موشکباران» سنگین مقاومت ایران در پاریس سهمگین تر از همیشه بر سر رژیم جنایتکار آخوندها بارید، هرکسی که دستی در کار و شمه ای از شرایط سیاسی روابط فعلی جهان مماشات و رژیم ایران را بداند، اهمیت صرفا اجرای حتی یک اکت بسیار کوچک علیه رژیم در چنین شرایط را به خوبی میداند چه رسد به این «موشکباران» عظیم و «نمایش» ماراتون پرقدرت سیاسی امسال مجاهدین.
این مقاومت که با حضو فعال «پنجاه ویک سال» بدون فَتَرت در نوک حمله خواسته های به حق مردم ایران در مقابل دو نظام دیکتاتوری، با تقدیم ده ها هزار شهید و صدها هزار زندانی سیاسی قرار داشته را میتوان مجربترین و کاراترین عناصر«سیاسی» در تاریخ معاصر ایران دانست که با شایستگی کامل این «موشکباران» را به انجام رساندند و چنانچه پیش بینی میشد آهی دردناک از نهاد شیخ و مماشات در آوردند.
«دراینجا اصلا به صدق و فدا و استقامت غیر قابل توصیف اعضا این مقاومت که ستون اصلی حرکت آنهاست به عمد هیچ اشاره نمی کنم و صحنه را فقط از بُعد «سیاسی محض» می پردازم.
برای اینکه صحنه روشن باشد ابتدا باید ببینیم که چه اتفاقی افتاده یعنی وضعیت رژیم در مجموع جهات یعنی داخلی و منطقه ای و بین المللی، پروژه مماشات برای سرِ پا نگهداشتن رژیم و نقطه تعادل مجاهدین و مقاومت در برابر رژیم چگونه است.
وضعیت و تعادل رژیم در داخله و در مقابل مردم!
یقین نگارنده بر اینست که از نظر سیاسی درهر مورد اگر به بحث و تحلیل و روشنگری وخواباندن گرد و خاک های ارتجاعی استعماری نیاز به توضیح باشد در این یکی یعنی مقابله مردم ایران با این رژیم و وضعیت کاملا آشفته ومستاصلانه رژیم در داخله هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد، ارتش زیر خط فقر، ارتش بیکاران، تعطیلی هزاران کارخانه و موسسه تولیدی، افزایش افسارگسیخته وغیرقابل کنترل قیمت قوت لایموت مردم، ازهم گسیختگی شیرازه های اقتصادی در تمام زیرساخت های تولیدی، فساد غیرقابل تصور در دستگاه های اجرایی واداری و کشوری از صدر تا ذیل، غارت وچپاول سردمداران رژیم از ولی فقیه و از پاسدار و وزیر و وکیل گرفته تا عناصردون پایه که به واقع کلمه غارت و چپاول برای توصیف آن کافی نیست وباید لفظی جدید که ابعاد این پدیده را نشان دهد د رفرهنگ لغات به وجود آورد، اختلاف شدید طبقاتی درسطح وسیع در جامعه که محصول فساد درهیئت حاکمه است، کلیه فروشی، چشم فروشی، بچه ونوزاد فروشی، وپا به پای ناهنجاری ها وظلم وستم این قوم از بن تاریخ برآمده، سرکوبی شدید زنان و مادران قهرمان و زندان و شکنجه و اعدام، اعتراضات واعتصابات روزمره اقشار و طبقات و گروه های اجتماعی از کارگران و معلمان و دانشجویان و دانش آموزان کسبه و بازاریان و...، و به جرات میتوان گفت اعتراضی فراگیر که به غیر از مزدوران خلّص و سرکوبگررژیم تقریبا تمام آحاد واقشار و طبقات اجتماعی را شامل میشود و.... که این لیست را میتوان الا غیرالنهایه ادامه داد... این لیست نا تمام و بلند بالا اما تنها یک روی سکه است روی دیگر این سکه مقاومت واعتراضات مردمی است که خود را در اعتراضات اقشار گوناگون اجتماعی با الگوی حی و حاضر و زنده و پویای مجاهدین و مقاومت ایران با سمبل های بی بدیل خود، کل جامعه را به مقاومت فرامیخواند و بطور مشخص در زندان های ایران و از زبان و پیام های «ایستادگی تا آخر» توسط زندانیان سیاسی فریاد میشود، امری که درارقام بالای اعدام خود را نشان میدهد، ....