بروز بحرانهای متعدد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دیکتاتوری ولیفقیه که خود را در نارضایتی و خشم عمومی از کلیت نظام آخوندی به نمایش میگذارد، در منطق طبیعی خود به پدیدار شدن تنگناهای شدید مالی، معیشتی و یا امنیتی شغلی در میان اقشار مختلف جامعه راه برده است.
یک نمونه از این بحرانها را باید در رشد سونامی گونه «بیکاری» در میان جوانان و فارغالتحصیلان کشور جستجو نمود. بیکاری که تابع مستقیمی از رکود اقتصادی و افت تولیدی در هر کشوری است، به یقین در هر حکومت دلسوز، دوراندیش، سالم و دینامیک قابل کنترل می باشد.
اما این وضعیت مخرب در دیکتاتوری فاسد و غارتگر ولیفقیه به گونه دیگری است. نیمنگاهی به روند روبه رشد نرخ تعطیلی واحدهای صنعتی که به گفته متولیان رژیم اکنون بیش از «۶۰ درصد» از آنان از کار افتاده و یا نیمه تعطیل می باشند، بهترین بینه بر بلبشو و سوء مدیریت در ایران آخوند زده می باشد.
یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس حکومتی با اعتراف به این روند روبه رشد میگوید: «بسیاری از جوانان کشور بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاهها کار ندارند و روز و شب را در پی کار میگردند. ما در شهرستانها با انبوهی از جوانان تحصیلکرده بیکار مواجهیم که زنگ خطر را در این خصوص به صدا درآورده است». (سایت حکومتی سلامت نیوز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷)
واقعیت در لابلای این جملات آن است که دیکتاتوری آخوندی از فردای جنگ ضد میهنی ایران - عراق، دست به راه اندازی فلهای دانشگاههای آزاد برای سرکیسه کردن مردم و جوانان را زد.
بر اساس این طرح که اساسا زمینههای استراتژیک آن بهویژه در خصوص بازار اشتغال پیشبینی نشده بود، رژیم دست به تولید میلیونها فارغ التحصل زد، امری که در یک دهه پس از آن به دلیل نبود زیربناهای شغلی و بازار کار به ضد خود تبدیل شده و بدین سان میلیونها جوان ایرانی را در سر معابر و خیابانها دنبال کاررها کرده است.
وضعیت اکنون به گونه ای است که آمارهای حکومتی از ورود ۴ میلیون فارغالتحصیل بیکار طی سالهای آینده به بازار کار خبر میدهند. همچنین باید به پائین بودن سطح آکادمی و تحصیلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی رژیم اشاره نمود تا پازل این وضعیت بحرانی هرچه بهتر تبین گردد.
این گزارش در ادامه با اذعان به این واقعیات میافزاید: «ما در حال حاضر در کشور فارغالتحصیلان دانشگاهیای را داریم که هیچ کاری بلد نیستند یا کارهایی در کشور هستند که هیچ فارغالتحصیل دانشگاهی نیز برای آن وجود ندارد».
سخن از سیستم فرسوده و بهغایت کهنه آموزشی در نظامی است که تمامی هم و غم آن بر «تبلیغات» و بازی با آمار و ارقام قلابی استوار شده است. نگاهی به رسانه ها و رادیو تلویزیون حکومتی که از بام تا شام، از» پیشرفت، آبادانی، توسعه و شکوفایی» دم میزنند، بهترین ادله برای این سخن می باشد.
این متولی حکومت در ادامه بدون ارائه آمار و ارقامی از نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان و جوانان و با اشاره به بی محتوی و غیر استاندارد بودن وضعیت آموزشی در ایران تحت حاکمیت ولیفقیه ادامه میدهد: «باید بپذیریم در حال حاضر دانشگاهها نه نیاز جامعه و نه دانشجویان را برطرف میکنند. در زمینه رشد علمی کشور در مجموع به جز چند رشته شاهد پیشرفت خاصی نبودیم».