی میگفت در آن روز مجاهدین آمدند وسط خیابان و جوانان مردم را سربریدند! مردک فکر نمیکرد که چنین جنایتی باید حداقل یک سر بریده و یک تن بیسر هم بهعنوان سند و مدرک داشته باشد که نشان مردم داده و بگوید ایناهاش! این هم اون سر بریدهیی که گفتم منافقین بریدند!
روایت رسانه ملی خمینی از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
رادیو تلویزیون رژیم هنوز هم که هنوز است کانال به کانال دم میگیرد که روز ۳۰ خرداد منافقین(یعنی مجاهدین) قیام مسلحانه کردند اما در هیچیک از فیلمهایی که از آن روز نشان میدهند نشانی از تیراندازی مجاهدین نیست سهل است همه کشتهها از مردم و مجاهدین خلقاند!
روایت رفسنجانی از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
رفسنجانی که در این قبیل تبلیغات، ید طولایی داشت میگفت: من خودم با همین گوشهای خودم از بیسیم منافقین شنیدم که ستاد عملیاتشان دستور میداد به هوادارانشان که هر طور شده یک جسدی جنازهیی چیزی تهیه کنید بیارید توی خیابانها و با اسم کسی که به دست پاسداران شهید شده مردم را بر ضد پاسداران تحریک کنید! جلالخالق!
خلاصه هر کدام از سران و سرکردگان رژیم را که نگاه کنید درباره آن روز داستانها به هم بافتهاند تا به جوانانی که آنروزها نبوده و مجبورند خبر آن روز را از سیمای حکومتی و پس از گذشت دههها بگیرند، بگویند که مجاهدین آن روز نقش جلاد را بازی میکردند و پاسداران و کمیتهچیها و امثال هادی غفاری و دیگر عوامل رژیم در نقش شهید ایفای نقش میکردند!
وقتی حقیقت رخ مینماید
حالا سالها از آنروز گذشته و در این میانه برخیها یا یادشان رفته که چه قرار بود بگویند و یا در اختلافنظر با باند مقابل، یک چیزهایی از رقبای حکومتی خودشان لو میدهند. چیزهایی که البته شنیدنش برای نسل جوان امروز غنیمت نابههنگام تلقی میشوند. غنایمی از حقیقت که چندتایش را اینجا میتوانید ملاحظه کنید:
روایت صادق کوشکی از سالهای آغازین دهه ۶۰
صادق کوشکی در برنامهیی که تلویزیون رژیم روز ۲۴خرداد ۹۶ پخش کرد به یک نکته اساسی اشاره کرد و گفت: بعد از در واقع اردیبهشت سال ۶۰ سازمان مجاهدین خلق... رسماًً دست به سلاح نبرده (بود).
کوشکی که خودش آن روزها نقش ”بازجو یعنی یک شهید مجسم!“ را بازی میکرده و به سلاخی جوانان دستگیرشده مجاهدین مشغول بوده صراحتاً اعتراف میکند که مجاهدین در آن روزگار دست به سلاح نبرده بودند و هر چه که آخوندها در باب حرکت مسلحانه مجاهدین قبل از ۳۰ خرداد ۶۰ میگویند، تهمت و افترایی است برای توجیه قتلعام مجاهدین و مردم در روز ۳۰ خرداد.
روایت حسن غفوری فرد از سالهای آغازین دهه ۶۰
حسن غفوری فرد، وزیر اسبق نیرو و رئیس کمیته بینالمللی المپیک آخوندها که خود از دستاندرکاران سرکوب مردم و مجاهدین در آن دهه خونین بوده هم روز ۱۳اردیبهشت ۹۵ در مصاحبهیی که با خبرگزاری پاسداران مو سوم به خبرگزاری فارس کرده یک جمله خیلی شیرین! گفته که برای جوانان امروز شنیدنش نوبرانه محسوب میشود. غفوری فرد گفته: «در جمع دوستان و جمع خصوصی خود میگفتیم یک به یک آنها[مجاهدین خلق] را بکشیم مملکت درست میشود!».
