۱۳۹۷ فروردین ۷, سه‌شنبه

مریم رجوی و آرمان برابری زنان – علیرضا معدنچی


جنبش زنان
پیشینه جنبش برابری زنان در جهان دست‌کم به‌ دو قرن پیش برمی‌گردد؛ اما کمتر کسی در این باره به‌وضوح و روشنی مریم رجوی سخنان و نظرات خود را جامه عمل پوشانده است.

نظریه مریم رجوی درباره برابری زنان، بر 3پایه استوار است:

1ـ برابری زنان حاصل نخواهد شد، مگر آن که زنان به‌طور جدی و جریانی و نه نمادین و تک‌نمودی، رهبری سیاسی را به‌عهده بگیرند. در غيراین صورت پیشرفتها و دستاوردهای زنان در امر برابری ناپایدار و برگشت‌پذیر است.

2ـ رهایی و برابری زنان جز با حضور و شرکت فعال آنان در مبارزه برای آزادی و دموکراسی برای همه آحاد مردم و مبارزه برای زدودن همه وجوه و عوامل تبعیض و نابرابری در بخشهای مختلف جامعه محقق نخواهد شد.

3ـ از آنجاکه در حال حاضر بنیادگرایی مذهبی به‌اصطلاح اسلامی، تهدید اصلی دنیای معاصر است و سنگ بنای این تفکر ارتجاعی، زن‌ستیزی است، هر گونه تلاش و مبارزه جدی برای آزادی زنان، در هر جای جهان، لاجرم از مسیر مبارزه با بنیادگرایی مذهبی و فاشیسم دینی می‌گذرد.

از این سه پایه، یا سه حلقه به‌هم پیوسته این نتیجه حاصل می‌شود: «تغییر در ایران ـ و امروز در تمام جهان ـ با پیشتازی‌ زنان محقق می‌شود». (۱)

شرط آزادی و برابری زنان، تحقق آزادی و برابری در جامعه
در دیدگاه مریم رجوی، برابری زنان، منفک و مجرد از برابری در سایر بخشها و گروه‌های اجتماعی نیست و برابری زنان تنها در بستر یک مبارزه فراگیر سیاسی و اجتماعی با دیکتاتوری و تبعیض، در تمام وجوه آن محقق می‌گردد. دیدگاهی که مردان را خصم زنان می‌انگارد، به‌جای آن که پتانسیل آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه را علیه حاکمیت دیکتاتوری و ستم متمرکز کند، این نیرو را به‌ انحراف می‌کشاند و به‌ کژراهه می‌برد و به‌ تضادهای درون جبهه مردم به‌سود دشمن اصلی دامن می‌زند.

البته این حقیقت نباید مورد سوءاستفاده کسانی قرار گیرد که به‌ برابری زن و مرد اعتقادی ندارند و وقتی سخن از آرمان برابری زن و مرد و نفی ستم جنسی به‌میان می‌آید، می‌گویند: هیس! الآن وقت این حرفها نیست، بگذارید فعلاً روی دشمن اصلی متمرکز باشیم، بعد در این باره صحبت خواهیم کرد! در حالی که تجربه همه یا غالب انقلاب‌ها و جنبشهای رهایی‌بخش که دچار افول و عقبگرد شدند، حاکی از این است که پس از پیروزی، با تمجید و تجلیل از نقش زنان در مبارزه و انقلاب، آنها را به‌همان جایی که گویا به‌آن تعلق دارند، راندند؛ یعنی آشپزخانه و کنج خانه! تا به‌ همان «وظیفه مقدسی» که گویا «طبیعت یا خالق هستی بر عهده آنها گذاشته» یعنی خانه‌داری و بچه‌داری بپردازند.

تضمین رانده نشدن زنان از حیات فعال سیاسی و اجتماعی؟
تضمین برای ممانعت از چنین ارتجاع و واگشتی چیست؟ مریم رجوی با صراحت می‌گوید: مشارکت زنان در رهبری سیاسی!

