در این نوشتار هدف بررسی لابی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از ایران تحت عناوین مختلف اما با هدف کم کردن فشارهای بین المللی و کمک به ادامه عمر این حکومت است میپردازیم که بیشتر این لابی ها در آمریکا و با هدف همگام کردن سیاسیون آمریکایی با جمهوری اسلامی و در نهایت خرید زمان و فرصت در ادامه حکومت و پیشبرد اهداف آن است یکی از تشکیلات پر قدرت و با نفوذ جمهوری اسلامی نایاک ” و با مدیریت تریتا پارسی است و نحوه راه اندازی آن توسط “باب نی” و دو نفر از لابیست های مهم آمریکا در سال ۲۰۰۲ است شورای ملی ایرانیان آمریکائی” NIAC، نمونه ای از تلاش رژیم ایران در راه اندازی یکنوع جدید از لابی در آمریکا بود که از سال ۱۹۹۷ یعنی ریاست جمهوری خاتمی آغاز شد
این نوع لابی، نتیجه یک دگرگونی در نوع برخورد رژیم با ایرانیان خارج از ایران بود که در پی آن، افراد وابسته یا طرفدار جمهوری اسلامی در تشکل های گوناگون و با اسامی واهداف متعدد، پیشبرد خطوط سیاسی رژیم در خارج را بعهده گرفتند این سازماندهی جدید در سال ۲۰۰۶ که همه این گروهها حول مسئله اصلی رژیم یعنی مبارزه با فشار آمریکا بر سر پروژه اتمی اش بسیج شدند به بلوغ خویش رسید
این نوع لابی که بقول باب نی (Bob Ney)، لابی شهروندان یا لابی از پائین نام گرفته بود، مکمل دو بخش دیگر از فعالیت های رژیم در آمریکا بود که از سالها قبل آغاز گشته و در دوران خاتمی به اوج خود رسیده بود اولی همان لابی از بالا یعنی رابطه و استفاده از برخی سیاستمداران آمریکایی بود که نمونه اینگونه لابی را میتوان در فعالیت های “شورای ایرانی-آمریکائی” AIC، مربوط به هوشنگ امیراحمدی مشاهده نمود نوع دیگر و مهم لابی رژیم، استفاده از موسسات تحقیقی آمریکاست که در سیستم سیاسی این کشور جایگاه ویژه ای بخود اختصاص میدهند که در میان دیگر کشورهای غربی منحصر بفرد است استفاده از این دو روش، از سالهای اولیه دهه نود میلادی آغاز گردید هر سه نوع لابی که در بالا ذکر شد با استفاده از حضور مهم ترین مسئولان وزارت خارجه ایران در آمریکا امکان پذیر گشته است که بخصوص از سال ۱۹۹۷ ببعد از فضای بسیار مساعدی برای فعالیت های خویش در خاک آمریکا برخورار بوده اند
رفسنجانی پس از جلوس بر مسند ریاست جمهوری، اقدام به ترمیم ارتباطات رژیم با دنیای خارج و بخصوص با آمریکا نمود یکی از مهمترین موانع رفع تشنج، مسئله گروگانهای آمریکا در لبنان بود که رژیم در آغاز دهه نود آنرا از سر خود خلاص نمود که همین موضوع نیز بمیزان قابل ملاحظه ای فشار های خارجی را کم کرد از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ که چهار سال آخر ریاست جمهوری رفسنجانی بود، فعالیت های لابی ایران در آمریکا بطور محسوسی رشد کرده بود باید مجددا تاکید کنیم که قصد رژیم کاهش فشار آمریکا بود و اصولا درآن ایام ظرفیت ایجاد رابطه با این کشور را نداشت بعنوان مثال، پس از آزادی گروگانها، رژیم مجددا حزب الله را برای انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و بعد از آن در پایگاه خبار عربستان بکار گرفت و نشان داد که تغییری جدی در سیاست خارجی رژیم ایجاد نشده است
با اینهمه، رژیم به تلاش برای کاهش فشار آمریکا اقدام نمود از اینرو فعالیت های لابی خود را با دو هدف مشخص فعال کرد هدف اول، همان تقویت خط حمایت از یک تحول درونی درایران یا “استحاله رژیم” درمیان سیاستمداران آمریکا بود و از طرف دیگر نیز بدنبال منزوی کردن آن بخش از نیروهای مخالف خود بود که برای سرنگونی رژیم به فعالیت خود کماکان ادامه میدادند
