۱۳۹۵ مهر ۱۴, چهارشنبه

حمید معاصر: چهارده سال پایداری و مقاومت بی‌همتا در تاریخ مجاهدین


بخش اول از اشغال تا خروج آمریکایی ها تا سال دوهزار و یازده
به دور از هرگونه مبالغه، در تاریخ پنجاه و یک ساله پر از رنج و خون وحماسه و افتخار مجاهدین، چهارده ساله گذشته حاوی درس ها و تجاربی است که شایان بررسی تاریخی عمیق و همه جانبه ای است تا نسل امروز و فردای جنبش های رهاییبخش از ایران گرفته تا سراسر منطقه و جهان بتوانند الگو و راهنمایی بسیار پویا و جدید و فرازهای پر از تجارب ذیقیمت در فراروی خود ببینند تا خلأ ایدئولوژیک و سیاسی ناشی از شکست تلخ بلوک شرق از یک طرف و رشد سرطانی و مخوف بنیاد گرایی به سر کردگی آخوندها از طرف دیگر را پر کنند.

به راستی که لحظه به لحظه ثبت وقایع این چهارده سال فقط و فقط کار سترگ و حجیم کارشناسی تاریخ دانان متعهد و حرفه ای است که بطور یقین نگارش جامع و کامل آن دهها جلد کتاب و اسناد قطور می شود. و این مهم فقط از طریق جمع آوری جزء به جزء و نفر به نفر و تجربه فردی و جمعی و رهبری و رزمندگان و حامیان آنها میسر است امید است که روزی این گنجینه تاریخی گردآوری و در دسترس همگان قرار گیرد.
در این نوشته کوتاه به اختصار سعی می شود که فقط گذرا و تیتر وار مروری بشود بر آنچه که بر مجاهدین در طی این سالیان گذشت.
بدنبال وقایع تروریستی یازده سپتامبر سال دو هزار و یک در آمریکا دولت جرج بوش پسر تصمیم گرفت که با حمله نظامی به افغانستان و عراق دولت طالبان در افغانستان و حکومت عراق را سرنگون سازد. اگر چه جمله به افغانستان بدلیل پایگاه اصلی القاعده به عنوان طراح تروریستی یازده سپتامبر از نظر افکار عمومی داخل آمریکا و جهان تا حدودی مشروع جلوه می نمود ولی حمله به عراق از آنجا که در فاجعه یازده سپتامبر هیچ نقشی نداشت بلافاصله پس از طرح آن موجی عظیم از مخالفت مخصوصا در اروپا و خیلی از کشورها اوج گرفت در داخل آمریکا نیز بخشی از افکار عمومی و سیاستمداران از حزب دموکرات به مخالفت برخواستند. ولی دولت جرج بوش بی‌اعتنا به افکار عمومی تصمیم خود را در حمله به عراق عملی کرد و با صحنه سازی غیر واقعی و ساختگی مسلح بودن دولت عراق به سلاح های کشتار جمعی (شیمیایی و اتمی) حکومت عراق را سرنگون کرد. آخوندهای حاکم در ایران که یک فرصت طلایی و مجانی بدست آورده بودند از سیاست اشغال افغانستان و عراق و سرنگونی دولت های آنان بغایت استقبال می کردند و علنا خشنودی خود را در بلندگوها و رسانه های خود ابراز می داشتند. و آن را در راستای استراتژی صدور ارتجاع و انتقام سیاسی از حریفان و رقبای خود می دیدند. وضعیت در عراق حالت استثنایی برای آخوندها داشت. در جنگ ضد میهنی هشت ساله به یمن ضربات خرد کننده ارتش آزادیبخش بر ماشین جنگی رژیم و مخالفت مردم با جنگ ضد میهنی شکست سختی خورده بود که منجر به جام زهر معروف گردید. اما در سایه شوم سوْاستفاده از لیست سیاه تروریستی و مماشات آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای اروپایی و بدنبال شیطان سازی از مجاهدین با صرف پول هنگفت از دارایی های ملت ایران و با بکار انداختن جمیع مزدوران داخلی و لابی های بین المللی آخوندها هرچه در توان داشتند بکار می گرفتند تا در این آشفته بازار سیاست بسیار مهلک و غلط آمریکا ضربه نهایی را به مجاهدین وارد کنند. شانتاژ و فریب سیاسی از طرف آخوندها و هم پیمانان داخلی و خارجی تا آنجا پیش رفت که در جلسه امنیت شورای عالی رژیم آن زمان تصمیم گرفته شد ه که از آمریکا در خواست بشود ما به ازاْ عدم دخالت رژیم آخوندی درحمله به عراق مجاهدین قربانی شده و قرار گاههای ارتش آزادیبخش از طریق آمریکا و انگلیس بمباران شود. و رسما محسن رضایی فرمانده جنایتکار پاسداران این درخواست شان را علنی کرد و در رسانه های داخلی و بین المللی آن زمان منعکس شد.
شانتاژو فریب و تبلیغات دروغین تا آنجا پیش رفته بود که بازرسان اتمی سازمان ملل برای یافتن سلاح ها! مخفی شده! کشتار جمعی عراق در قرار گاههای مجاهدین به قرار گاه اشرف مراجعه کرده بودند.
