۱۳۹۵ مهر ۱۴, چهارشنبه

فراخوان به دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67



در تداوم بی‌وقفه بحرانهای کلان در رژیم، به‌دنبال افشای فایل صوتی آقای منتظری؛ گسست و گسلهای عمیق ساختاری، نظام ولایت قتل‌عام را درنوردیده و کانونی‌ترین نقطه قدرت یعنی ولایت‌فقیه؛ بیشترین ضربات انهدامی را دریافت کرده است.
فرآیند افشای این فایل صوتی به‌عنوان سندی متقن و غیرقابل انکار از حقیقت سهمناک بیش از 35سال جنایت در ولایت قتل‌عام از یک‌سو و قانونمندی گریزناپذیر جوشش و تحول آفرینی خونهای نسل قتل‌عام شده از سال 60 تا امروز از سوی دیگر؛ مرحله پنهان سازی جنایت و محرمانه کردن آن و استیلای سیاست سکوت از طریق روزانه کردن سیاست قتل‌عام و وحشیانه‌ترین انواع سرکوب را به مرحله افشا و دادخواهی بالغ کرده است. نتیجه این تحول؛ ورود ناگزیر عناصر دست‌اندرکار قدرت به مرحله اعتراف به جنایتهای پنهان و سیاست خونریزی و ترور ولایت قتل‌عام از دوره خمینی تا به امروز است که به‌طور قانونمند تجزیه و فروپاشی غیرقابل ترمیم اندامها و عناصر ساختاری رژیم را نتیجه داده است و حاصل آن درهم شکستن قدرت ولی‌فقیه قتل‌عام و بی‌اثر شدن نقطه هژمونیک رژیم است.

تلویزیون رژیم در روز5مهر بخشی از سخنان خمینی دژخیم در روز18خرداد60 را پخش کرد که اذعان روشن به درنده خویی امام رذالت و جنایت در مقابله با مخالفان نظام بود. خمینی در آن روز گفت: آن‌ روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم؛ آن‌روز این‌طور نیست که باز من بنشینم نصیحت کنم دست همه را قطع خواهم کرد. (شبکه خبر رژیم5مهر95) 

و آخوند نکونام مشاور دادستان کل کشور رژیم در گفتگو با خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس به اجبار خمینی به خوردن زهر آتش‌بس و جنایات خمینی دژخیم اعتراف کرد و گفت:
«… ایشان سه کار را در سالهای پایان عمرشان و در سالهای 67 و 68 انجام دادند که از معجزات ولی‌فقیه و ولایت‌فقیه که ملحم از غیب است، بود. یکی از آنها قبول قطعنامه بود. امام سال 67 قطعنامه را پذیرفتند و اگر نمی‌پذیرفتند یک معضل جدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران پس از فوت حضرت امام شکل می‌گرفت. یکی دیگر از اقدامات مهم امام قضیه آقای منتظری بود که اگر این موضوع را حل نمی‌کردند یک بلیه‌ای برای جمهوری اسلامی ایجاد می‌شد و یکی هم قضیه منافقین در سال 67 بود که این سه کار حضرت امام در تاریخ انقلاب انجام و سرنوشت‌ساز شد». (خبرگزاری فارس3مهر95) 

هجوم شقه و گسلهای مرگبار در درون رژیم؛ در پی اعتراف به جرم و جنایتهای محرمانه و فوق محرمانه‌ها در قتل‌عام 67 و پیش از آن از سال 60؛ ناشی از به هم خوردن تعادل در درون و بیرون نظام است. امری که محصول بلافصل شکستهایی است که مقاومت سرنگونی طلب مردم ایران به این رژیم در حیاتی‌ترین پروژه‌هایش یعنی دستیابی به بمب اتمی و صدور تروریسم در منطقه و اعدام و سرکوب در داخل کشور تحمیل کرده است.