روایت بهزاد نبوی از سالهای آغازین دهه ۶۰
همین حرف غفوری فرد را بهزاد نبوی، وزیر و سخنگوی رجایی(رئیس جمهور وقت)، به نشریه وکیل ملت ۹شهریور ۹۵ گفته و اظهار داشته: «دوستان میگفتند چون مجاهدین را از زندان میشناسیم پس آنها را پخپخ کنیم!».
ملاحظه میکنید که فرهنگ زعمای قوم درباره بزرگترین گروه سیاسی مخالف حکومت در چه مداری بوده!؟ پخپخ و کشتن تک به تک مجاهدین! خمینی و فرزندانش اینطوری جوی خون در سال ۶۰ بهراه انداختند تا مملکت را قبضه کنند و تسمه از گرده ملت بکشند. اول مجاهدین را کشتند تا در گام بعد بتوانند بر خر مراد قدرت و ثروت سوار شوند و مملکتی درست کنند که هماکنون مقابل چشمان ملت ایران است!
روایت مهدی خزعلی از سالهای آغازین دهه ۶۰
مهدی خزعلی که پیشتر و در دوران ریاستجمهوری خامنهای و رفسنجانی با نهاد ریاستجمهوری همکاری داشته و در آن سالها شاهد نزدیک و حاضر دایره قدرت حاکم بوده میگوید: «در شورای مرکزی حزب جمهوری تصویب شد که کاری کنیم که مجاهدین خلق دست به سلاح ببرند تا سرکوبشان کنیم!». بعد هم برای اینکه خون مجاهدین فقط روی دست یک جناح نماند بهروشنی میگوید: «آقایون اصلاحطلبها شما خشونتطلبان دهه ۶۰ بودید انکار نکنید!»(خشونتطلبان دهه ۶۰ همان قاتلان مجاهدیناند که حالا باید طبق بخشنامه یا در واقع حکم حکومتی خامنهای ”شهید“ نامیده شوند و مجاهدینی که بهقتل رسیدهاند، ملقب به لقب ”جلاد“ شوند!
روایت هادی غفاری از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
از اینها بگذریم تا برسیم به هادی غفاری که روز ۲۸شهریور ۹۴ در مصاحبه با ایسنا گفت روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ که مجاهدین تظاهرات سراسری داشتند و بهقول صادق کوشکی هنوز رسماً قیام مسلحانه نکرده بودند، باری هادی غفاری درباره شاهکار خودش در آن روز میگوید:
«من با سرعت با فیات آبیرنگ قدیمی که داشتم وارد خیابان شدم، با سرعت تمام به وسط جمعیت(مجاهدین خلق) زدم!».
یعنی با زیرگرفتن جمعیت شروع کرده به کشتن ملتی که برای یک تظاهرات اعتراضی به خیابان آمده بودند! البته هادی غفاری با همه بلاهتش با این گفته دارد تلاش میکند روی یک جنایت بزرگترش در آن روز را بپوشاند. چون همکار و یار غار آن روزش حاج اسدالله بادامچیان در مصاحبه با تسنیم روز ۷تیر ۹۴ مطلبی گفته که مو بر تن خواننده راست میکند.
روایت اسدالله بادامچیان از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
بادامچیان گفته آن روز یعنی روز ۳۰ خرداد ۶۰ وقتی که تظاهرات مردم و مجاهدین را سرکوب کردیم و کار تمام شد و ملت پراکنده شده بودند یک مرتبه آقا هادی پرید پشت تیربار و شروع کرد به زدن و حالا نزن و کی بزن!...
خب قتلعام مگه شاخ و دم داره؟ اینکه حرف و تهمت مجاهدین نیست! شهادت اسدالله بادامچیان، دشمن تشنه به خون مجاهدینه!
این هم عین حرف اسدالله بادامچیان از رسانه حکومتی تسنیم ۷تیر ۹۴: «حالا مجاهدین فرار کرده بودند... آقای هادی غفاری تیربار را در اختیار گرفته بود و شلیک میکرد».