بنابر گزارشی تحقیقی مشترک وزارت دفاع و کنگره آمریکا ، مسعود خدابنده و سینگلتون را مأموران وزارت اطلاعات معرفی میکند وزارت اطلاعات و امنیت تمامی امکانات خود را جهت حفاظت از جمهوری اسلامی ایران بکار میگیرد نظارت بر …سازمانهایی که از منافع جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان حفاظت میکنند… و استخدام یک فرد انگلیسی به نام اَن سینگلتون و همسر ایرانی او مسعود خدابنده یک نمونه گویاست از اینکه وزارت اطلاعات چگونه غیر ایرانیها را مجبور به همکاری میکند…»
این دو مأمور پیشانی سیاه با سر شبکه وزارت اطلاعات در آمریکا یعنی تریتا پارسی همکاری میکنند تعدادی از عناصر و تشکلهای همکار وزارت اطلاعات در امریکا ازجمله تریتا پارسی و هوشنگ امیراحمدی، اروند آبراهامیان و هادی قائمی و انجمن نایاک در خدمت فاشیسم مذهبی و علیه مجاهدین و مقاومت ایران، احزاب و گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی یعنی ملت های تحت ظلم و ستم آن رژیم فعال هستند، که از طریق لابی های خود در آمریکا و توسط سیاسیون آن کشور، دیگر کشورهای منطقه را راضی به تحمیل فشار بر مخالفان میکنند تشکلی که وزارت اطلاعات به اسم نایاک توسط تریتا پارسی در آمریکا درست کرده است تلاش کرد برای این زوجِ جاسوس در کنگره آمریکا جلسه سخنرانی ترتیب بدهد و با حمایت وزارت خارجه آمریکا، لابی مشترکی برای حمایت از رژیم آخوندی راه بیندازد این تشکل که خود را شورای ایرانیان آمریکاییان مینامد، یک لابی شناخته شده رژیم آخوندی است و اهداف وزارت اطلاعات را در آمریکا دنبال میکند
سازماندهی اکثر تظاهرات در آمریکا و برخی از کشورهای اروپا در اختیار گروهی بنام ” اتحاد برای ایران ” است که مسئول اصلی آن شخصی بنام ” هادی قائمی ” است که یکی از اعضای هیئت مدیره نایاک است و مدتی نیز برای سازمان دیدبان حقوق بشر کار میکرد یکی از گردانندگان این سازمان مهم حقوق بشری ” گری سیک ” که از طرفداران کار کشته و اصلی حکومت آخوندی است
قائمی در کادر برنامه های نایاک در سال ۲۰۰۴ به ایران رفت و با سازمان نیمه دولتی ” همیاران ” به همکاری پرداخت این سازمان در ظاهر یک سازمان نیمه دولتی است، توسط حسین ملک افضلی که بیش از ۱۵ سال ( بخصوص در دوران احمدی نژاد ) معاون وزیر و عضو کابینه دولت بود تاسیس شد
همکاری همیاران و نایاک به پیشنهاد و تصویب وزارت امور خارجه صورت گرفت از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ نایاک مجموعا صدها هزار دلار از بودجه کنگره آمریکا را دریافت نمود که عمدتا برای همکاری با سازمان همیاران در ایران در نظر گرفته شده بود
باید پرسید که چگونه در یک زمان میتوان هم با سازمانی که ساخته و پرداخته دولت ایران است همکاری کرد و هم در مورد نقض حقوق بشر در ایران نیز گزارشی بیطرفانه و منصفانه منتشر نمود
هادی قائمی در حال حاضر رئیس و گرداننده اصلی سازمان کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران است که در پایان سال ۲۰۰۷ به راه افتاد این سازمان در کنتر از یکسال نردبان ترقی را طی کرد و به جایگاه امروزی خود یعنی گرداننده تظاهرات در آمریکا و اروپا رسیده است
