۱۳۹۷ فروردین ۲, پنجشنبه

اگر کارخانه و کار بود هرگز کولبری نمی‌کردم؛ دادنامه جوان محروم کولبر در ایام نوروز



سایت ایران کارگر(مستقل) ۲/۱/۹۷ : « باسلام! اینجانب جوان ۱۸ ساله هستم که به دلیل فقر مالی از درس خواندن دست کشیدم و به کولبری رویی آورده ام ودر مرز ته هورامان کولبری می کنم. ولی متاسفانه هروقت که می رویم تا پولی برای هزینه های سرسام آور زندگی پر رنجی که به ما تحمیل شده در بیاوریم، ماموران ما را مورد توهین و بی حرمتی و کتک قرار می دهند.


اموال و بارهای مارا می گیرند. به ما شلیک می‌کنند و در بعضی موقع ما رو می کشند. الان هم نه تنها شغلی برای این همه مردم بیکار ایجاد نمی کنند، بلکه در کنار جادهی تهته اورامانات چادر زدهاند و نمی گذارند از طریق این کولبری پرمشقت هم امرار معاش کنیم! آخر چرا ؟؟؟ چرا باید در این ایام عید و گرانی و بی کاری مانع کسب وکار ما شوند و نگذارند که ما هزینه زندگیمان را با بدبختی جور کنیم؟! شاید خیلیها که شرایط دردناک کردستان را لمس نکرده یا ازآن اطلاعی ندارند فکر کنند که ما جوانان کردستان دوست داریم کولبری و پیله‌وری کنیم! اما اشتباه می کنید، آنجوری نیست. به خدا قسم هیچ شغلی به جز کولبری و کاروان با قاطر و اسب در شهر ما وجود نداره. همه داریم در فقر و نیازمندی به سر می بریم. خوب اگر یک کارخانه و کار برای ما وجود داشت به خدا قسم کولبری نمی کردیم. اصلا چرا باید کولبری کنم من جوان در این سن باید درس بخوانم یا باید کولبری کنم؟! جوابش مشخصه چون پول غذای شبمون رو نداریم که بخوریم٫ پس مجبوریم جان خودمان را در برابر تفنگ های شما قرار بدهیم و نان پیدا کنیم. واقعا اگر یک کارخانه در شهر وجود داشت و مادر آنجا مشغول به کار می شدیم دیگر کولبری نمی کردیم و زندگیمون یه جور دیگه بود. ولی حالا که هیچ کارخانه و شرکتی برای کار در شهرمون نیست و شغل مناسبی وجود نداره حداقل بزارید به همین کولبری ادامه بدیم. به خدا قسم مجبوریم.
می توانید نام این حرفهای من را بگذارید گلایه های یک کولبر یا یک جوان محروم از یک زندگی عادی از دست مسولان دولت و ماموران هنگ مرزی. کولبر جوان».