روایت صادق زیباکلام از سالهای آغازین دهه ۶۰
۳دهه و اندی پس از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ در یک برنامهٔ ادبی و نقد فیلم، صادق زیباکلام، از نظریهپردازان یکی از باندهای نظام، وقتی صحبت از مجاهدین میشود، ضمن همه بد و بیراههایی که به مجاهدین میگوید ناگزیر این را هم در مورد مجاهدین خلق تأکید میکند که:
«ما هم مثل شمر اعدام کردیم[از مجاهدین] توی زندان اوین و بعد هم اعدامهای...».
البته که حقیقت را میشود پنهان کرد، میتوان کتمان کرد، میتوان تحریف کرد، اما نه برای همیشه!
برای اطلاع بیشتر در این مورد به سلسله مقالات ۳۰ خرداد زاسخ به ضرورت تاریخ در سایت مجاهد مراجعه کنید.
همین طور نگاه کنید به سریال مستند «۳۰ خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ» در یوتوب و سایت سیمای آزادی
من با سرعت با فیات آبیرنگ قدیمی که داشتم وارد خیابان شدم، با سرعت تمام به وسط جمعیت(مجاهدین خلق) زدم! هادی غفاری
حالا مجاهدین فرار کرده بودند... آقای هادی غفاری تیربار را در اختیار گرفته بود و شلیک میکرد. اسداله بادامچیان
دوستان میگفتند چون مجاهدین را از زندان میشناسیم پس آنها را پخپخ کنیم! بهزاد نبوی
در جمع دوستان و جمع خصوصی خود میگفتیم یک به یک آنها(مجاهدین خلق) را بکشیم مملکت درست میشود! حسن غفوری فرد
داستان پر پیچ و خم سال ۶۰
داستان روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ هم از آن داستانهایی است که با سفسطهبازی آخوندها، میتوان به هزار شکل نشانش داد! اما گذر زمان و آفتاب حقیقت با کسی شوخی ندارد و واقعیت هر ماجرایی، سرانجام همانگونه که بوده دیر یا زود در معرض داوری مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت.
دار و دسته خمینی و جانشینانش در تمامی این ۴دهه بهشدت تلاش کردهاند به آنهایی که سالهای اول انقلاب را ندیدهاند بقبولانند که مجاهدین خلق یک مشت جوان ماجراجوی سادیست بودند که با روی کار آمدن خمینی همینطوری بیجهت، دست به سلاح برده و شروع به کشتن بقال و چغال کرده! و مثل ریگ آدم میکشتند در نتیجه امام راحل با همه مهر و عطوفتی که داشت سرانجام ناچار شد دستور بدهد با آنها برخورد قانونی صورت گیرد! و اگر میبینید که هزاران هزار دختر و پسر جوان این مملکت را پاسداران و لاجوردی و محمدی گیلانی و خلخالی و... گرفتند و کشتند و سربهنیست کردند، تماماً یک جواب قانونی به یک حرکت غیرقانونی مجاهدین خلق بوده و بس!
ماجرای روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
تبلیغات خمینی و باندش بهطور خاص علاقه شدیدی به تحریف آنچه که در روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ اتفاق افتاد، دارند. آنها تلاش میکنند به نسلهای اخیر مملکت که جز نوشتهها و تصاویر حکومتی و روایت آخوندی، منبع دیگری درباره واقعیت وقایع سالهای ۵۸ تا ۶۰ یا پس از آن در اختیار ندارند، بقبولانند که مجاهدین در روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ اعلام جنگ مسلحانه کردند و شد آنچه شد!
روایت خمینی از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
خمینی میگفت در آن روز مجاهدین آمدند وسط خیابان و جوانان مردم را سربریدند! مردک فکر نمیکرد که چنین جنایتی باید حداقل یک سر بریده و یک تن بیسر هم بهعنوان سند و مدرک داشته باشد که نشان مردم داده و بگوید ایناهاش! این هم اون سر بریدهیی که گفتم منافقین بریدند!
روایت رسانه ملی خمینی از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
رادیو تلویزیون رژیم هنوز هم که هنوز است کانال به کانال دم میگیرد که روز ۳۰ خرداد منافقین(یعنی مجاهدین) قیام مسلحانه کردند اما در هیچیک از فیلمهایی که از آن روز نشان میدهند نشانی از تیراندازی مجاهدین نیست سهل است همه کشتهها از مردم و مجاهدین خلقاند!