تاسیس کنده اصلی این سازمان حقوق بشری یک بنیاد هلندی بنام Foundation for Human Security in the Middle East میباشد که مسئول آن فرخ کریمی است فرخ کریمی ساکن هلند و بنیانگذار رادیو زمانه است که با بودجه هلند به کار خود ادامه میدهد
اینها تنها نمونه هایی از لابی های رژیم آخوندی و افراد رژیم در خارج ایران بود که امید است در مطالب بعدی بیشتر به این موضوع و شناساندن افراد بپردازیم
این نوع لابی، نتیجه یک دگرگونی در نوع برخورد رژیم با ایرانیان خارج از ایران بود که در پی آن، افراد وابسته یا طرفدار جمهوری اسلامی در تشکل های گوناگون و با اسامی واهداف متعدد، پیشبرد خطوط سیاسی رژیم در خارج را بعهده گرفتند این سازماندهی جدید در سال ۲۰۰۶ که همه این گروهها حول مسئله اصلی رژیم یعنی مبارزه با فشار آمریکا بر سر پروژه اتمی اش بسیج شدند به بلوغ خویش رسید
این نوع لابی که بقول باب نی (Bob Ney)، لابی شهروندان یا لابی از پائین نام گرفته بود، مکمل دو بخش دیگر از فعالیت های رژیم در آمریکا بود که از سالها قبل آغاز گشته و در دوران خاتمی به اوج خود رسیده بود اولی همان لابی از بالا یعنی رابطه و استفاده از برخی سیاستمداران آمریکایی بود که نمونه اینگونه لابی را میتوان در فعالیت های “شورای ایرانی-آمریکائی” AIC، مربوط به هوشنگ امیراحمدی مشاهده نمود نوع دیگر و مهم لابی رژیم، استفاده از موسسات تحقیقی آمریکاست که در سیستم سیاسی این کشور جایگاه ویژه ای بخود اختصاص میدهند که در میان دیگر کشورهای غربی منحصر بفرد است استفاده از این دو روش، از سالهای اولیه دهه نود میلادی آغاز گردید هر سه نوع لابی که در بالا ذکر شد با استفاده از حضور مهم ترین مسئولان وزارت خارجه ایران در آمریکا امکان پذیر گشته است که بخصوص از سال ۱۹۹۷ ببعد از فضای بسیار مساعدی برای فعالیت های خویش در خاک آمریکا برخورار بوده اند
رفسنجانی پس از جلوس بر مسند ریاست جمهوری، اقدام به ترمیم ارتباطات رژیم با دنیای خارج و بخصوص با آمریکا نمود یکی از مهمترین موانع رفع تشنج، مسئله گروگانهای آمریکا در لبنان بود که رژیم در آغاز دهه نود آنرا از سر خود خلاص نمود که همین موضوع نیز بمیزان قابل ملاحظه ای فشار های خارجی را کم کرد از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ که چهار سال آخر ریاست جمهوری رفسنجانی بود، فعالیت های لابی ایران در آمریکا بطور محسوسی رشد کرده بود باید مجددا تاکید کنیم که قصد رژیم کاهش فشار آمریکا بود و اصولا درآن ایام ظرفیت ایجاد رابطه با این کشور را نداشت بعنوان مثال، پس از آزادی گروگانها، رژیم مجددا حزب الله را برای انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و بعد از آن در پایگاه خبار عربستان بکار گرفت و نشان داد که تغییری جدی در سیاست خارجی رژیم ایجاد نشده است
با اینهمه، رژیم به تلاش برای کاهش فشار آمریکا اقدام نمود از اینرو فعالیت های لابی خود را با دو هدف مشخص فعال کرد هدف اول، همان تقویت خط حمایت از یک تحول درونی درایران یا “استحاله رژیم” درمیان سیاستمداران آمریکا بود و از طرف دیگر نیز بدنبال منزوی کردن آن بخش از نیروهای مخالف خود بود که برای سرنگونی رژیم به فعالیت خود کماکان ادامه میدادند