آخوند جنایتکار جنتی در نماز جمعه تهران ضمن برملا کردن وحشت خامنه‌ای از عواقب انتشار فایل آقای منتظری، به فرمان قتل‌عام توسط خمینی اعتراف کرد و گفت: «… این را منتشر کردند و نظام را محکوم کردند؛ امام را محکوم کردند به‌صورت بدی. خداوند از سر تقصیرشان نگذرد که نمی‌گذرد. بعد برداشتند این را منتشر کردند به‌دست منافقین دادند حربه‌ای شد به‌دست منافقین برای محکوم کردن کل نظام ما به‌دست خودمان… امام حکم اسلام را اجرا کرد و همچنین امام قاطعانه آن فردی که فایل صوتی‌اش منتشر شده را عزل کرد دستور داد که عکس او را هرجا هست پایین بیاورند چون منشأء‌ فساد بود و امام خواست ریشه فساد را بکند».

دبیر شورای نگهبان ارتجاع در نماز جمعه تهران با برملا کردن چهره پدرخوانده داعش تأکید کرد: «… اگر به اینها (مجاهدین) بیشتر مجال می‌دادند ریشه نظام را می‌کندند. … امام فرمودند اینها باید ریشه‌کن بشوند تا ریشه‌های نظام برپا بماند این‌کار امام بود، قرآن هم اینها را به‌عنوان محارب معرفی می‌کند دستور می‌دهد دستشان را ببرید، پایشان را ببرید، تبعیدشان بکنید، به دارشون بکشید، اینها حکم اسلامه» … 
(خبرگزاری ایلنا 19شهریور95 ـ خبرگزاری آنا (رژیم) جمعه19شهریور95) 

و جواد کریمی‌قدوسی عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع گفت: «نخستین خطری که پس از انقلاب کشور ما را تهدید کرد خطر مجاهدین بود که امام فرمود خطر آن از خطر کفار و مشرکین نیز بیشتر است. با حکم انقلابی و اسلامی امام خمینی هرکس سر موضع بود اعدام شد. این اعدام بود که ریشه کفر و نفاق را در کشور برکَند اما حال نواری از آقای منتظری پخش می‌شود که به این موضوع اعتراض می‌کند». (خبرگزاری تسنیم 17شهریور95).

در کمتر از دو ماه پس از انتشار فایل صوتی آقای منتظری؛ اعتراف دژخیم مرتضوی به کشتار کهریزک در جریان قیام سال 88 آن هم پس از 7سال و عذرخواهی از خانواده شهدای کهریزک که موجی از اعترافهای دیگر را در درون باندهای رژیم برانگیخت؛ محصول همین مرحله و از نتایج گریز ناپذیر آن در هدف قرار گرفتن ولی‌فقیه قتل‌عام به‌عنوان آمر اصلی تمامی این جنایات پس از خمینی دژخیم است. به همین دلیل این مرحله سمت و سویی جز تجزیه ترمیم‌ناپذیر بافت قدرت و شتاب بخشیدن به روند سرنگونی نمی‌تواند داشته باشد.

علی مطهری نایب‌رئیس مجلس ارتجاع درباره عذرخواهی مرتضوی جلاد کهریزک به خبرگزاری ایسنای رژیم گفت: «در این نامه او خطای خود را پذیرفت و خوب است نامه‌یی هم درباره زهرا کاظمی بنویسد و موضوع را روشن کند؛ علی مطهری در ادامه پا را فراتر از مرتضوی گذاشت و افزود: «برخی از اینها اصلاً معتقد به خطا در جمهوری اسلامی نیستند و یک وجود ملکوتی برای نظام قائلند برخی دیگر معتقد به خطا هستند اما می‌گویند نباید به‌صورت آشکار گفته شود چون موجب تضعیف نظام است.» (ایسنا26شهریور95) 

و روزنامه شرق رژیم به‌نقل از مطهری نوشت: «به نظر من بیش از آن‌که مرتضوی به‌عنوان مسئول خطاهای خود مجرم است، کسانی که چیزی به نام مرتضوی را ساختند و از او حمایت کردند مجرم هستند» … 