بموازات این توطئه های شوم رژیم آخوندی با یک فریب و شانتاژ اطلاعاتی و جاسوسی بی سابقه د رنوع خود با دادن اطلاعات کاملا غلط در مورد با صطلاح سلاح های کشتار جمعی در عراق آمریکا را به بازی شوم کشانده بود.ماجرای جاسوسی دو جانبه احمد چلبی معلوم الحال به عنوان رهبر اپوزیسیون قلابی از یک طرف و جاسوسی دو جانبه وی برای رژیم آخوندی و آمریکا هم توجیه کننده مهمی برای حمله به عراق شد.
در این کشاکش مهیب و پر از خطر رهبری مقاومت ایران و حامیان داخلی و بین المللی آن تمام توان خود را برای شرایط بغرنج و بحرانی آماده می کردند. قبل از حمله به عراق خبرهای جسته و گریخته از منابع کاخ سفید در آمریکا به بیرون درز می کرد که سرنوشت مجاهدین در عراق یکی ا زمباحث اصلی وهمیشه روی میز دولت بوش بود.
فرماندهی ارتش آزادی بخش و دستگاه دیپلماسی مقاومت در راستای سیاست اصولی خود با تمام توش و توان تلاش می کرد که دولت های درگیر جنگ با عراق (آمریکاو انگلیس) و سایرین را متقاعد سازد که در این جنگ ناخواسته کاملا بی طرف است و طرف هیچ کدام از جنگ قرار ندارد. بموازات آن دولت عراق پیام داده بود که مجاهدین در این جنگ کاملا بی طرف هستند. و در بحث ها و ملاقات مرتبا تأکید می کردند که ارتش آزادیبخش فقط و فقط برای جنگ با رژیم آخوندی در عراق حضور دارد. اما با کمال تعجب و بدون در نظر گرفتن تمامی قوانین جنگی و استانداردهای بین المللی دولت آمریکا و انگلیس در راستای سیاست مماشات و اطلاعات غلطی که داشتند قرارگاههای ارتش آزادیبخش را به هولناک ترین و مخرب ترین صورت خود مورد حمله ناجوانمردانه و ظالمانه قرار دادند و به این ترتیب در ادامه شوم سیاست مماشات به درخواست رژیم آخوندی تن دادند. در این طوفات سهمگین سیاسی و نظامی فرماندهی کل ارتش آزادیبخش با آمادگی جمیع رزمندگان برای شرایط هولناک و خطیر با پیش بردن تاکتیک های به غایت هوشیارانه و فداکارانه توانست از فاجعه عظیم قتل عام رزمندگان به نحو شایسته و احسن و حتی معجزه آسا جلوگیری کند. و با دادن پنجاه و سه شهید از کل هزاران رزمنده (که آنها هم بخاطر حفظ و نگهداری پاره ای ا زامکانات مهم در قرا رگاهها بودند) موجودیت فیزیکی رزمندگان را حفظ کند. حجم بمباران قرارگاههای مختلف ارتش آزادیبخش گاهی شب ها به نود مورد می رسید(نقل ا زاطلاعیه فرماندهی ارتش آزادیبخش درآن زمان) آنهم در شرایطی که رژیم آخوندی با دست باز مزدوران سپاه قدس و مزدوران عراقی را تا دندان مسلح در جای جای عراق وارد عمل کرد. و در کمین نابودی و قتل عام رزمندگان بودند ماجرای شهادت فجیع پدر کریم و سر بریدن وحشیانه او و بریدن دست و پای مجاهد خلق فرهاد مستوفی و تکه تکه کردن پیکرهای آنها به دلخراش ترین صورت فقط یک نمونه از جنایت های مزدوران رژیم بوده نتیجه این که حفظ و نگهداری جان هزاران رزمنده در این شرایط به یمن فداکاری و نظم پذیری عظیم رزمندگان و رهبری داهیانه ارتش آزادی بخش ملی بدور از هر گونه تبلیغ سیاسی واقعا معجزه می نمود کسانیکه اندک اطلاعاتی از مسائل جنگی و نظامی می دارند بخوبی می دانند که اگر تاکتیک ها و آمادگی ها و هوشیاری و رهبری و رزمندگان نبود به طور قطع و یقین تعداد اندکی از هزاران رزمنده آنهم شاید به تصادف می توانستند جان سالم بدر ببرند. مخصوصا اینکه محل قرار گاههای ارتش آزادی بخش تماما معلوم و در منطقه صاف و مسطح و غیر کوهستانی بوده و هیچ حفاظتی در سطح زمین نداشتند. این ابتلای بزرگ و خطیر فقط به بمباران های صرف ختم نمی شد. همگان به یاد دارند که فرماندهان ارتش آمریکا با ذهنی بسیار آکنده و پر از اطلاعات غلط و اباطیلی آخوند ساخته همچون تروریست بودن خطرناک! مجاهدین! با به پرواز در آمدن بمب افکن های ب پنجاه و دو غول پیکر آمریکا بر بالای سر رزمندگان جمع شده در اشرف از یک طرف در ملاقات با خانم مژگان پارسایی جانشین فرماندهی کل ارتش آزادیبخش خواهان تسلیم کامل رزمندگان بر نیروهای اشغال گر و به دنبال استاتوی اسرای جنگی رزمندگان بودند. که این ملاقات تاریخی پانزده ساعت بطول انجامید که شرح و تفصیل آن را باید به طور کامل از زبان فرماندهی ارتش آزادیبخش شنید.