روایت رفسنجانی از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
رفسنجانی که در این قبیل تبلیغات، ید طولایی داشت میگفت: من خودم با همین گوشهای خودم از بیسیم منافقین شنیدم که ستاد عملیاتشان دستور میداد به هوادارانشان که هر طور شده یک جسدی جنازهیی چیزی تهیه کنید بیارید توی خیابانها و با اسم کسی که به دست پاسداران شهید شده مردم را بر ضد پاسداران تحریک کنید! جلالخالق!
خلاصه هر کدام از سران و سرکردگان رژیم را که نگاه کنید درباره آن روز داستانها به هم بافتهاند تا به جوانانی که آنروزها نبوده و مجبورند خبر آن روز را از سیمای حکومتی و پس از گذشت دههها بگیرند، بگویند که مجاهدین آن روز نقش جلاد را بازی میکردند و پاسداران و کمیتهچیها و امثال هادی غفاری و دیگر عوامل رژیم در نقش شهید ایفای نقش میکردند!
وقتی حقیقت رخ مینماید
حالا سالها از آنروز گذشته و در این میانه برخیها یا یادشان رفته که چه قرار بود بگویند و یا در اختلافنظر با باند مقابل، یک چیزهایی از رقبای حکومتی خودشان لو میدهند. چیزهایی که البته شنیدنش برای نسل جوان امروز غنیمت نابههنگام تلقی میشوند. غنایمی از حقیقت که چندتایش را اینجا میتوانید ملاحظه کنید:
روایت صادق کوشکی از سالهای آغازین دهه ۶۰
صادق کوشکی در برنامهیی که تلویزیون رژیم روز ۲۴خرداد ۹۶ پخش کرد به یک نکته اساسی اشاره کرد و گفت: بعد از در واقع اردیبهشت سال ۶۰ سازمان مجاهدین خلق... رسماًً دست به سلاح نبرده (بود).
کوشکی که خودش آن روزها نقش ”بازجو یعنی یک شهید مجسم!“ را بازی میکرده و به سلاخی جوانان دستگیرشده مجاهدین مشغول بوده صراحتاً اعتراف میکند که مجاهدین در آن روزگار دست به سلاح نبرده بودند و هر چه که آخوندها در باب حرکت مسلحانه مجاهدین قبل از ۳۰ خرداد ۶۰ میگویند، تهمت و افترایی است برای توجیه قتلعام مجاهدین و مردم در روز ۳۰ خرداد.
روایت حسن غفوری فرد از سالهای آغازین دهه ۶۰
حسن غفوری فرد، وزیر اسبق نیرو و رئیس کمیته بینالمللی المپیک آخوندها که خود از دستاندرکاران سرکوب مردم و مجاهدین در آن دهه خونین بوده هم روز ۱۳اردیبهشت ۹۵ در مصاحبهیی که با خبرگزاری پاسداران مو سوم به خبرگزاری فارس کرده یک جمله خیلی شیرین! گفته که برای جوانان امروز شنیدنش نوبرانه محسوب میشود. غفوری فرد گفته: «در جمع دوستان و جمع خصوصی خود میگفتیم یک به یک آنها[مجاهدین خلق] را بکشیم مملکت درست میشود!».
روایت بهزاد نبوی از سالهای آغازین دهه ۶۰
همین حرف غفوری فرد را بهزاد نبوی، وزیر و سخنگوی رجایی(رئیس جمهور وقت)، به نشریه وکیل ملت ۹شهریور ۹۵ گفته و اظهار داشته: «دوستان میگفتند چون مجاهدین را از زندان میشناسیم پس آنها را پخپخ کنیم!».
ملاحظه میکنید که فرهنگ زعمای قوم درباره بزرگترین گروه سیاسی مخالف حکومت در چه مداری بوده!؟ پخپخ و کشتن تک به تک مجاهدین! خمینی و فرزندانش اینطوری جوی خون در سال ۶۰ بهراه انداختند تا مملکت را قبضه کنند و تسمه از گرده ملت بکشند. اول مجاهدین را کشتند تا در گام بعد بتوانند بر خر مراد قدرت و ثروت سوار شوند و مملکتی درست کنند که هماکنون مقابل چشمان ملت ایران است!