او تصریح می‌کند: «بدون برابری، هر پیشرفتی در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اولاً اثرگذار نیست، ثانیاً پایدار نیست و واگشت می‌خورد».(۲)

حضور زنان در رهبری، موکول به‌ آینده نیست؛ آنها در بالاترین سطوح مسئولیت و فرماندهی و رهبری مقاومت بایستی حضور داشته باشند،کما این‌که در سازمان مجاهدین و مقاومت ایران دارند و در این صورت کسی نمی‌تواند به‌ آنها فرمان بازگشت به‌ کنج خانه را بدهد.

همین ویژگی است که مریم رجوی را از سایر نظریه‌پردازان در امر برابری و حقوق زنان ممتاز می‌کند. بسیاری از این نظریه پردازان امکان این را نداشته‌اند که صحت و استحکام نظریات و تزهای خود را در بوته عمل و آزمایش بگذارند؛ اما مریم رجوی در جایگاه رهبری یک مقاومت و یک ارتش آزادییخش که 4دهه است با مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی و زن‌سیز تاریخ چنگ در چنگ است، تزها و نظریات خود را در کوره گدازان نبرد انقلابی به‌معرض امتحان و داوری گذاشته است؛ یا به‌بیان درست‌تر، تز یا انقلاب مریم رجوی در اندیشه‌ها، نه از کتابها و کتابخانه‌ها، بلکه از دل یک پراتیک سخت و بغرنج انقلابی و از دل توفان حوادث و توفانهای پر آتش و خون برآمده و امتحان خود را در گدازان‌ترین کوره‌ها، پس‌داده، گردنه‌ها و توفانهایی که هر یک از آنها برای کمرشکن یک جنبش انقلابی کافی بود و سلامت جستن از آنها ناممکن می‌نمود، بینه‌یی است از پیروزمندی تز مریم رجوی در باب رهایی و برابری زنان، چرا که همه آنها در پرتو رهبری مریم رجوی و با مدیریت و هژمونی زنان مجاهد خلق در همه پهنه‌های سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی و ایدئولوژیکی به‌دست آمده است.

رهایی و برابری زنان در گرو مبارزه و پیکار بی‌امان با بنیادگرایی مذهبی
«تفکر خمینی و مرتجعان بنیادگرایی که پیرو او هستند، در مناسبات بین انسانها، مرزبندی جنسی را مهمترین مرزبندی می‌شناسد».(۳) همان‌گونه که فاشیسم هیتلری مهمترین مرزبندی خود را مرزبندی نژادی قرار داده بود.

به اعتقاد مریم رجوی: سنگ بنای نظام ارتجاعی ولایت فقیه، زن‌ستیزی آن است و «اگر زن‌ستیزی ـ کما این‌که صدور ارتجاع و تبعیض دینی ـ از سیاست‌های این رژیم کنار گذاشته شود، نظام ولایت فقیه فرو می‌ریزد».(۴)

اما اگر تا پیش از این هشدارهای مریم رجوی در مورد خطر جهانی بنیادگرایی، صد بار بیشتر از خطر اتمی آن است، ناشنیده می‌ماند و تصور می‌شد که بنیادگرایی خاص ایران و کشورهای همجوار است و قربانیان آن، تنها زنان ایران به‌طور خاص و زنان مسلمان به‌طور عام هستند، وقایع سالهای اخیر، به‌همگان فهماند که در دنیای کنونی و به‌یمن انقلاب ارتباطات، جهان به‌ دهکده کوچکی تبدیل شده که هر پدیده‌یی از جمله خطر بنیادگرایی به‌یک کشور و منطقه محدود نمی‌ماند و آتش آن به سرعت دامن سایرین را هم فرا می‌گیرد؛ از این رو پیامهای مریم رجوی و تز و اندیشه او مخاطبان بسیار بیشتری یافته است.