فقط به اختصار باید گفت که این واقعه یکی از درخشان ترین و زرین ترین صفحات تاریخ مقاومت ایران است که در متن خود حاوی درس های بسیار از تجارب ذی قیمت در شرایط بحرانی است. آگاهان می دانند که در این نوع ملاقات ها ی بغرنج و پیچیده فقط یک اشتباه حتی جزئی منجر به فاجعه می شود. و می تواند سرنوشت هر جنبشی را علیرغم تمامی فداکاری ها و سابقه ای درخشان د رمعرض شکست کامل قرار دهد. نتیجه این ملاقات منجر به فرو ریزی بخشی بزرگ از ابهامات و اتهامات و شیطان سازی های ظالمانه و دروغ در اذهان فرماندهی ارتش آمریکا شد . و اوضاع بکلی چرخید و نتیچه این مذاکره ورود رویی تاریخی منجر به پذیرش کنوانسیون معروف ژنو شد ه مسیر را کاملا به نفع موجودیت رزمندگان و شناسایی آنها به عنوان افراد حفاظت شده به ثبت داد که شرح آن ها همانطور که گفته شد فصل مجزا می طلبد امیدوارم که روزی همه این لحظات سرنوشت از طریق فرماندهان و رزم آوران ارتش جز به جزْ در اختیار خلق های جهان قرار گیرد. برای رسیدن به این مرحله تضادهای طاقت فرسا حل و فصل شده بودیکی از شاهکارهای این مرحله کنترل و همکاری فوق العاده ایدئولوژیک و تشکیلاتی جمیع رزمندگان بود که حتی یک موردهم کا رو عمل خود بخودی در مقابل بمباران ظالمانه علیرغم اینکه می توانستند از خود دفاع کنند . انجام ندادند این یکی ا زشگفت آفرین ترین هنر رهبری و رزمندگان پر صلابت و آبدیده مجاهدین بود که توانستند منسجم و یکپارچه با غلبه بر تمامی احساسات خود منافع حال و آینده جنبش را درنظر بگیرند . که بارها رهبری مقاومت در سخنان خود تصریح کرده بود که حتی یک گلوله هم در مقابل این تهاجم غیر عادلانه شلیک نشد. در صورتیکه در روانشناسی دفاع و حفاظت در مقابل حمله غیر عادلانه اصولا د ر دنیای عادی هیچ خردی کم ترین تردیدی برای دفاع ازخود نمی بیند. مخصوصا که صحبت از رزمندگان آبدیده و مسلح و توانمندی می کنیم که در کسوت یک ارتش منظم و در ابعاد هزاران نفر بودند کافی است که یاد آور کنیم که در اطلاعیه ها و ارزیابی های آن زمان فرماندهان ارتش آمریکا – ارتش آزادیبخش مدرن ترین لشکر زرهی در نوع خود در سطح جهان معرفی شده بود. و پتانسیل بالایی در ضربه زدن و وارد آوردن تلفات شدید به هر نیروی مهاجم را دارا بود . صبر و پایداری ظفر نمون که رهبر مقاومت در درس های ماندگار ایدئولوژیک وسیاسی به رزمندگان آموزش داده بود این طور به ثمر ه می نشست . و آینده جنبش را که در ابتدا بسا تیره و تار می نمود تضمین می کرد. بعد از طی این مراحل خطیر تازه آغاز ماجرا و شروع ابتلا و توطئه های دیگر بود که یکی یکی ا زطرف دشمن اصلی یعنی آخوندها و هم پیمانان داخلی و خارجی آنها به اجرا در می آمد. و او ضاع را بمراتب هم برای مقاومت ایران از یک طرف و سرنوشت و آینده نامعلوم مردم عراق بسیار پر خطر و بفرنج کرد پس از این مرحله در عراق تو طئه ها بر علیه مجاهدین علیرغم استاتوی افراد حفاظت شده نه تنها کاسته نمی شد بلکه روز به روز بغرنج تر و مخاطره آمیز می شد کل فرماندهی ارتش آزادیبخش از همان روزهای اول اشغال عراق در مذاکره با سر فرماندهی لشکر آمریکا مسئله خروج و انتقال مجاهدین را به کشور ثالث همیشه در مذاکرات مطرح می کرد. این بحث ها همیشه ادامه داشت و رهبری مقاومت دهها پیشنهاد و طرح ممکن را از انتقال به کشورهای عربی تا آمریکا و اروپا و ...مطرح می کرد ولی هیچ کدام پاسخ مثبت دریافت نمی کرد. تا سال دو هزار و یازده که آمریکائیان حفاظت اشرف را به عهده داشتند از میان انبوه توطئه های ترور اشرفیان و تو طئه های سیاسی فقط یک نمونه بارز آن یعنی ایجاد تیف برای بریده گان از مبارزه در کنار اشرف اشاره می کنم. که در نوع خود حاوی درس های جدیدی برای مقابله با این توطئه ننگین بود هدف این بود که به مرورتشکیلات مجاهدین به هر نحوی که شده از هم بپاشاند تجمع بریدگان از مبارزه در کنار قرار گاه اشرف جولانگاه وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس شده بود تا با توسل به شانتاژ وشکنجه روحی و تهدید و تطمیع چه از طرف آمریکا و چه از طرف رژیم مبارزه اشرفیان را در هم بشکند و آنها را وادار به خروج از سازمان شان و یا تسلیم به رژیم بکشانند.