با شکست برجام اکنون تمامی توجهات بسوی یک ارگان سرکوبگر در درون حاکمیت ولی فقیه بنام «سپاه پاسداران» با مجموعه ئی از زیر شبکههای تروریستی، امنیتی و مالی آن جلب شده است.
ازهترین تحریمها از سوی وزارت خزانهداری آمریکا علیه ۵ تن از عوامل و سرکردگان موشکی سپاه موئید این واقعیت است که نقش سرکوبگرانه سپاه نه تنها در داخل علیه ایرانیان به جان آمده از ظلم و ستم آخوندی، بلکه فراتر از آن در کشورهای اسلامی و همسایه بلامنازع میباشد.
در این رابطه بیانیه اخیر وزارت دارایی در ایالاتمتحده تاکید دارد: «اقدام سهشنبه برای هدف قرار دادن حمایت رژیم ایران از حوثیها، بهدنبال اقدامات اخیر آمریکا علیه سوءاستفاده رژیم ایران از سیستمهای مالی عراق و امارات صورت میگیرد. رژیم ایران از سیستم مالی هر دو کشور برای حمایت از عوامل خود از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران، سوءاستفاده کرد. در حالی که رژیم ایران تلاش دارد تجهیزات و موادی را به حوثیها در یمن بفرستد، متحدان منطقهای باید تلاش حداکثر خود را بهکار بگیرند».
ترجمان این جملات تاکید بر دو واقعیت کلیدی میباشد. نخست منابع مالی و سیستم گسترده پولشویی سپاه و دیگر رشد و نمو پروژههای مخرب موشکی و تولید سلاح از طریق همان منابع مالی است.
به موازات تمامی این نکات باید به چنبره سپاه بر بخشهای بزرگی از اقتصاد و تجارت ایران، بانکها، شبکههای خدماتی، کشتیرانی، خودرو و راه و ساختمانسازی، سد و منابع آبی و یا حیاتیترین منبع درآمدها رژیم یعنی تولید و صادرات «نفت و گاز» اشاره نمود تا بدینسان تصویر تنیده شدن سپاه در تاروپود منابع و درآمدهای ملی ما ایرانیان روشنتر گردد.
همچنین موضوع تولید و ساخت موشک که عامدانه و برای قریب سه دهه از دستور کار سیاست مماشات خارج شده بود، اساسا موضوع جدیدی نیست. سنوات این پروژه مخرب که اکنون جان و امنیت میلیونها تن از انسانهای دردمند در منطقه خاورمیانه بهویژه در یمن، سوریه و یا عراق را به خطر انداخته است، به زمان به قدرت رسیدن آخوندها در ایران و برقراری روابط نزدیک با کره شمالی بر میگردد.
در این راستا دیکتاتوری مذهبی از همان دوران تلاش کرد تا به موازات به دست آوردن فنّاوری هستهای، از موشکهای ساخت کره شمالی نیز کپیبرداری نماید و بدینسان با سیاست «دلارهای نفتی در مقابل فنّاوری», این کشور فقیر را به زیر سیطره منافع خود بکشاند.
در این راستا شاهد همکاریهای استراتژیک میان دو کشور بر سر ساخت «موشکهای بالستیک» و یا «زیردریایی» و تبادل اطلاعاتی درزمینهٔ اتمی بودهایم. موشک «عماد» که به گفته کارشناسان کپیبرداری شده از نوع کرهای آن بنام «رودونگ» میباشد و یا زیردریایی «قدیر» که ترجمان همان «یونو» ساخت کرده شمالی است، تنها نمونههای کوچکی از ابعاد پروژههای مخرب سپاه پاسداران میباشند.
بر این منطق و با توجه به دادهها، به یقین اکنون هیچ ناظر بی طرفی وجود ندارد تا نقش مخرب و ابعاد تروریستی و سرکوبگرانه سپاه پاسداران در ایران و منطقه را نادیده بگیرد.
سخن از ارگانی مخوف با بافتهای تماما مافیایی است که افسار آن در حوزه اختیار شخص خامنه ای و بیت وی که به مانند دولت «اصلی» در ایران عمل میکند، میباشد. در این راستا تحریم گسترده سپاه، نیروی تروریستی قدس و یا قطع دستان آلوده تمامی زیرمجموعههای آن به یقین قدمی برای رسیدن به صلح و آرامش در منطقه میباشد.