رحمانی فضلی وزیر کشور دولت آخوند روحانی طی یک مصاحبه تلویزیونی با سیمای آخوندی در عین اعتراف کامل به شکست سیاستهای اقتصادی و اجتماعی رژیم طی سه دهه گذشته، ضمن اذعان به “ناکارآمدی و ضعف نظام اداری در نقاط مختلف کشور گفت: «بنا به دلایل زیادی با آسیبهای متعددی در حوزههای مختلف از جمله اعتیاد، حاشیه نشینی و فقر در سطح کشور مواجه هستیم که باید به آن رسیدگی شود».
وی در توضیح این مطلب اضافه کرد: حدود ۱۱ میلیون حاشیه نشین داریم که در حدود ۷۷ هزار هکتار شامل ۲ هزار و ۸۰۰ محله ساکن هستند... ۳۸درصد جمعیت کشور در سال ۱۳۴۵، شهری بود که این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۷۱و۴ دهم درصد رسید و در نتیجه در حوزه اقتصادی و اشتغال کار به درستی انجام نشد. . ۱۰ تا ۱۲ هزار معتاد متجاهر در تهران وجود دارد... در حال حاضر آمار بیکاری در برخی از شهرها ۶۰ درصد است... در نظرسنجیها مهمترین مشکلات مردم، اقتصادی و بیکاری است که باید همه برای ایجاد اشتغال تلاش کنیم...
و سر انجام حرف آخر خود را که حکایت از کابوس سرنگونی رژیم است اینگونه بیان کرد: «از نظر امنیتی نگران تهدیدهای خارجی نیستیم. تهدید واقعی برای ما در داخل و در حوزه آُسیبهای اجتماعی است.» (خبرگزاری حکومتی مهر، سهشنبه 6مهر)
مراجعه به دست نوشتههای قلم بهدستان همین رژیم علتالعلل وحشت و هراس سران و کارگزاران فاسد رژیم آخوندی را به بهترین نحو برملا میکند:
خبرگزاری جمهوری اسلامی موسوم به ایرنا 7مهر 95 بهنقل از یکی از بهاصطلاح کارشناسان مسائل سیاسی رژیم بتاریخ 8مهر ماه چنین نوشت: «به نظر من دوستان در دولت دیر به این فکر افتادهاند. یعنی آن روز که خط مرز اعتیاد در جامعه ایران روی 20 تا 25سال بود باید به این فکر میافتادند نه امروز که اعتیاد به مرز مدارس راهنمایی رسیده است. آن روز باید جلوی این آسیبها را میگرفتند که فحشا و فقر از نظر اجتماعی ملازمت نداشتند و طبیعی نبود که فقر میتواند بستر فحشا شود».
این کارشناس بهاصطلاح سیاسی رژیم نیز در ادامه با دست گذاشتن روی مسأله اصلی که همانا تنفر روزافزون جوانان از رژیم ولایت است را چنین ادامه میدهد: «من متاسفم که این را میگویم که امروز بخش قابل توجهی از جامعه جوان کشور دغدغههای متعارف جوانان 25سال قبل را نه تنها جدی نمیگیرند، بلکه به تمسخر میگیرند».
در یک نمونه دیگر سایت حکومتی فرارو 7مهر 95 در باب علت گسترش آسیبهای اجتماعی همچون حاشیه نشینی، طلاق، اعتیاد و... در کشور نوشت: «در این باره میتوان چند عامل را بیان کرد. یکی اینکه متأسفانه تبعیض و ریا در میان دستگاههای اجرایی کشور به یک امر معمول و بلکه به یک ضرورت برای مدیریت تبدیل شده است».
عامل دوم اینکه متأسفانه اراده مدیریتی یا حاکمیتی برای رفع مشکلات و معضلات اجتماعی در حد شعار خلاصه شده است. یعنی مدیران ما بهویژه در دولتهای نهم و دهم عادت کرده بودند که فقط گزارشهایی که مبنا نداشت تهیه کنند و عنوان کنند جامعه در رفاه است و حتی برخی از این گزارشها مایه وهن شهروندان بود چنانکه رئیسجمهور سابق عنوان میکرد با پسانداز بخشی از یارانه 45500 تومانی میتوانید چند سال بعد برای فرزندان خود خانه تهیه کنید».
و در پایان چنین نتیجهگیری کرد: «در واقع کشور را با تحمیق جامعه اداره میکردند و با این شرایط دروغ و گزارشهای غیرواقعی در دولت نهادینه شد و سرپوش نهادن بر کاستیها و کمبودها به یک رویه دولتی تبدیل شد».