سوْ استفاده از خانواده ها و نصب سیصد بلندگو شکنجه و آزار روحی و آزار و اذیت روزانه مزدوران عراقی رژیم و چندین مرحله ا زباز پرسی های عجیب و غریب نیروهای آمریکایی و قطع آب و برق و غذا و دارو و سنگ پرانی و دهها تو طئه و آزار دیگر بی هیچ توقفی از سال دو هزار و یازده که سال خروج آمریکایی ها از عراق بود فاز جدیدی از تو طئه ها بر علیه رزمندگان مستقر در اشرف شکل می گرفت بدین معنی که در غیاب نیروی اشغال گر دست رژیم آخوندی و مزدوران داخلی آن که عراق را به اشغال خود در آورده بودند بمراتب بازتر می شد. تا آن زمان انواع و اقسام تو طئه های یکی پس از دیگری با مقاومت رزمندگان و فعالیت های بی دریغ خانم رجوی به همراه تلاش های بی وقفه اشرف نشان در سرما و گرما با تحصن ها و اعتراضات طولانی مدت خنثی می شد .سیاست مماشات با آخوندها علیرغم تلاش های بی نظیر مقاومت در عراق و خارج کشور گاها به مراحل خطرناک می رسید داستان پرونده سازی های رژیم و کشاندن پای انترپل به دستگیری رزمندگان چه در خارج و چه در عراق و صدور احکام بازداشت برای مسئولان مجاهدین برای شصت نفر آنها و زد و بند استعماری در شکل های گوناگون آن ادامه می یافت داستان دستگیری و تحویل مسئولان مجاهدین در ازاْ معامله با افراد القاعده در ایران که در پشت پرده در سوییس جریان داشت و وزارت خارجه آمریکا بطور جد برای عملی کردن آن توطئه شوم گام بر میداشت یکی از آن تو طئه های خطیر بود که در مرحله نهایی آن با مخالفت دیک چینی معاون رئیس جمهور آمریکا از بروز این تو طئه کثیف ممانعت بعمل آورد.
توطئه شبه کودتا در فرانسه
پا به پای بمباران قرار گاههای ارتش آزادیبخش و وقایع خطیری که پس از آن سر راه مجاهدین و مقاومت قرار می گرفت در ادامه آن این بار توطئه ای بسیار خطیر در فرانسه در هفده ژو ئن دو هزار و سه با حمله و هجوم هزاران پلیس برای در هم پیچیدن تشکیلات و رهبری مجاهدین در خارج به اجرا در آمد تا پروسه انهدام فیزیکی وسیاسی و تشکیلاتی مجاهدین تکمیل د دفتر مقاومت از نظر ارتجاع و استعمار بکلی بسته شود و خانم مریم رجوی همراه با صد و پنجاه نفر از اعضا و مقاومت و هواداران شورای ملی مقاومت دستگیر و روانه زندان شدند. در همان ایام بلافاصله بخشی از ابعاد توطئه کلان و زد و بند دولت وقت فرانسه با رژیم آخوندی افشا شد در یک قلم قرار داد هشت میلیاردی شرکت نفتی توتال مابه ازاْ قربانی کردن مقاومت یکی از مجموعه تاراج دارایی های مردم مظلوم ایران بود.دولت وقت آخوندی به ریاست جمهوری خاتمی با تبلیغات دروغین اندر باب اصلاحات و به یاری بوق های استعماری اندر استحاله رژیم با اصرار و با بکار گیری انواع و اقسام ابزار دیپلماتیک و امنیتی و سیاسی و اقتصادی اصرار به استرداد خانم رجوی به رژیم داشت .ابتلاْ بزرگی برای رهبری وکل جنبش در فرانسه بود. در اینجا بود که به محض اطلاع هموطنان در داخل و خارج آنچنان جنبشی توفنده و عظیم براه افتاد که واقعا بینظیر در مبارزات ملت ها درخارج کشور بود. هزاران نفر از هواداران و یاران پر شور مقاومت در اروپا با بسیج همگانی خود را به دفتر مقاومت در فرانسه رسانده و آنچنان توفنده و بی محابا در فرانسه و در مکان های تصمیم گیری منجمله دفتر اور و دفاتر وزارت خانه ها به تظاهرات و اعتراض پرداختند که هیچ نیرویی قادر به کنترل و ممانعت از آن ها نبود. هرچه فشارها بالا می رفت اعتراض ها اوج گرفت تا آنجا که دهها مجاهد خلق د رنقاط مختلف فرانسه خود را ابراهیم وار در شعله های آتش انداختند تا جلوی توطئه ننگین ارتجاعی و استعماری را سد کنند.ندا و صدیقه قهرمان در شراره هایی که شعله آزادی یک خلق در زنجیر را فروزان می کرد سوختند و به تاریخ مقاومت زینتی زیبا بخشیدند دهها تن از یارانش سوخته جان تا مرز شهادت نیمه جان بر زمین افتادند که الحق شهدای زنده مقاومت هستند. اعتصاب غذای طولانی در اطراف دفتر اوور و شهردار شریف آن و نمایندگان شریف و سازمان های حقوق بشری و و جدان های بیدار وفرانسوی از نمایندگان گرفته تا کشیشان و آزادی خواهان یک پارچه قیام کردند. سه هفته تمام تا آزادی خانم رجوی در سراسر ایران و ارو پا اعتراضات و تحصن های سراسری بی وقفه و شبانه روزی و بدو ن استراحت ادامه داشت . در داخل کشور هم در حد توان و امکانات یاران مقاومت و خانواده شهدااز هر طریق ممکن صدای اعتراض خود را بلند کردند و یک خودسوزی هم در در مقابل سفارت فرانسه در ایران گزارش شد. در طول این هفته ها جانفشانی ها و فداکاری های بی نظیری از یاران مقاومت دیده شد که قلم از وصف آنها توان است و برای این مدت کوتاه به جد باید تاریخچه مفصلی نوشته شود.