مریم رجوی در سخنرانیها، مصاحبه‌ها و مقالات متعدد بر این نکته پای فشرده است که: «اگرچه برای دهه‌ها، هدف مبارزه زنان و موضوع روز جهانی زن، رفع نابرابری و خشونت علیه زنان بوده است، اما امروز علاوه بر آن، رسالت فراتری بر دوش زنان قرار گرفته که نجات جوامع بشری از بنیادگرایی و تروریسم است».(۵)

ایران، کانون رهایی از بنیادگرایی و کانون رهایی زنان
به این ترتیب زنان ایران و به‌طور خاص زنان عضو سازمان مجاهدین خلق و زنان فعال در مقاومت ایران که 4دهه است در برابر مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ معاصر جانانه ایستاده‌اند و نبردی سهمگین را بر ضد بنیادگرایی و ارتجاع در همه عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی پیش برده‌اند و آن را به‌ نقطه پیروزمند کنونی رسانده‌اند، بی‌آن که خواسته باشند، در کانون چالش عظیم جهانی در برابر بنیادگرایی زن‌ستیز و انسان ستیز با ظاهر دینی و مذهبی قرار گرفته‌اند و با پرداخت سنگین‌ترین بها، دینی تاریخی بر گردن جهان متمدن و انسان معاصر اعم از زن و مرد دارند. بی‌جهت نیست که بسیاری از اندیشمندان سیاسی و اجتماعی، بی‌هیچ تعارف و مجامله، به‌ این حقیقت اذعان کرده و خود را وامدار زنان مجاهد و شاخص و مریم رجوی به‌عنوان رهبر و پرچمدار و سازمانده این جنبش عظیم تاریخی می‌دانند.(۶)

و این البته بی‌دلیل و بی‌حکمت نیست، اگر قلب بنیادگرایی به‌عنوان تهدید شماره یک جهان معاصر در ایران تحت حاکمیت آخوندها می‌تپد که خودشان آن را «ام‌القرا» می‌نامند، آنتی‌تز و نیروی اصلی چنگ در چنگ آن نیز طبعاً یگانه شانس و نقطه امید جهان معاصر برای رهایی از این تهدید است. مریم رجوی خود این واقعیت را چنین بیان می‌کند:

 «می‌گویند ایران تحت حاکمیت آخوندها ام‌القرای بنیادگرایی است. ولی ما می‌گوییم به‌پشتوانه سابقه مبارزاتی و فکری و فرهنگی مردم ایران، و به‌اتکای مبارزات مجاهدین خلق، ایران، کانون رهایی از بنیادگرایی و در عین‌حال کانون رهایی زنان و نیل به‌ آرمان برابری است و این چشم‌انداز تابناکی است که زنان ایران آن را محقق می‌کنند».(۷)
زیرنویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ­ سخنرانی مریم رجوی به‌مناسبت روز جهانی زن ـ بهمن 1395

2ـ همان

3ـ سخنرانی مریم رجوی ـ 26شهریور 92

4ـ سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بمناسبت روز جهانی زن ـ اسفند 92

5ـ سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بمناسبت روز جهانی زن

6ـ به‌عنوان نمونه نگاه کنید به‌سخنرانی خانم اینگرید بتانکور، کاندیدای ریاست جمهور کلمبیا ـ در روز جهانی زن ـ

«من معنی حرفم را می‌فهمم وقتی که می‌گویم آنها همچنین برای کل دنیا نور و روشنایی هستند. فکر نمی‌کنم که دارم بزرگنمایی می‌کنم و می‌خواهم این احساسم را به‌ شما برسانم. اما مشکل در این‌جاست که در همهٴ جوامع عربی ما شاهد سازمانی نظیر سازمان شما نیستیم. سازمانی که مورد احترام جامعه مسلمان است و تفسیر واقعی از فرهنگ اسلام ارائه می‌دهد که همانا برابری همه انسانهاست و نه سوء برداشت از قرآن. شما تنها سازمانی هستید که زنان را در جایگاه حقیقی‌شان قرار می‌دهید. شما تنها سازمانی هستید که در فکر برقراری دموکراسی در ایران هستید، دموکراسی‌ای که غیرمذهبی است. و از نظر من شما تنها کسانی هستید که می‌توانید صلح را در کل خاورمیانه برقرار کنید. من اطمینان دارم که روزی شاهد حضور مریم رجوی در رأس دولت ایران خواهم بود. و آن روز مهمی برای کل دنیا خواهد بود چرا که در آن روز ما شاهد خواهیم بود که به‌ حقوق زنان در سراسر جهان احترام گذاشته خواهد شد. شما در این‌جا در حال رقم زدن تاریخ هستید و من مفتخرم که در این مبارزه شرکت داشته باشم».)

 7­ـ سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی به‌مناسبت روز جهانی زن ـ اسفند 92