بیلان ارائه شده آسیبهای اجتماعی توسط رسانههای رژیم:
نشان دادن تصویری واقعی و همهجانبه از ابعاد فجایع حاکمیت آخوندی و گسترش فقر و فلاکت و شرایط ضدانسانی که در نتیجه سرقت انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران توسط این دیکتاتوری قرونوسطایی بر مردم ایران تحمیل شد زمانی بهتر فهم میشود که با مراجعه به گوشهیی از بیلان ارائه شده توسط آنان در زمینه آسیبهای اجتماعی به عمق فاجعه و آنچه طی بیش از سه دهه بر مردم ایران وارد شده است پی میبریم:
-حاشیه نشینی:
روزنامه تسنیم وابسته به سپاه پاسداران 4مرداد ۱۳۹۵ اعتراف کرد: «ایران با چالش 18 میلیون حاشیهنشین مواجه است. با در نظرگرفتن اینکه حدود ٥٥ میلیون نفر از جمعیت ایران شهرنشین هستند، بنابراین با یک محاسبه ساده مشخص میشود که تقریباً یک سوم شهروندان ایرانی حاشیهنشین هستند».
رادیو دویچه وله آلمان 26سپتامبر2016 در ارتباط با مهاجرت روستاییان به شهرها چنین گفت: «سرعت خالی شدن روستاها در دوره ۸ ساله احمدینژاد ۳ برابر شد. گزارش بانک جهانی نشان میدهد که سرعت شهرنشینی در ایران تقریباً دو برابر میانگین جهانی است.»
بیلان بیکاران:
-سایت خبری جماران متعلق به ولیفقیه رژیم 27خرداد 95 نوشت: «در حال حاضر حدود سه و نیم میلیون نفر بیکار داریم که توزیع آن در سطح کشور نرمال نیست یعنی مناطقی وجود دارد که بیشتر از 50 تا صددرصد بیکاری وجود دارد. این نرخ بیکاری آثار اجتماعی زیادی از خود بروز میدهد که در خیلی از موارد میتواند منجر به تنشهای اجتماعی شود».
در یک اعتراف صریحتر روزنامه حکومتی تابناک 3بهمن1394، بهنقل از باهنر نایبرئیس مجلس ارتجاع نوشت: «در حال حاضر ۸ میلیون بیکار داریم و حدود ۷ تا ۸ میلیون نیز بیکار پنهان هستند».
اعتیاد:
-وخامت اوضاع اعتیاد در ایران فراتر از آن چیزی است که تصور میشود.
روزنامه حکومتی ایلنا 12تیرماه 95 بهنقل از یکی از کارگزاران رژیم آخوندی بهنام مرتضی عاصفی نوشت: «اعتیاد در ایران غوغا میکند و آمار واقعی معتادان نه ۳ میلیون نفر، بلکه بیش از ۸٫۵ میلیون نفر است' ، هر چند جمهوری اسلامی ایران مدعی است که شمار معتادان کشور از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر فراتر نمیرود».
در یک اعتراف دیگر خبرگزاری حکومتی مهر 2اسفند 94 نوشت: «سن اعتیاد تا 12سال پایین آمده»، «تعداد معتادان خیابانی طی ۸ سال گذشته ۱۰برابر شده» و «۱۳۰هزار دانشآموز معتاد دائمی پشت نیمکتهای مدارس در حال تحصیل هستند»
سایت جماران وابسته به ولیفقیه رژیم27خرداد95 مینویسد: «بر اساس آمار رسمی که بهصورت برآوردهای مبتنی بر شاخصهای سازمانملل انجام دادهایم نزدیک به یکونیم میلیون نفر معتاد به مواد مخدر در کشور وجود دارد و روند اعتیاد از مواد سنتی تبدیل به مواد صنعتی شده است. مواد صنعتی مواد پر خطری هستند و اگر این یکونیم میلیون نفر را در بعد خانوار یعنی چهار نفر ضرب کنیم چیزی حدود پنج تا پنج و نیم میلیون نفر گرفتار این آسیب هستند. سالانه 183هزار نفر هم به علت مصرف مواد مخدر جان خود را از دست میدهند.
این تصویر کلی از اعتیاد در شرایطی است که 21 درصد از افراد گرفتار اعتیاد، دارای مدرک لیسانس و فوقلیسانس و حتی دکتری هستند و این تصور که مانند گذشته بگویند معتادها بیسواد هستند، صحت ندارد.»