یعنی اوضاع داخله از هر زاویه ودید و تحلیل وتفسیری نگریسته شود بدتر، خرابتر، انفجاری تر از هر مقطع دیگری درطی سال های سیاه و نکبت بار حکومت ولایت فقیه بوده و همین حقیقت نهفته درجامعه در حال انفجاراست که موجب به راه انداختن موجود «گور زادی» به نام «گشت نا محسوس» گردیده، خامنه ای ودار و دسته اش از هر کس بهتر میدانند که در محاصره مردم ایران قرار دارند به طوریکه هفتصد گشت نا محسوس که سهل است حتی اگر آن را هزار برابر هم کند از چنگ مردم ایران در امان نخواهد بود، به خصوص وقتی این شرایط داخلی را به شکست های خارجی و بین المللی رژیم اضافه کنیم وآنر ا با «جام زهرهای» پیاپی همراه کنیم به خوبی میتوان به زلزله های مهیبی که زمین را زیر پای ولایت به لرزه درآورده پی برد، این شرایط مولود خود در راس حاکمیت را به د ودسته متخاضم و دوقلوی متضاد و جدایی ناپذیر تبدیل کرده که خود را پشت اسامی مستعار «دلواپس» و«اصلاح طلب» پوشانده اند که به نظر نگارنده هردوی این وحوش دلواپسند، دلواپس سرنگونی کل نظام دربرابر مردم ومقاومت سازمانیافته و«روئین تن» که از تمام دسیسه ها و توطئه ها و کشتارها وقتل عام ها سالم وسرزنده بیرون آمده و استراکچر سازمانی وسیاسی خویش را حفظ نموده وهمچون چراغ راهنما برای مردم و همچون شمشیری بُرا روی شاهرگ های حیاتی رژیم ایستاده ....این از وضغیت داخله.
وضع رژیم درمنطقه وجهان
باز هم برای کوتاه شدن کلام و دور نشدن از لُبّ مطلب از سیر و سابقه حرکت های مخرب و ضد مردمی رژیم در صدور تروریسم و بنیادگرایی در سی و هشت ساله گذشته که ازعراق شروع شد و امروز به این نقطه رسیده صرفنظر می کنیم و از مقطع ماجراهای یمن شروع میکنیم.
بعد از شکرخوری های سردمداران رژیم که سر مست از «قدرت» در سکوت و شاید هم همنوایی دستگاه مماشات، عربده می کشیدند واز مرزهای جغرافیایی جدید «اسلام» در مدیترانه و باب المندب و از پایتخت های تحت کنترل خود در خاورمیانه و شمال آفریقا و... غزلسرایی میکردند، به یکباره اتفاقی به وقوع پیوست که درنوع خودش هیچ نمونه ای نداشت اگر بخواهیم آنرا عمیقتر ببینیم در واقع دردوران «جنگ» سرد ویا حتی بعد ازآن و حتی در لشکرکشیهای «نیروهای ائتلاف» به عراق و لیبی آرایش وقطب بندی های سیاسی و قوای نظامی درمنطقه تابعی از «نوعی» سیاست همسو با قطب برتر دنیا شکل میگرفت وداری مکانیسم وروند «خاص» خودش بود که باید این مکانیسم را درمطلبی جداگانه بررسی نمود، اما اینبار واین اتفاق یعنی «ائتلاف عربی» به رهبری عربستان در مقابل تحولات یمن پدیده ای جدید وبسیار قابل تأمل بود، رژیم در واقع سوار برکولِ مماشات قصد آن داشت با کش دادن وچک و چانه زدن در مذاکرات اتمی، با قدرت وبرتری نظامی امتیاز بگیرد البته دود این امتیاز نه درچشم دستگاه مماشات که «سهواً ویا عمداً» در ایجاد این تعادل کمک کرده بود بلکه در وهله اول به چشم مردم کشورهای منطقه خلیج فارس واطراف آن میرفت، و آینده ای «نامعلوم» که جز تخریب و انهدام و تجزیه درخود نداشت را درچشم انداز قرار داد.