پس از او آخوند دری نجف آبادی وزیر اسبق اطلاعات و دادستان اسبق کل کشوررژیم گفت: «در سال ٨٨ به‌عنوان دادستان کل کشور مخالف انتقال زندانیان به کهریزک بودم و پافشاری کردم که این کار انجام نشود. امروز بعضی افراد دخیل در قضیه کهریزک بعد از هفت سال اعلام می‌کنند که ما توبه کردیم اما توبه آنان دیگر اثری ندارد، زیرا زیانهای سنگینی برای کشور داشت.» خبرگزاری آفتاب رژیم با اعلام این خبر در روز3مهر در این باره نوشت: این در حالی است که مرتضوی پیش از این، اقدامات خود را «جهاد مقدس» نامیده بود. او در تاریخ هشتم خرداد ٩٢ به خبرگزاری «فارس» گفته بود: «ما به‌عنوان دادستان به تکلیف خود عمل کرده‌ایم و هیچ وقت نیز از کرده خود پشیمان نیستیم… از اقدامات انجام‌ شده پشیمان نیستم و به تکلیف عمل کرده‌ام. کسی را که در اغتشاش علیه نظام و حکومت اقدام می‌کند در هتل پنج‌ستاره نمی‌برند بلکه باید با آن طوری برخورد شود که از کرده خود پشیمان شود.» 

خبرگزاری آفتاب رژیم آنگاه به ماجراهای پشت پرده قتل زهرا کاظمی می‌پردازد که دری نجف آبادی در مورد آن گفته بود: «در زمانی که دادستان کل کشور بودم بر اثر غفلت بعضی از افراد، یک خانم بر اثر حادثه‌ای فوت و این موضوع موجب قطع رابطه دولت کانادا با ایران شد.» 

این خبرگزاری رژیم نوشت: «کمیته بررسی و تحقیق مجلس ششم درباره قتل زهرا کاظمی در گزارش خود، قاضی مرتضوی را به‌عنوان متهم ردیف اول این پرونده معرفی کرده و حتی برخی از نمایندگان خواستار برکناری او شدند. محسن آرمین، نماینده مجلس ششم و عضو این کمیته ویژه از تریبون مجلس گفت: ”به گفته‌ مقامات وزارت اطلاعات این وزارت اعلام می‌کند که بازداشت وی ضرورت ندارد و ایشان را به محل اقامت خود بفرستید و ما در همان‌ جا از او بازجویی می‌کنیم ولی قاضی مرتضوی نمی‌پذیرد. مرتضوی پس از دو روز بازجویی از زهرا کاظمی به‌دلیل نامعلومی این خبرنگار را به نیروی انتظامی تحویل داده که پس از آن زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی گفته بود که او را به هنگام بازجویی در دادستانی از ناحیه سر مورد ضرب‌ و جرح قرار داده‌اند... “. 
محسن آرمین در بخش دیگری از نطق خود گفته بود: ”قاضی مرتضوی پس از درگذشت زهرا کاظمی خارج از حیطه‌ مسئولیت و بدون اطلاع به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل رسانه‌های خارجی این وزارت را احضار و از او می‌خواهد در مصاحبه‌یی فوت او را به علت سکته مغزی اعلام کند. او پس از مصاحبه مدیرکل مذکور، چند بار با خبرگزاری تماس می‌گیرد تا خبر فوت را به‌ سرعت اعلام کند“. فاطمه راکعی، یکی دیگر از نمایندگان مجلس ششم، نیز به رسانه‌ها گفته بود شخص قاضی مرتضوی در تماسی با محمدحسین خوشوقت معاون رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد او را به دادستانی فراخوانده و از او خواسته است نامه تایپ‌شده‌ای را مبنی بر این‌که ”علت مرگ زهرا کاظمی سکته مغزی بوده است ”، امضا کند.» 

