۱۳۹۷ اردیبهشت ۳۰, یکشنبه

طرف حساب خامنه‌ای در پرونده اتمی کیست؟ (گفت‌وگو با محمدعلی توحیدی)


محمدعلی توحیدی
سوال: با این‌که ۱۰روز از خروج آمریکا از توافق اتمی (برجام) با رژیم آخوندی می‌گذرد، شاهد هستیم که وقایع سیاسی در ایران، منطقه و جهان تحت تأثیر همین موضوع است.

چرا ماجرای خروج آمریکا از برجام چنین پیچ و تابی در وقایع سیاسی جهان ایجاد کرده است؟ حتی در قیاس با پرونده خلع‌سلاح اتمی در شبه جزیره کره، به‌نظر می‌رسد این موضوع بیشتر قابل‌توجه بوده است.


محمدعلی توحیدی: شما مقایسه بسیار جالبی کردید. خلع‌سلاح اتمی در شبه جزیره کره، پرونده بسیار مهمی است. با این حال ما شاهد یک همگرایی در سطح بین‌المللی هستیم. روسیه، ژاپن و اروپا هم دارند با آمریکا این پرونده را پیش می‌برند. اما همان‌طور که گفتید، پرونده اتمی رژیم آخوندی پیچ و تاب‌های زیادی دارد.

من فکر می‌کنم از زاویه‌های مختلفی می‌شود نگاه کرد؛ ولی احساس من این است که این پرونده فقط یک پرونده‌ٔ فنی، حقوقی و منع گسترش سلاح اتمی نیست. یک پرونده‌ٔ بزرگتری است. یک پرونده که شاید بشود از زوایای مختلف آن را بررسی کرد. با این حال اگر ما روی وضعیت رژیم متمرکز بشویم، این پرونده به نوعی به پرونده‌ٔ سرنوشت رژیم تبدیل شده است. برای رژیم، کل پرونده اتمی یک حالت «بود و نبود»‌ دارد. طبعاً که بود و نبود رژیم، در خاورمیانه خیلی چالشها را ایجاد و طرف‌ها را وادار به تب و تاب می‌کند. من فکر می‌کنم یک چنین دلیلی هست که برای رژیم آخوندی حالت بود و نبود و سرنوشت‌ساز است.



سوال: چرا می‌گویید «بود و نبود»؟ همین چند روز پیش بود که روحانی گفت اگر بتوانیم، برجام را با اروپا پیش می‌بریم؛ وگرنه ما برنامه‌ریزی داریم. پس چرا برای رژیم «بود و نبود» است؟

محمدعلی توحیدی: نکته جالبی از بابت حرف روحانی گفتید. توجه کنید که اتفاقاً همین حرف روحانی و حرف‌های مشابهی که طرف‌های دیگر در رژیم می‌زنند، می‌خواهند یک صورت مسأله‌ٔ جدی را در این پرونده بپوشانند. این صورت مسأله را من ترجیح می‌دهم اینطوری مطرح کنم که الآن که خامنه‌ای با پرونده برجام و اتمی با شدت و حدت امروز روبه‌رو شده است، طرف حسابش کیست؟ از نظر مردم ایران که هزینه پرونده را پرداخته و فی‌الواقع قربانی اول این پرونده‌ٔ ضدایرانی و ضدانسانی بوده، صورت مسأله این است. در پرونده‌یی که هدفی جز حفظ حاکمیت ولایت فقیه و غصب حاکمیت مردم ایران نداشته، طرف حساب خامنه‌ای، مردم ایران هستند. طرف حساب خامنه‌ای در پرونده اتمی، مقاومت ایران است. چرا چنین پرونده‌یی را با این هزینه‌ها تحمیل و دنبال کرده است؟

در اوایل انقلاب که هنوز دولت بازرگان روی کار بود، حتی یک سری معاملات و قراردادهای اتمی را که رژیم قبلی بسته بود، تعطیل کردند. هیچ‌کس الآن دنبال چنین چیزی نمی‌رود. رفسنجانی و خامنه‌ای بعد از جنگ ضدمیهنی با عراق ـ که آنجا نتوانستند کارشان را پیش ببرند ـ سراغ تهیه بمب اتمی‌رفتند. یک چنین پرونده‌یی با تمام خسارت‌هایش درست شده است.

بنابراین طرف حساب این‌ها، ملت ایران است. آخوند‌ها می‌خواهند این‌طور جلوه دهند که گویا طرف حسابشان غرب یا آمریکا است. شما اگر به این صورت مسأله درست نگاه کنید، آن وقت معلوم می‌شود که چرا این پرونده برای رژیم، موضوع «بود و نبود» است.