بنابر گزارشی تحقیقی مشترک وزارت دفاع و کنگره آمریکا ، مسعود خدابنده و سینگلتون را مأموران وزارت اطلاعات معرفی میکند وزارت اطلاعات و امنیت تمامی امکانات خود را جهت حفاظت از جمهوری اسلامی ایران بکار میگیرد نظارت بر …سازمانهایی که از منافع جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان حفاظت میکنند… و استخدام یک فرد انگلیسی به نام اَن سینگلتون و همسر ایرانی او مسعود خدابنده یک نمونه گویاست از اینکه وزارت اطلاعات چگونه غیر ایرانیها را مجبور به همکاری میکند…»
این دو مأمور پیشانی سیاه با سر شبکه وزارت اطلاعات در آمریکا یعنی تریتا پارسی همکاری میکنند تعدادی از عناصر و تشکلهای همکار وزارت اطلاعات در امریکا ازجمله تریتا پارسی و هوشنگ امیراحمدی، اروند آبراهامیان و هادی قائمی و انجمن نایاک در خدمت فاشیسم مذهبی و علیه مجاهدین و مقاومت ایران، احزاب و گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی یعنی ملت های تحت ظلم و ستم آن رژیم فعال هستند، که از طریق لابی های خود در آمریکا و توسط سیاسیون آن کشور، دیگر کشورهای منطقه را راضی به تحمیل فشار بر مخالفان میکنند تشکلی که وزارت اطلاعات به اسم نایاک توسط تریتا پارسی در آمریکا درست کرده است تلاش کرد برای این زوجِ جاسوس در کنگره آمریکا جلسه سخنرانی ترتیب بدهد و با حمایت وزارت خارجه آمریکا، لابی مشترکی برای حمایت از رژیم آخوندی راه بیندازد این تشکل که خود را شورای ایرانیان آمریکاییان مینامد، یک لابی شناخته شده رژیم آخوندی است و اهداف وزارت اطلاعات را در آمریکا دنبال میکند
سازماندهی اکثر تظاهرات در آمریکا و برخی از کشورهای اروپا در اختیار گروهی بنام ” اتحاد برای ایران ” است که مسئول اصلی آن شخصی بنام ” هادی قائمی ” است که یکی از اعضای هیئت مدیره نایاک است و مدتی نیز برای سازمان دیدبان حقوق بشر کار میکرد یکی از گردانندگان این سازمان مهم حقوق بشری ” گری سیک ” که از طرفداران کار کشته و اصلی حکومت آخوندی است
قائمی در کادر برنامه های نایاک در سال ۲۰۰۴ به ایران رفت و با سازمان نیمه دولتی ” همیاران ” به همکاری پرداخت این سازمان در ظاهر یک سازمان نیمه دولتی است، توسط حسین ملک افضلی که بیش از ۱۵ سال ( بخصوص در دوران احمدی نژاد ) معاون وزیر و عضو کابینه دولت بود تاسیس شد
همکاری همیاران و نایاک به پیشنهاد و تصویب وزارت امور خارجه صورت گرفت از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ نایاک مجموعا صدها هزار دلار از بودجه کنگره آمریکا را دریافت نمود که عمدتا برای همکاری با سازمان همیاران در ایران در نظر گرفته شده بود
باید پرسید که چگونه در یک زمان میتوان هم با سازمانی که ساخته و پرداخته دولت ایران است همکاری کرد و هم در مورد نقض حقوق بشر در ایران نیز گزارشی بیطرفانه و منصفانه منتشر نمود
هادی قائمی در حال حاضر رئیس و گرداننده اصلی سازمان کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران است که در پایان سال ۲۰۰۷ به راه افتاد این سازمان در کنتر از یکسال نردبان ترقی را طی کرد و به جایگاه امروزی خود یعنی گرداننده تظاهرات در آمریکا و اروپا رسیده است
تاسیس کنده اصلی این سازمان حقوق بشری یک بنیاد هلندی بنام Foundation for Human Security in the Middle East میباشد که مسئول آن فرخ کریمی است فرخ کریمی ساکن هلند و بنیانگذار رادیو زمانه است که با بودجه هلند به کار خود ادامه میدهد
اینها تنها نمونه هایی از لابی های رژیم آخوندی و افراد رژیم در خارج ایران بود که امید است در مطالب بعدی بیشتر به این موضوع و شناساندن افراد بپردازیم