آمار و بیلان زندانیان کشور:
روزنامه حکومتی تابناک 23بهمن 91 اعلام کرد: «مرکز مطالعات بینالمللی زندانهای جهان بهتازگی آماری را از زندانیان کشورهای مختلف جهان منتشر کرده است. در این گزارش، ایران در رتبه هشتم تعداد زندانیان قرار گرفته و اضافه میکند: تعداد زندانیان در ایران در مقایسه با کشور ترکیه که جمعیتی برابر با جمعیت ایران دارد تقریباً 2/2 برابر است».
سایت خبری جماران متعلق به ولیفقیه رژیم 27خرداد 95 در این باره نوشت: «سالی 600هزار نفر زندانی داریم که از این تعداد 200هزار نفر رسوب داریم یعنی کسانی که در زندان میمانند. این رقم، رقم بالایی است که میتواند مخرب باشد».
رادیو دویچه وله آلمان 15نوامبر 2014 اعلام کرد: «تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ تعداد زندانیان ایران با جمعیت ۳۶ میلیونی آن سال، حدود ۱۰ هزارنفر بود. در سال ۱۳۹۲ جمعیت نسبت به آن سال حدوداً دو برابر، ولی تعداد زندانیان بیش از ۲۱ برابر شده است. آمارهای رسمی از وجود ۲۱۰ هزار زندانی در ایران خبر میدهند».
زنان بیسرپرست:
- سایت خبری جماران متعلق به ولیفقیه رژیم 27خرداد 95 اعلام کرد: «در کشور ما دو نیم میلیون نفر زن سرپرست خانوار وجود دارد. در سال 90 حدود 12، 1 درصد از خانوادههای ایرانی با سرپرستی زنان اداره میشدند که این رقم بسیار قابلتوجه است».
- همین منبع اضافه میکند: «طلاق در ایران به یکی از بحرانیترین مقاطع خود در سالهای اخیر رسیده است. هماکنون ایران با نرخ خام طلاق 2 درصد یکی از بالاترین آمارها در زمینه طلاق را در کشورهای منطقه دارد».
کودکان کار:
-یکی دیگر از فجایع حاکمیت آخوندها وجود کودکان کار در سطح شهرها و بهویژه کلان شهرها میباشد
مرکز آمار رژیم ایران 23خرداد94 اعلام کرد «بیش از یک میلیون و 700هزار کودک کار در ایران وجود دارد که با دهها نوع خطر و ناامنی روبهرو هستند و روزانه این تعداد رو به افزایش است».
همچنان که مرکز پژوهشهای مجلس، اعلام کرد: «حدود ۴میلیون کودک از چرخة تحصیل باز ماندهاند».
سونامی خودکشی:
-فاجعه خودکشی در میان جوانان آنقدر گسترش یافته که کارگزاران رژیم از آن با «سونامی خودکشی» یاد میکنند و از آن بهعنوان یک بحران و فاجعه اجتماعی جدید یاد میکنند.
روزنامه مهر آخوندی27 دیماه94 اعلام کرد: «به ازای هر خودکشی موفق، ۶۰ خودکشی ناموفق رخ میدهد»
خبرگزاری ایسنا وابسته به سپاه پاسداران 19خرداد 94 نوشت: «هر روز دستکم ۷۰، ۸۰مورد خودکشی به اورژانس بیمارستان لقمان در تهران ارجاع میشود»
نتیجه اینکه مخرج مشترک همه این آسیبهای اجتماعی امروز خود را در بیزاری روزافزون مردم ایران خصوصاً جوانان از نظام استبداد مذهبی نشان داده میشود و همین عامل است که وزیر کشور کابینه آخوند روحانی را وادار مینماید که با وحشت به اوضاع انفجاری جامعه اعتراف کند و بگوید: «بهعنوان وزیر کشور عرض میکنم و رئیس شورای امنیت ما واقعاً تهدید خارجی نداریم نگرانی نه اینکه نداریم تهدید ما در داخله…»
واقعیت این است این اعترافها اساساً بیانگر وحشت رژیم و سردمداران آن از امنیت نظام است، مسالهای که بیش از هر چیز در آمادگی جامعه در حال انفجار، بهدلیل بحرانهای مختلف اجتماعی خود را نشان میدهد. وضعیت و شرایطی که امروزه بیش از هرزمان دیگری مردم را با مقاومت برحق مردم ایران پیوند میدهد و همین وحشت رژیم را چند برابر کرده است.