سوال: شاهد بودیم که روحانی و خود خامنه‌ای بعد از خروج آمریکا از برجام، فوراً واکنش نشان دادند. اجازه بدهید صحبتهای این دو نفر را بشنویم و بعد من سوالم را مطرح می‌کنم.

تلویزیون رژیم، روحانی: «از این لحظه، توافق برجام بین ایران و پنج کشور است. از این لحظه، ۵+۱، ۱را از دست داده است. من به وزارت‌خارجه دستور دادم که ظرف چند هفته آینده با مذاکره با کشورهای اروپایی و دو کشور بزرگ دیگر ـ روسیه و چین ـ رایزنیها، هماهنگی‌ها و مذاکرات لازم را انجام بدهد. اگر در پایان این مهلت و زمان کوتاه، ما به این نتیجه رسیدیم که با همکاری ۵کشور می‌توانیم همة آنچه که در برجام، خواست ملت ایران بوده به‌دست آوریم...».

خامنه‌ای: «گفته می‌شود که می‌خواهیم برجام را با این سه کشور ادامه بدهیم. من به این سه کشور هم اعتماد ندارم. من می‌گویم به این‌ها هم اعتماد نکنید. می‌خواهید قرارداد بگذارید، تضمین به‌دست آورید؛ تضمین واقعی و عملی. والا فردا این‌ها هم به شیوه‌ٔ دیگری، همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد. اگر چنان‌چه توانستید از آنها تضمین بگیرید، به‌طوری که بشود اعتماد کرد، اشکال ندارد و حرکتتان را ادامه دهید. اگر نتوانید چنین تضمین قطعی را بگیرید ـ که بنده هم بسیار بعید می‌د‌انم که بتوانید تضمین بگیرید ـ آن‌وقت دیگر نمی‌شود این‌جوری حرکت کرد و ادامه داد».



سوال: روحانی می‌گوید با آویختن به دامن اروپا، مسأله خروج آمریکا از برجام را حل و فصل می‌کنیم. ولی خامنه‌ای می‌گوید به اروپا هم اعتمادی ندارم؛ مگر این‌که تضمین بگیرید.
آیا این‌ها دو حرف است یا یک حرف؟

محمدعلی توحیدی: از این بابت که رژیم برود سراغ اروپا و برجام را یک‌طوری حفظ بکند، فکر می‌کنم تفاوتی نیست. چون خامنه‌ای هم می‌گوید بروید تضمین بگیرید. کما این‌که در عمل از این صحبت ۱۰روز گذشته و قدری هم نتایجش واضح شده است. ولی هنوز هم خامنه‌ای که حرف اصلی را می‌زند، دنبال این است که برجام را جمع‌وجور کند که جان بگیرد ـ اگر‌ چه که آدم‌هایش می‌گویند مرده است ـ.

از یک جایی بین روحانی و خامنه‌ای دو حرف می‌شود، آن هم ناشی از بحران بین دو باند و تشدید دعوا است. دعوایی در رژیم بین طرفین درگرفته است. الآن از یک طرف در حال مذاکره هستند، از طرف دیگر بر سر همین مذاکره، جنگ و جدالی در درون رژیم برپا است. طوری که خبرگان که دست جنتی است، اطلاعیه می‌دهد که باید روحانی بیاید معذرت‌خواهی کند. از طرف دیگر باند مقابل می‌گوید خود خامنه‌ای تمام جزئیات را پیگیری کرده است. احمدی‌نژاد هم اطلاعیه داد که این مذاکرات در زمان من شروع شد؛ من هم مخالف بودم. خود خامنه‌ای هم گفت «این مذاکرات در دولت دهم شروع شد. اولین بار هم با من صحبت کردند». خیلی هم روی اهمیت مذاکرات با آمریکا تأکید می‌کرد. الآن اما می‌گویند نه و این‌طور نیست.

این بحرانی که درون رژیم در گرفته است، دو حرف است. زبان حال، یک زبان استیصال و درماندگی و بحرانی می‌باشد که برای رژیم، بحران «بود و نبود» است؛ چرا که سرنوشتش بند این برجام است. نه از بابت این‌که بخواهند فقط معامله‌یی بخواهند بکنند. قبل از این‌که معامله‌یی در کار باشد، یک تضمین امنیتی برای حفظ این رژیم در چهارچوب مماشات است. یعنی رژیم می‌گوید طرف معامله است. در منطقه هم می‌خواستند شریکش کنند.