شرح لحظاتی که به خانم رجوی در زندان از بابت خودسوزی یاران وی گذشته بود و سایر لحظات سرنوشت ساز را آن زمان خانم رجوی به شیوا ترین بیان ممکن همراه با توطئه های خطیرش توضیح دادند که در خاطره جمعی هموطنان باقی است.
بطور خلاصه این بار هم توطئه خطیری خنثی شد و کودتا علیه مقاومت به شکست انجامید همگان به یاد دارند پس از آزادی خانم رجوی و یارانش مدت ها ی طولانی محدودیت های ظالمانه بر علیه تشکیلات و نفرات مقاومت در فرانسه ادامه داشت و سالیان طول کشید که در اثر مبارزه طاقت فرسا این محدودیت ها با پرداخت سنگین بها خنثی شود د ر اهمیت این توطئه شوم بجا است که یادآوری شود که یکی از مقام های مسئول فرانسه به صراحت گفت که خانم رجوی کسی است که می خواهد ژئوپولتیک منطقه و جهان را تغییر دهد (نقل به مضمون)
پس از خنثی کردن هر توطئه ارتجاعی و استعماری در فرانسه رژیم آخوندی و مزدوران رنگارنگ آن به اجرای توطئه های جدید می پرداختند از قبیل فراهم آوردن ناامنی در اطراف اقامت گاه رئیس جمهور برگزیده مقاومت از طریق بریده مزدوران که یک نمونه آن حمله به چاقو و ضرب و شتم هواداران مقاومت در فرانسه بود که منجر به زخمی شدن عمیق هواداران سازمان گردید . داستان پرونده سازی های به اصطلاح پولشوئی مقاومت و دادگاههایی که بر علیه مقاومت در فرانسه تشکیل میشد و دست مزدوران رژیم از قبیل احسان نراقی از پشت پرده بیرون می افتاد. و دهها توطئه تروریستی وپرونده سازی مشابه که بی وقفه ادامه داشت. تا این که با تلاش عظیم و بی سابقه خانم مریم رجوی و پشتیبانان بین المللی و مقاومت رزمندگان و اشرف نشانان پروژه عظیم خروج از لیست به پیروزی شگرفی ا زلابلای انبوه انبوه توطئه بدست امد. که در تاریخ جنبش ها بی سابقه بوده است و در محافل حقوقی وسیاسی و کارشناسی یک استثناْ بحساب می آید همگان می دانند که کنگره ملی آفریقا به رهبری ماندلا پس از بدست گرفتن قدرت در آفریقا مدتها از لیست تروریستی خارج نشده بود.
و برای این موفقیت تاریخی و برگهای زرین آن باید تاریخ مفصل نگاشته شود بار دیگر شعار می توان و باید که سرلوحه شعارهای خانم رجوی بود غیر ممکن را ممکن می ساخت.
نگاهی اجمالی به تحولات درعراق
اکنون پس از چهارده سال از شروع جنگ و اشغال عراق آنچیزی که اکنون پس از این اشغال باقی مانده کشوری سراسردر جنگ فرقه ای و بی ثباتی و انفجار روزانه دهها خودروی بمب گذاری و کوچ اجباری و درهم ریختن تمامی ساختار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در عراق هست. با هزاران کشته ا زمردم بیگناه و تاراج میلیاردی منابع نفت کشور. در پی مماشات دولت آمریکا و انگلیس در این مدت طولانی عراق به مرور از طریق آخوندها و مزدوران آن کاملا اشغال شدو روز به روز به وخامت اوضاع و پیچیده شدن آن افزوده شد احزاب سیاسی تازه شکل گرفته در عراق به دلیل دخالت تمام عیار رژیم آخوندها در عراق نتوانستند از خود یک آلترناتیو مردمی و مقبول ارائه دهند تا راه نجات مردم عراق از آشفتگی و ویرانی باز شودنقش اصلی و تعیین کننده درعراق همانا با رژیم آخوندی است. و متأسفانه محافل بسیاری در جهان بارها نوشته و گفته اند که حاکم اصلی در عراق قاسم سلیمانی است . مخصوصا پس از خروج نیروهای آمریکایی در عراق در سال دو هزار و یا زده او ضاع بمراتب وخیم تر شد. د رپی افشاگری های مجاهدین در عراق تا آن زمان که در اشرف بر روی عراقیان باز بود. مجاهدین ورزمندگان با تمامی توان و توش خود دخالت های رژیم آخوندها در عراق را برای مردم ایران و عراقیان باز می کردند و به دولت های آمریکا و انگلیس مرتبادرمورد پی گیری سیاست غلط آنها مبنی بر دست باز گذاشتن رژیم آخوندها درعرا ق را برای مردم ایران و جهان و عراقیان باز می کردند. ولی متأسفانه در هشت سال زمامداری دولت