«ائتلاف عربی» در واقع حاصل سال ها سکوت و تحمل لنگ و لگدهای رژیم در منطقه و جهان بود که بعد از شکستن شاخ اتمی آخوندها و تهدیدهای مستمر رژیم ایران و همچنین تغییر تعادل قوای رژیم درعراق، هرچند اندک، یعنی تعویض «المالکی» با «العبادی» بود امری که از شروع حاکمیت رژیم درسی وهشت سال پیش تا امروز بی سابقه بود و رژیم را به اضعاف ضعیفتر از هر زمان دیگر کرده بود اوضاع حاکی از این بود که درهای سیاست علی الخصوص در کشورهای منطقه در مقابله با رژیم به هیچ عنوان بر پاشنه های سابق نمیچرخد.
رژیم اما که گویی که خارج و روابط بین المللی و منطقه ای را مانند داخل فرض کرده که میتواند با حربه سرکوب و قتل و کشتار و رعب و وحشت آن را کنترل کند با دکترین «النصر بِالرُعب » همچنان ادامه داد و با حمله وهجوم به سفارت و کنسولگری عربستان امتحان نمود اما نقطه تعادل قوای منطقه ای و رژیم همان نقطه قبلی نبود و شاخص این تغییر دوران «ائتلاف عربی» بود، نکته ای که رژیم به جد سعی داشت آنرا با روش های پیشین مقلوب و مقهور و کنترل کند این «غفلت ناگزیر» و به بیان دیگر این سیاست دائمی رژیم به قطع روابط دیپلماتیک عربستان وچند کشور دیگر با آخوندها انجامید.
چرخش این وضعیت در«ائتلاف عربی» به رهبری عربستان سعودی در زمانی کوتاه تمام پارامترهای سیاسی درمنطقه را تغییر داد، «ائتلاف عربی» که با استقبال وپشتیبانی اقمار سیاسی ونظامی منطقه روبروگردیده بود وچنگال ولایت فقیه را از دست اندازی به یمن محروم نموده بود ضربه سنگینی بر پیکر تروریسم صادراتی ولایت وارد نمود به طوریکه تعادل رژیم وحامیان مماشاتگر را بر هم زد و از انروز به بعد زمان به زیان استراتژی ولایت فقیه به حرکت درآمد و تمام کنش و واکنش های منطقه ای براساس کوتاه نمودن پنجه های خون آلود رژیم و سپاه قدس و حزب الله و... به کار گرفته شد تا جاییکه تمام غلط کردن گویی ها واظهار ندامت های بعدی که توسط وزارت خارج و دیگر سردمداران حکومت آخوندی، از سوی «ائتلاف عربی» به دست کشیدن کامل رژیم از صدور تروریسم ومداخلات آشکار و پنهان درامورداخلی کشورها منطقه موْکول گردید، یکی از اصلیترین پایه های استراتژیک رژیم یعنی «صدور تروریسم وبنیادگرایی اسلامی » که آنرا «صدور انقلاب » مینامد را نشانه میرفت و به همین دلیل عقب نشینی از آن را شخص خامنه ای «برشام» و «جام زهر» سوم قلمداد نمود، درکلامی بسیار کوتاه رژیم از آن زمان به بعد درسطح منطقه که پیش درامدی برای سطح بین المللی میباشد از هیچگونه منفذی برای تنفس که سال های سال به برکت جنگ کویت و اشغال عراق و...ازهم مهمتر سایه پر عطوفت دستگاه مماشات برایش فرام شده بود، برخوردار نیست واین مهم از دید مقاومت ایران که هوشیارانه خود در به وجود آوردن این شرایط با خوراندن «جام زهراتمی» دخیل بوده وهست پنهان نبود وسرزنده و فعال گام های بعدی را تدارک میدید تا خط سرنگونی آخوندها را به عنوان تنها راه حل موجود و علت والعلل تمام نا بسامانی های بوجود آمده به رسمیت بشناساند.