از وقتی برجام به کناری رفته است، دعوا بر سر دخالت‌های رژیم در منطقه بالا گرفته است. در این زمینه می‌بینیم که اروپا هم شرط دارد. در همین مدت هم که مذاکراتی داشتند، اروپا گفته ما تضمینی به شما نمی‌دهیم. اگر تضمینی هم می‌خواهید، باید دست از این کارها بردارید. یعنی هر دو باند رژیم در استیصال و درماندگی در وادی پایان مماشات گرفتار شده‌اند و نمی‌دانند چه خاکی بر سرشان بریزند.



سوال: با توجه به خیزش‌ها و خروش و قیام مردم ایران، این مسأله چه تأثیری بر این بحرانی که رژیم با آن درگیر است، می‌گذارد؟ قبل یا بعدش چه فرقی می‌کند؟

محمدعلی توحیدی: سوال بسیار مهمی است. همین بحرانی که بین این‌ها درگرفته است، بود و نبودی که رژیم بر سر آن کشاکش دارد، چیزی که در داخل کشور و درون رژیم و در خارج کشور جریان دارد و حسابی که برای رژیم باز شده و بسیار تأثیر می‌گذارد، مسأله و موضوع قیام است. یک شعار معروفی در این قیام بود که «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ـ دیگه تمومه ماجرا». این نشان پایان بازیهای درونی رژیم است. نشان این است که هیچ‌کدام این‌ها شانسی برای ماندن ندارند. این‌که زبان خیزش و قیام دارد این‌ها را در تمامیتش نفی می‌کند، صورت مسأله‌ٔ «بود و نبود» را خیلی بیشتر واضح می‌کند. نیاز رژیم به تضمینهای خارجی و آویختن به دامن کسانی که می‌خواهند رژیم را حفظ کنند و بازار ایران را به آنها بفرما بزند، ناامید می‌کند و احساس می‌کنند چیزی نیست.

قیام، بحران بود و نبود رژیم را به‌شدت تشدید می‌کند. سیاستهای موازی با سرنگونی و قیام را تقویت می‌کند و از طرفی سیاستهایی را که دنبال مماشات هستند که از درون رژیم و این باند و آن باند به چیزی برسند، تضعیف می‌کند. به همین دلیل شما می‌بینید که بر سر این پرونده، همة آن کسانی و مماشاتگرانی که در «بودن» این رژیم منافع دارند، الآن سعی می‌کنند رژیم را به‌نوعی از این باتلاق دربیاورند.

در صحنه داخلی هم همة نیروهایی که ربطی و قدمی و تلاشی برای سرنگونی نداشتند و در این مسیر حرکت نکردند ـ بلکه امید به حاشیه و داخل رژیم بسته بودند ـ الآن شریک عزای رژیم هستند. می‌بینیم که در سر بزنگاه، قبل از این‌که به فکر قربانی شدن ملت ایران در زیر پرونده اتمی در حاکمیت آخوندی باشند، دلشان می‌سوزد که به رژیم آسیبی برسد!

بنابراین بر اثر قیام، تحولات، هم تشدید می‌شود و هم مردم چشمشان بیشتر به این مسائل باز می‌شود. مثلاً در پرونده‌ٔ دخالت‌های رژیم در منطقه، چقدر ما در شعارهای قیام شاهد بودیم که چرا پول‌ها را برای این کشور و آن کشور و سوریه و بشار اسد هزینه کردی؟ مردم غارت شده در شعارهایشان این شعارها را می‌دادند. الآن هم در حسابرسی از خامنه‌ای، درب این چیزها در ماجرای اتمی باز می‌شود. تأثیری هم که در داخل کشور دارد، حسابرسی از خامنه‌ای است.

بنابراین برمی‌گردیم به همان پاسخ سؤال اول که واقعاً طرف حساب اصلی خامنه‌ای در پرونده اتمی و داستان برجام و عواقبی که پیدا کرده است، ملت ایران و قیام‌آفرینان ایران و مقاومت ایران است. خامنه‌ای خودش را در قبال این طرف حساب اصلی آسیب‌پذیر می‌بیند. حالا سعی می‌کند که صورت مسأله را با گرد و خاک بپوشاند. انگار که دنیا سرش ریخته است؛ نه، قبل از هر کس، مردم ایران سرش ریخته‌اند و خامنه‌ای هم از ناحیه‌ٔ مردم می‌ترسد.

در نماز جمعه امروز یکی گفته بود که «صداها بلند شده است و می‌گویند که آقا باید بیاید جواب بدهد». بله، دقیقاً. پس چه کسی غیر از خامنه‌ای باید جواب بدهد؟ روحانی هم کارچرخان و تدارکات‌چی خامنه‌ای است.