اوباما بجای تصحیح اشتباهات آمریکا در حمله و اشغال عراق پی در پی بر اشتباهات افزوده شده واین رژیم خمینی و آخوندهای ایران بودند که با دست باز عراق را مورد تاخت و تاز سیاسی و امنیتی و مالی خود قرار دادند. یکبار در اثر تلاش های مقاومت برای روشن گری مردم عراق از یک طرف و تلاش های بالنسبه نیروهای دموکراتیک در سومین دوره انتخابات عراق ایاد علاوی به عنوان رهبر شناخته شده نیروهای ملی و مردمی و همراه با ائتلاف با جریان های مردمی عراق در انتخابات بر دست نشانده رژیم مالکی پیروز شد. و رأی لازم را کسب کرد. ولی در نهایت تأسف و تأثر سیاست غلط اوباما در امتیاز دادن به رژیم عراق تا آنجا پیش رفت که علیرغم پیروزی سکولارها در عراق مالکی دست نشانده تمام عیار رژیم بر مردم تحمیل شد. و روند تخریب سیاسی و امنیتی در عراق هم به زیان مردم عراق و منطقه و هم به زیان مقاومت و مردم ایران تمام و نتیجه آن این شد
که از دل این حوادث و سیاست های بغایت خائنانه نیروی مخرب و ویرانگری به نام داعش در عراق و سوریه شکل گرفت که همگان از کم و کیف تخریبی و تروریستی آن اکنون د رمنطقه و جهان رنج می برند.هیهات که هیچ گاه به هشدارها واخطارهای دلسوزانه مقاومت ایران که بیش ا زدو دهه بیش ا زخطر بروز بنیادگرایی و تروریسم کور ناشی از رژیم آخوندی گوش داده نشده و منافع حقیر اقتصادی و سیاسی گوش و چشم مماشات گران را به کلی از دیدن و شنیدن حقایق بازداشت. و امروز همگان شاهد یک تروریسم لجام گسیخته و ناامنی از منطقه و اروپا و آمریکا رادر نوردید هیج پایانی کوتاه مدت متصور نیست. امروز این لجام گسیختگی د رتروریسم بین المللی که هیچ جای امنی در جهان باقی نگذاشته سرنوشت مردم منطقه و جهان را در هاله ای ا زابهام قرار داده است. به قطع و یقین اگر نگاهی عاقلانه به سیر حوادث سالهای قبل بیاندازیم.
منشأ همه این بلایا و سرنخ آن در دست آخوندهای حاکم بر ایران است . تا مماشات با رژیم آخوندی بطور کامل طرد نشده و رژیم آخوندی سر کار است . این غده سرطانی همچنان رشد خواهد کرد.
مراحل پس از خروج نیروهای آمریکا
در این مرحله همچنان که اشاره رفت دست رژیم آخوندی برای ادامه تو طئه نابودی فیزیکی و تشکیلاتی رزمندگان بمراتب بازتر شد. حفاظت اشرف برخلاف قانون بین المللی و تعهدات آمریکا و علیرغم مخالفتهای حقوقدانان بین المللی به دست نیروهای عراق سپرده شد. در اسنادی که بین آمریکا و عراق و مجاهدین بسته شد حفاظت مجاهدین همچنان در غیاب آمریکا تضمین شد و دولت عراق و آمریکا در این موردامضاْ وتعهد داده بودند اما در عمل اوضاع امنیتی ساکنان همچنانکه حوادث بعدی نشان داد بمراتب خطر ناک تر شد. در این میان پای سازمان ملل متحد و کمیساریا هم در این پرونده پررنگ تر شد. سیر حوادث نشان داد که هیچ کدام از طرفین درگیر حاضر به انجام وظایف و تعهداتی که در قبال حفاظت ساکنان اشرف داده بودند نه تنها عمل نمی کردند بلکه در یک کر هماهنگ مستقیم یا غیر مستقیم منویات رژیم را دنبال می کردند.
در فاصله اندکی پس از تحویل حفاظت اشرف به مزدوران عراقی در شش و هفت مرداد سال دو هزار ونه پس از ناکامی در تو طئه های قبلی تهاجم سنگین زمینی را با انواع خودروها و سلاح های جنگی در چند جبهه اشرف آغاز گردیده در این تهاجم وحشیانه که هدف نهایی آن در صورت موفقیت نابودی فیزیکی و یا گروگان گیری ساکنین اشرف بود. فصل دیگری از توطئه آغاز شده بود. رزمندگان جان بر کف بدون سلاح با دیوار گوشتی سدی محکم برای دفاع از موجودیت خود با شعار معروف بیا بیا در برابر حمله وحشیانه ایجاد کردند فیلم های آن جنگ و گریز سراسر جهان در همان ایام پخش شد و جهانیان او ج بیمانند وحشی گری مزدوران رژیم از یک طرف و فداکاری بی نظیر رزمندگان را که نمونه آن تا بحال دیده نشده را بچشم دیدند.