و روزنامه شرق رژیم سوم مهر95درباره موضعگیری دری نجف آبادی و قتلگاه کهریزک نوشت:
در این هفت سالی که از ماجرای کهریزک می‌گذرد و در تمام روزهایی که دادستان سابق تهران در دادگاه حاضر می‌شد تا درباره حوادث تلخ تیرماه سال ٨٨ از خود دفاع کند، دری‌نجف‌آبادی واکنشی نسبت به این مسأله نشان نداده بود.

در همان سال او دادستان کل کشور بود و حالا می‌گوید مخالف انتقال زندانیان به کهریزک بوده و حتی برای جلوگیری از این موضوع پافشاری هم کرده است… کهریزک تنها پرونده‌یی نیست که نام سعید مرتضوی به آن گره خورده باشد، اگر ‌چه سال‌ها گذشته و پرونده‌ها مختومه شده‌اند اما نام او به پرونده‌های دیگری هم سنجاق شده است.

روزنامه شرق رژیم همچنین در نوشتاری دیگر به‌نقل از آخوند محمدرضا زائری از باند اصول‌گرایان نزدیک به ولی‌فقیه ارتجاع در متنی که سایت «الف» به‌نقل از صفحه اینستاگرام او منتشر کرد، نوشت: «بقای جمهوری اسلامی به اعتماد عمومی و اعتقاد مردمی وابسته است و اعتقاد مردم به عوامل گوناگونی هم‌چون رأی دادگاه مرتضوی بستگی دارد. جرم او تنها قتل قربانیان مظلوم کهریزک و معمای پیچیده زهرا کاظمی نیست و اتهام او نیز فقط اختلاس‌ها و دروغ‌ها و پرونده‌های مطبوعاتی و... نیست. بسیار نکته‌های وحشتناک هست که اگر روزی فضای لازم فراهم شود، شاید بر زبانها بیاید و به گوش‌ها برسد. اعتماد مخدوش مردم مخصوصاً در وضعیت خطرناک و حساس فعلی تنها با حکم اعدام او قدری ترمیم خواهد شد. (شرق24شهریور95) 

پایگاه خبری انتخاب23شهریور به‌نقل از روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «این اعتراف دیرهنگام و تکان‌دهنده به هر منظور و هدفی که صورت گرفته باشد، ذره‌یی از گناه و مسئولیت عاملان و آمران امر نمی‌کاهد. باید صبر کرد و دید پشت این پرده چه رازهای پنهان دیگری نهفته است» … 

اما توفانی که برای درهم شکستن سیاست کتمان حقایق آغازیدن گرفته؛ سربازایستادن نمی‌تواند داشته باشد و از جوانب دیگر نیز سیاستهای کلان نظام را از زمان خمینی جلاد تا خامنه‌ای ولی‌فقیه قتل‌عام؛ زیر ضربات خود گرفته است. آن هم از جانب عناصر نزدیک به کانون قدرت و یا دست‌اندرکار قدرت حاکم که تنها اشاره به چند نمونه محدود آن به قدر کافی گویاست:
ـ خبرگزاری سپاه پاسداران رژیم موسوم به فارس روز 28شهریور اظهارات صادق زیبا کلام را نقل کرد که می‌گوید:
«یک نفر از اصلاح‎طلبان؛ تکرار می‎کنم که یک نفر از اصلاح‎طلبان در دهه 60 پشیزی برای آزادی بیان، آزادی اندیشه، حاکمیت قانون، انتخابات آزاد ارزش قائل نبود؛ از محمد خاتمی گرفته تا تاج زاده، حجاریان، موسوی خوئینی‎ها و محتشمی‌پور… یعنی آزادی بیان، آزادی مطبوعات، حاکمیت قانون، نه تنها در دوره‌ هاشمی… نهادینه نشد بلکه در دهه 60 نهادینه نشد... یعنی اگر کسی سال 58 از کره مریخ می‎آمد به ایران و یک نگاهی به‎ جامعه ما می‎انداخت به مطبوعات، گروه‌های سیاسی و رهبران انقلاب، قطعاً با این تصور و گزارش برمی‌گشت به مریخ که این قیام و انقلاب مردم ایران علیه رژیم شاه برای این بوده که می‎خواستند با آمریکا و اسراییل مبارزه کنند و رژیم شاه مانع می‎شده است، می‎خواستند انقلاب اسلامی را به جهان و منطقه صادر کنند و رژیم شاه مانع می‎شده است و فقط آقای هاشمی رفسنجانی نبود که به این مسائل توجه نمی‎کرد و نکرد در دهه 60 شما می‎توانستید این سؤال را بکنید که چه‎کسی به این مسائل در آن دوران توجه می‎کرد؟!… آقای هاشمی رفسنجانی نمی‎توانند بگویند ما در دهه 60 اشتباه کردیم. برای این‌که اگر بگویند ما در دهه 60 اشتباه کردیم، بحث این نیست که خودشان را می‌برند زیر سوال، بلکه در حقیقت مرحوم امام خمینی را زیر سؤال می‌برند!…» (خبرگزاری فارس28شهریور95) 

