۱۳۹۶ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

گوشه‌ای از جنایت رژیم اسد علیه زنان در زندان


بر اساس گزارش شبکه حقوق بشر سوریه بیش از هفت هزار زن سوری بدون محاکمه در زندانهای رژیم اسد زندانی هستند.
بر اساس همین گزارش، در زندانهای رژیم اسد 7699 مورد تعرض به 866زن و 432دختر زیر 18سال صورت گرفته است.
خبرگزاری آناتولی روز سه‌شنبه 15اسفند 96 گزارش داد از زندانهای سوریه و از زبان تعدادی از این زندانیان به بازگو کردن گوشه‌یی از جنایات رژیم اسد در حق مردم سوریه پرداخته است.



ام محمد یکی از زنانی که در زندانهای رژیم اسد در غوطه شرقی در بازداشت بوده در این گزارش شهادت می‌دهد که ”سال 2012 هنگامی که یک روز صبح به‌سر کار می‌رفت از طرف مأموران رژیم اسد به‌زور به بازداشتگاهی برده شده است.بعد از 3بار بازجویی به اتاقی که 7زن دیگر در آنجا بودند منتقل شدم و به‌زور مجبور کردند تا حجابم را در بیاورم، چهره همه نشان می‌داد که چگونه مورد شکنجه و تعرض قرار گرفته‌اند.

یک دختر کلاس نهم در آنجا بود؛ او جلوی همه در اتاق مورد تعرض 6نفر قرار گرفت. او فرزند خانواده‌ای دیندار بود. بعدها او را به جای دیگری منتقل کردند اما هیچگاه دوباره بازنگشت. اگر زنده بود حتماً باز می‌گشت. به‌خاطر این‌که حاضر نبودم حجابم را در بیاورم بارها مورد شکنجه قرار گرفتم. جلوی چشم همه مورد تعرض قرار گرفتم. حتی در آنجا به یک خانم 55ساله نیز تعرض شد.

روز پنجم یا ششم بازداشت به یک سلول انفرادی منتقل شدم. حدود دو ماه و نیم هر ده روز یک بار تنها کمی نان و پنیر می‌خوردم. بیمار شدم و سیستم عصبی بدنم دچار آسیب شدید شد. یک فرد تنومند مرا تا مرز بیهوش کتک می‌زد، یک نفر دیگر هم شرایط مشابه من را داشت. یک معلم حدود سی ساله بود، رفتاری که با او می‌شد خشن‌تر از من بود.

سایحه البارودایی یکی دیگر از زنانی که مدتی را در زندانهای رژیم اسد به‌سر برده می‌گوید”در یک ایست بازرسی در سفر به بیروت به همراه همسرش بازداشت و در زندانهای رژیم اسد شکنجه شده است.علت بازداشتم حمل مجوز شکار در کیفم بود. به اتهام کمک و مشارکت در تروریسم چهار ساعت بازجویی و شکنجه شدم. با هر ضربه نقش زمین می‌شدم اما مرا بلند کرده و ضربه دیگری می‌زدند. سپس در بازداشتگاه نظامی مجدداً بازجویی شدم، دستها و چشم‌هایم را بسته و به زندان انداختند . پس از 48ساعت یک تکه نان و سه عدد زیتون دادند.

به من گفتند یا باید تمامی اتهامات وارده را بپذیری یا مقاومت کنی. من مقاومت را انتخاب کردم، من به همراه سه زن دیگر زندانی بودم، آنها نیز به این اتهام دستگیر شده بودند. من هشت ساعت با چشم بسته و دست و پای زنجیر شده بازجویی شدم، بازجو همسن پسر من بود. در حین بازجویی روسری‌ام را از سرم درآورده و... مورد ضرب ‌و شتم قرار دادند. پس از رد اتهامات نیز با دست و پای بسته من را از سقف اتاقی آویزان کردند.