روایت مهدی خزعلی از سالهای آغازین دهه ۶۰
مهدی خزعلی که پیشتر و در دوران ریاستجمهوری خامنهای و رفسنجانی با نهاد ریاستجمهوری همکاری داشته و در آن سالها شاهد نزدیک و حاضر دایره قدرت حاکم بوده میگوید: «در شورای مرکزی حزب جمهوری تصویب شد که کاری کنیم که مجاهدین خلق دست به سلاح ببرند تا سرکوبشان کنیم!». بعد هم برای اینکه خون مجاهدین فقط روی دست یک جناح نماند بهروشنی میگوید: «آقایون اصلاحطلبها شما خشونتطلبان دهه ۶۰ بودید انکار نکنید!»(خشونتطلبان دهه ۶۰ همان قاتلان مجاهدیناند که حالا باید طبق بخشنامه یا در واقع حکم حکومتی خامنهای ”شهید“ نامیده شوند و مجاهدینی که بهقتل رسیدهاند، ملقب به لقب ”جلاد“ شوند!
روایت هادی غفاری از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
از اینها بگذریم تا برسیم به هادی غفاری که روز ۲۸شهریور ۹۴ در مصاحبه با ایسنا گفت روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ که مجاهدین تظاهرات سراسری داشتند و بهقول صادق کوشکی هنوز رسماً قیام مسلحانه نکرده بودند، باری هادی غفاری درباره شاهکار خودش در آن روز میگوید:
«من با سرعت با فیات آبیرنگ قدیمی که داشتم وارد خیابان شدم، با سرعت تمام به وسط جمعیت(مجاهدین خلق) زدم!».
یعنی با زیرگرفتن جمعیت شروع کرده به کشتن ملتی که برای یک تظاهرات اعتراضی به خیابان آمده بودند! البته هادی غفاری با همه بلاهتش با این گفته دارد تلاش میکند روی یک جنایت بزرگترش در آن روز را بپوشاند. چون همکار و یار غار آن روزش حاج اسدالله بادامچیان در مصاحبه با تسنیم روز ۷تیر ۹۴ مطلبی گفته که مو بر تن خواننده راست میکند.
روایت اسدالله بادامچیان از روز ۳۰ خرداد سال ۶۰
بادامچیان گفته آن روز یعنی روز ۳۰ خرداد ۶۰ وقتی که تظاهرات مردم و مجاهدین را سرکوب کردیم و کار تمام شد و ملت پراکنده شده بودند یک مرتبه آقا هادی پرید پشت تیربار و شروع کرد به زدن و حالا نزن و کی بزن!...
خب قتلعام مگه شاخ و دم داره؟ اینکه حرف و تهمت مجاهدین نیست! شهادت اسدالله بادامچیان، دشمن تشنه به خون مجاهدینه!
این هم عین حرف اسدالله بادامچیان از رسانه حکومتی تسنیم ۷تیر ۹۴: «حالا مجاهدین فرار کرده بودند... آقای هادی غفاری تیربار را در اختیار گرفته بود و شلیک میکرد».
روایت صادق زیباکلام از سالهای آغازین دهه ۶۰
۳دهه و اندی پس از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ در یک برنامهٔ ادبی و نقد فیلم، صادق زیباکلام، از نظریهپردازان یکی از باندهای نظام، وقتی صحبت از مجاهدین میشود، ضمن همه بد و بیراههایی که به مجاهدین میگوید ناگزیر این را هم در مورد مجاهدین خلق تأکید میکند که:
«ما هم مثل شمر اعدام کردیم[از مجاهدین] توی زندان اوین و بعد هم اعدامهای...».
البته که حقیقت را میشود پنهان کرد، میتوان کتمان کرد، میتوان تحریف کرد، اما نه برای همیشه!
برای اطلاع بیشتر در این مورد به سلسله مقالات ۳۰ خرداد زاسخ به ضرورت تاریخ در سایت مجاهد مراجعه کنید.
همین طور نگاه کنید به سریال مستند «۳۰ خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ» در یوتوب و سایت سیمای آزادی