ـ مهدی خزعلی در ویدیویی که به‌مناسبت سالگرد درگذشت ابوالقاسم خزعلی منتشر شد، گفت پدرش مخالف اعلام مرجعیت خامنه‌ای در سال ۷۳ از سوی جامعه مدرسین قم بوده و مرجعیت او را قبول نداشته است و افزود پس از آن‌که پدرش با مرجعیت خامنه‌ای مخالفت کرد از سوی یکی از مسولان ارشد دفتر خامنه‌ای برای استعفا از عضویت در شورای نگهبان تحت فشار قرار گرفت و به این دلیل استعفا داد… استعفای خزعلی فقط به‌خاطر مخالفت با مرجعیت خامنه‌ای بود ولا غیر. (تلویزیون درّ 23شهریور95 و سایت رادیو فردا31شهریور95) 

ـ در5مهر روزنامه اعتماد رژیم از اشتباهات خمینی جلاد در جنگ ضدمیهنی آن هم از زبان پاسدار محسن رضایی فرمانده سپاه جهل و جنایت در این جنگ با عنوان «رازهای مگوی فرماندهان» از جمله نوشت: محسن رضایی اذعان کرد‌ه اگر به سال ٦١ بازمی‌گشتیم، وقفه‌ای چند‌ ماهه برای فراهم آمد‌ن شرایط پایان جنگ پس از آزاد‌سازی خرمشهر را د‌ر اولویت قرار می‌د‌اد‌ … 

به نوشته اعتماد پاسدار رضایی همچنین گفت: «بعد‌ از آزاد‌ی خرمشهر می‌توانستیم وقفه شش، هفت ماهه بد‌هیم و وارد‌ خاک عراق نشویم. اعلام هم می‌کرد‌یم که اگر د‌ولت عراق خواسته‌های ما را عمل نکند‌ ما وارد‌ عراق می‌شویم. اما خود‌ ما بد‌ون این‌که چنین سند‌ تاریخی ایجاد‌ کنیم، سرمان را اند‌اختیم پایین و از مرز عبور کرد‌یم. شاید‌ از بی‌تجربه بود‌ن ما بود‌. … بعد‌ از شکست د‌ر عملیات رمضان نقد‌ ما شروع می‌شود‌. آن موقع اختلاف بین ما افتاد‌ ؛ ما فرماند‌هان می‌خواستیم تا سقوط صد‌ام جنگ را طراحی کنیم و لازم بود‌ که همه کشور وارد‌ بشود‌. اما آقای هاشمی معتقد‌ بود‌ که اگر ما یک عملیات موفق انجام بد‌هیم آبرومند‌انه جنگ تمام می‌شود‌. د‌ر این بحث نمی‌توانستیم ایشان را قانع کنیم، ایشان هم نمی‌توانست ما را قانع کند‌. امام معتقد‌ بود‌ تا سقوط صد‌ام بجنگیم… امام تا آخر بر حرف خود‌ ماند‌. امام د‌ر صحنه نبرد‌ می‌گفت تا سقوط صد‌ام ولی د‌ر میز مذاکره سقوط صد‌ام شرط نبود‌. …» (روزنامه اعتماد 5مهر 95) 