این گام می بایست از برخورد قاطع با رژیم شروع شود و سراب «اصلاحات از درون رژیم» را به گور بسپارد و مقاومت مردمی را به رسمیت بشناسد تا بتوان گام های بعدی را به سرعت برداشت، این همان زلزله ای بود که در میتینگ تاریخی مقاومت بوقوع پیوست، مجاهدین موفق شدند دقیقا مانند اوضاع داخله به عنوان چراغ راهنما وتنها راه حل موجود که حرف وبرنامه مشخص برای این موجود «ناهنگام» پرقدرت تر ومنسجم تر از پیش، حی وحاضر وشاداب وسرزنده سقف را بر سر رژیم آوار کنند، نوش جانشان باد
تعادل مقاومت ومجاهدین درمقابل رژیم درسطح داخلی و منطقه ای وجهانی!
هواداران مجاهدین ومقاومت بطور خاص وتمام مردم ایران و سیاستمداران مستقل به طور عام سی وهشت سال است که از شیپورهای تبلیغاتی و «بوغ های استعماری» حامی رژیم و حامیان با و بی جیره مواجبشان این داستان «پنبه دانه ای» که مجاهدین ازبین رفتند و تمام شدند را به کرات شنیده اند، جلودار تمامی این کودن ها که به تازگی این آرزو را «آمین» میگویند دجالی بود به نام خمینی که به گور رفت، پس در همین اولین قدم این موضوع جدیدی نیست، عروسک های تازه کوک شده در یکی دو سال اخیر هم که «عِرض» خود بردند و تَه کشیدند، ده ها هزار اعدام در دهه شصت شکوفه هایی چون علی صارمی و محمد حاج آقایی و......به انبوهی از ستارگان رهایی مردم ایران در زندان ها تبدیل شده و به بار نشسته اند و امروز صدا و ندای آنها را از سیاهچال ها و زندان ها سراسر ایران به گوش میرسد، ده ها و صدها موشک و بمب وخمپاره با «ایستادگی تا آخر» صبا هفت برادران بی اثر شد، حملات موشکی برای کشتار انبوه در لیبرتی دوبار و پی در پی بی نتیجه ماند، نامگذاری در «لیست تروریستی» که به عنوان «پیام حسن نیت» به خاتمی پیشکش شده بود علیرغم تمایل باطنی لیست گزاران، درهم شکست، بمباران های اشرف و حملات «مهد دمکراسی» به دفاتر شورای ملی مقاومت ودستگیری خانم مریم رجوی به شکست انجامید، خلاصه کلام اینکه هر دسیسه و خدعه وعملی که ارتجاع واستعمار و ریزه خوارانشان درحد ی که شرایط مجازشان میکرد انجام دادند تا این مقاومت و تشکیلات را درهم بشکنند ناکام ماند وما امروز با سری بلند وگردانی فراز وبا افتخار وبا شکر گزاری به درگاه خداوند اعلام میکنیم که با مرحمت الهی که خود را درعزم این تشکیلات پولادین با معمار بی بدیلش «مسعود» وهمت هزاران گوهر تابناک و کادرهای ورزیده و البته پاکبازش حاصل شده، این آرزوی شوم نا کام ماند، مجاهدین ماندند و بزرگترین پیروزی منطقه ای وجهانی را در ۹ ژوئن رقم زدند و در تعادل منطقه ای و جهانی رژیم و دستگاه مماشات را با همه قدرت جهنمی و تخریبی و مالی و تبلیغاتی وسیاسی و نظامی شکست دادند.
آثار و تبعات این شکست رژیم را هرکسی که نیم نگاهی به عکس العمل های رژیم و حامیان مماشاتگرش در این روزها بیاندازد به عین مشاهده میکند و «این هنوز ازنتایج سحراست»!