حاصل آن وحشیگری ۱۱ شهید و سی و شش گروگان وصدها زخمی بود.این حمله وحشیانه منجر به اعتراض شدید اشرف نشان همراه با اعتصاب غذاها و کارهای بسیار و سیع به رهبری خانم رجوی در سطح جهان برای آزاد کردن گروگان ها از یک طرف و مسئله حفاظت ساکنان از طرف دیگر همراه بود. داستان مبارزات خارج کشور و طولانی ترین اعتصاب غذا چه از طرف گروگا ن ها و اشرف نشانان همراه با بسیج حامیان بین المللی مقاومت سرانجام در آخرین لحظات هفتاد و دو روز اعتصاب در حالیکه سی و شش گروگان در شرف شهادت بودند آزاد شده وبه اشرف بازگشتند واین یک پیروزی بزرگ د رخاک دشمن بود. بحث انتقال ساکنان به خارج موضوع حاد روز مقاومت از یک طرف و دشمن ا زطرف دیگر بود.هدف رژیم نابودی مجاهدین در داخل عراق به هر صورت آن و یا تسلیم بود.اما با شیادی تمام شعار اخراج مجاهدین از عراق می داد و گردو خاک به پا می کرد. تا نیات واقعی خود را بپوشاند. در فاصله این جنگ وگریز مزدوران رژیم در نوزده فروردین سال نود دو دوباره حمله دیگر را به اشرف باز به قصد ضربه به کل رزمندگان آغاز کردند که در آنجا هم سی و شش قهرمان مجاهد خلق شهید و صدها تن دیگر مجروح گردیدند شرح جانفشانی ها و تاکتیک ها و این که با چه شهامت و با چه جانبازی مجاهدین بی سلاح دشمن را از دسترسی به مسئولان و تلفات سنگین و غیر قابل جبران باز می داشتند باید از زبان فرماندهان و رزمندگان آن مستند و تاریخی کرد.
در کشاکش طریق این دو حمله بحث انتقال همیشه روی میز مقاومت از یک طرف و دشمن و حامیان بین المللی آن و مماشات گران اصلی ترین موضوع این کشاکش بود- و در این میان بود که نقش سازمان ملل و نماینده خائن آن کوبلراو ضاع را بغرنج می کرد. در یک کلام کوبلر با یک طرح استعماری و ارتجاعی تحت پوشش پروژه انتقال تماما منویات رژیم را که همانا پاشاندن تمامی تشکیلات مجاهدین بود به اجرا می گذاشت و هر روز این نقش آشکار تر می شد از طریق مقاومت افشا می شد داستان خیانت های آشکار وی در حق اشرفیان و زد و بند ها ی کاملا آشکار با رژیم آخوندی وچراغ سبز آمریکا و شرکای غربی بر ادامه خیانت به رزمندگان و نابودی آنها یکی از بغرنج ترین دوران سرنوشت ساز بود.
کوبلر خیانت پیشه در راستای خیانت خود طرح انتقال ساکنان اشرف را به لیبرتی با رذالت تمام به اجرا گذاشت با دروغ ها و شانتاژهای که در آن زمان افشا می شد که حاکی از توطئه های وی در مراحل بعدی بود. انتقال به محل بسیار کوچک و بدون حفاظت و بدون امکانات و با شارلاتانیزم محض که بتواند توطئه خود را د رشکل دیگر علیه مقاومت بکار گیرد آنهم تحت پوشش اسکان موقت وانتقال سریع از آنجا به خارج.هرچه زمان می گذشت ابعاد تو طئه ارتجاعی و استعماری علیه مقاومت و رزمندگان آن بیشتر و بیشتر عیان می شد.هدف این بود که به هر طریق ممکن مقاومت در عراق به نحوی تعیین تکلیف شده و دفتر مقاومت بسته شود شرایط لیبرتی بسیار خطر ناک بود. هم به لحاظ مساحت بسیار اندک و نبود اولیه ترین امکانات اسکان و نداشتن حفاظت های ایمنی از قبیل دیوارهای سیمانی که آمریکائیان از آن استفاده می کردند ولی هنگام اسکان ساکنان از آنها دریغ شد و دهها کمبود دیگر. در این کشاکش نابرابر و پرا ز ریسک خطر لیبرتی در نوزده بهمن نود و یک بار دیگر مورد حمله شدید مزدوران رژیم قرار گرفت با هفده شهید و با زهم دهها مجروح . لیبرتی که قرار بود اسکان موقت باشد د راسارت همه جانبه مزدوران عراقی و محروم از مینیمم امنیت تؤام با تحریم ناجوانمردانه و ضد بشری غذا و دارو و پزشک بوده و چه رنج ها و مشقات طاقت فرسایی باید رزمندگان بی دفاع تحمل می کردند. زندگی بیست و چهار ساعته در سنگرهای پر از آب و گل و بدون امکانات و آماده باش در ثانیه با گرمای پنجاه درجه حرارت حماسه بی بدیل در تاریخ در مبارزات رهایی بخش معاصر است.
سرانجام و پایان کار
درمورد سرانجام و پایان کار و انتقال بزرگ مجاهدین، شخصیتهای آلمانی از جمله پروفسور ریتا زوسموت، رئیس سابق مجلس فدرال آلمان،زابینه لویت هویسر اشنارن برگر، وزیر سابق دادگستری جمهوری فدرال آلمان،گرهارت باوم، وزیر سابق کشور در جمهوری فدرال آلمان،پروفسور هورست تلچیک، مشاور صدراعظم و ر‌ئیس سابق کنفرانس امنیتی مونیخ،اوتو برنهارد، عضو هیئت رئیسه بنیاد کنراد آدنائر، عضو سابق هیئت رئیسه گروه پارلمانی دمکرات مسیحی در مجلس فدرال و شماری دیگر از شخصیتهای انساندوست و نمایندگان پارلمان، چنین نوشته اند:
«انتقال اعضای اپوزیسیون ایران به اروپا با موفقیت بپایان رسید. ما در کمال خوشحالی، آرامش و با رضایت خاطر از تکمیل انتقال کلیه اعضای سازمان مجاهدین خلق که در کمپ لیبرتی در بغداد باقی مانده بودند مطلع شدیم. بدین ترتیب یک نگرانی درازمدت به یک شادی بزرگ برای همه کسانی منجر شد که هرگز امید خود را از دست ندادند و به پایداری و موضعگیری و اقدامات کمک کننده ادامه دادند. دو هواپیمای حامل 280 تن از ساکنان که بخشی از حدود 2000 نفر از ساکنان لیبرتی هستند که از ابتدای 2016 به اروپا منتقل شده اند، روز جمعه عراق را ترک کردند. بدین ترتیب رژیم ایران در تلاشهای متعدد خود برای مسترد ساختن کلیه اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، شکست خورد.