و مهمتر از همه باز انتشار نامه فوق محرمانه آقای منتظری در5مهر سال60 به خمینی درباره اعدام دختران 13ساله از جمله اسنادی است که اثر بخشی آن در فضای اجتماعی؛ جنبش دادخواهی مردم ایران را در پیشروی تا مقصد سرنگونی همراهی خواهد کرد. در این نامه که در6مهر 95 با عنوان «انتشار نامه فوق محرمانه آیت‌الله منتظری خطاب به آیت‌الله خمینی ـ اعدام دختران سیزده ساله» باز نشر شده از جمله آمده است: «ضعف شورایعالی قضایی و در نتیجه دادگاههای انقلاب به حدی است که افرادی… که خود در متن آنها هستند می‎گویند اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بی‌رویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها و گاهی به‌رغم مخالفت با آنها… و اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون این‌که اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحت‌کننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجه‌های طاقت‌فرسا رو به افزایش است». (سایت شب تاب نیوز رژیم6مهر95) 

عامل مبنایی در این تحولات ایستادگی و شکست ناپذیری مقاومتی است که آرمانش آزادی خلق و میهنش است و شعارش از روز اول سرنگونی استبداد دینی و آزادی مردم ایران بوده است. مقاومتی که به‌رغم انواع جنایتهای 35ساله ولایت قتل‌عام و در بی‌هویتی انسانی هولناکترین بند و بستها و همدستی مماشاتگران با این رژیم برای نابودیش؛ رژیم استبداد دینی را با بحران موجودیت مواجه کرده و با سرایت این بحران به تمامی حوزه‌های دیگر جنایت و تجاوز رژیم از جمله جنگ ضدمیهنی؛ کارزار دادخواهی از ولایت قتل‌عام را به جنبشی ناایستا با ویژگی توفان‌زایی اجتماعی تبدیل کرده است. تحولی که در پیشروی روزانه در اعماق جامعه به‌شدت ناراضی و پرجراحت ایران و با راه گشودن دادخواهی از سران رژیم در سطح جهانی سراپای نظام خونخواران حاکم را از هم می‌درد و درهم می‌پیچد.

این موج بلند برخاسته از واقعی‌ترین خواست مردم ایران را البته بیش از همه ولی‌فقیه دریافته و به‌رغم تداوم بی‌وقفه کشتار جمعی روزانه در زندانها؛ به‌خوبی می‌داند که این تنها ابزارش برای مهار جامعه جوشان و سراپا خشم نسبت به ولی‌فقیه خونریز نظام، مطلقاً قادر نیست مانع مابه‌ازای اجتماعی درهم شکستگی ولایت قتل‌عام یعنی قیام برای سرنگونی باشد.

اعتراف یک کارگزار رژیم در رابطه با اعدامها بیان همین واقعیت است: علی هاشمی رئیس کمیته مستقل موسوم به مبارزه با مواد مخدر گفت: «در حال حاضر مسأله اعدامها جزء اقدامات پر هزینه و ناکارآمد است... . به صداقت می‌گویم 95درصد این اعدامها نه تنها نتیجه مثبت نداشته، بلکه عوارض سیاسی ـ اجتماعی و بین‌المللی جدی بر جای گذاشته است... .» (خبرگزاری ایسنا4مهر95) 

و بی‌تردید این هنوز از نتایج سحری است که سپیده دمان آزادی ایران‌زمین را در پی خواهد داشت. پاسخ آصفه کامرانی، خواهر محمد کامرانی از شهدای کهریزک پیام قطعیت این سپیده دم است آنجا که بر دجالیت عذرخواهی دژخیمان و ولایت قتل‌عام تف کرد و خروشید: کابوس کهریزک تمام‌شدنی نیست و لکه ننگش هم پاک نمی‌شود؛ … اصلاً عذرخواهی برای چه؟.فراخوان به دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67