رژیم تهران اوضاع پرهرج ومرج بعد از حمله آمریکا به عراق را به نحوی شقاوت بار مورد سوء استفاده قرار داد و بارها دست به اقداماتی زد تا سازمان مجاهدین خلق را نابود سازد. سه قتل عام در کمپ اشرف، پنج حمله موشکی به کمپ لیبرتی و یک محاصره هشت ساله موجب شدند تا 168 تن از این مخالفان جان باختند . این جنایات تنها بخشی از یک طرح ضدانسانی بود که خوشبختانه در نهایت نافرجام ماند. ما یاد آن تعداد از اعضای مقاومت ایران راکه جانشان را از دست دادند، گرامی میداریم و با بازماندگان و دوستانشان ابراز همبستگی و همدردی میکنیم و هم زمان خودمان را در کنار بسیاری مجروحین آن حملات می بینیم.
در هیچ دوره ای رژیم تهران خواهان خروج اعضای مجاهدین خلق ایران از عراق نبوده است و بدین منظور نیز موانع زیادی ایجاد کرد. اما به رغم همه موانع، مجاهدین خلق تسلیم نشدند. نائل آمدن به ایجاد امنیت جدید برای اعضای مقاومت ایران، بمثابه یک شکست آشکار برای رژیم ایران است.
این ضروری است که از خانم مریم رجوی بصورت فوق العاد قدردانی کرد چرا که با تلاش فراوان، پیگیرانه و خستگی ناپذیر این پروژه انتقال را هدایت کرد و آن را به سطح یک جنبش بشردوستانه جهانی ارتقا داد. بسیاری از شخصیتهای بنام از آلمان، اروپا، آمریکا و جهان عرب از خانم رجوی در این ابتکار حمایت بعمل آوردند. از طریق این همبستگی و همکاری یک سپر حفاظت سیاسی و یک کمک انساندوستانه غیرقابل تصور برای انتقال اعضای مجاهدین خلق ایجاد شد.
سهم محوری این موفقیت از آن خود اعضای سازمان مجاهدین خلق و انبوه حامیان آن است . آنها با وقف انرژی شخصی وامکانات مالی، رسیدن به این موفقیت را میسر ساختند. کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد اعلام کرد: «ادامه موفقیت در اجرایی کردن راه حلها همچنین با پایبندی ساکنان به تعهد خود برای تأمین عمده هزینه های مربوطه، یاری شده است، به ویژه برای تأمین دراز مدت همه ساکنان جابه جا شده به خارج از عراق که به کمکهای دولتی هیچ دسترسی ندارند».
تلاشهای ما و کمکهای سیاسی و انساندوستانه باید ادامه یاببند و ادامه خواهند یافت و مجاهدین نیز پرانگیزه تر و متقاعدتر از هر زمان دیگر هستند تا به هدف اصلی خود یعنی یک ایران آزاد و دمکراتیک دست پیدا کنند».

در جملات و کلمات بالا که یک نگاه شخصیتها از بیرون و توسط افراد کار کشته و پرسابقه دنیای سیاست است، به خوبی میتوان دید.

نتیجه گیری نهایی
از میان انبوه انبوه تجارب تشکیلاتی – ایدئولوژیک و سیاسی و نظامی که در نوع خود فوق العاده نو و تازه و پیچیده و پر بار است فقط باختصار چند نمونه شرح زیر است
1-اصلی ترین هدف رژیم و استعمار یعنی به تله انداختن مجاهدین در عراق با هدف خلاصی تمام عیار از آلترناتیو به شکست انجامید . مجاهدین با تشکیلات آبدیده و پولادین خود استوار و پا برجا ماند و برای رژیم جز حسرت و ذلت شکست تمام عیار چیزی حاصل نشد
2-مرورزمان و سیر حوادث نشان داد که هجرت به عراق و شکستن طلسم جنگ ضد میهنی وخروج پیروزمندانه از عراق در عین پیجیدگی آن استراتژی کاملا درست و انقلابی بوده و دو ست و دشمن به آن اعتراف کرده و می کنند
3-رمز پیروزی برهفتصد خوان توطئه ها عبارت بود از سه شعار کلیدی رهبری
-    می توان و باید خانم مریم رجوی
-    اگر اشرف بایستد جهان از آن حمایت می کند - و کس نخارد پشت من از آقای رجوی بود.
که پشتوانه ایدئولوژیکی غنی و تشکیلاتی آن درستی و حقانیت این شعارها را در عمل باثبات رساند- و آن اصلی ترین جو هر این پایداری محسوب می شود