۱۳۹۴ مهر ۱۳, دوشنبه

موضع سازمان مجاهدین خلق در جنگ ضدميهني



طلسم جنگ قسمت ششم
ويراني هاي خرمشهر

پس از گذری سریع به پشت پرده وقایع آن سالها و پرداختن به آن سؤال اصلی یعنی این‌که جنگ چه ضرورتی داشت و علت شکست تمام آن میانجی‌گریها چه بود، اینک می‌توانیم سؤال کنیم:
راستی مجاهدین در تمامی آن سالها چه می‌کردند؟ و مواضع آنها در قبال جنگ چه بود؟
 جنگی که به‌رغم تلفات مرگبارش، همه سران رژیم در آن سالها، برایش هورا می‌کشیدند و هیزم‌کش آن بودند.
جنگی که پس از خروج نیروهای عراق از خاک ایران، تنها مخالف آن، مجاهدین بودند و بس!
بازبینی مواضع مجاهدین در این مورد از جنبه‌های مختلف حائز اهمیت است به‌ویژه که در آن سالها سازمان مجاهدین به‌مثابه تنها نیروی سیاسی مطرح، با وزن اجتماعی جدی و غیرقابل انکار، قبل از شروع جنگ هم در این مورد هشدار داده بود و با تمام توان خود نیز از هیچ تلاشی برای جلوگیری از شعله‌ور شدن آتش جنگ فرو گذار نکرده بودند.
سازمان از همان اولین روزهایی که جنگ تبلیغاتی بین دو کشور شروع شد، حساسیت مطلب را فهمید و تلاش کرد، مناسبات دو طرف، قهرآمیز نشود. و مشخصاً  مسعود رجوی  در آن شرایط از یاسر عرفات، برای میانجیگری بین دو طرف دعوت کرد.
مسعود رجوی (کتاب گزارش مسئول شورای ملی مقاومت به مردم ایران در رابطه با بنی‌صدر و اطرافیانش با شورای ملی مقاومت و جریان پیوستن و گسستن آنهاص345) : «در بحبوحه زمینه‌سازیهای جنگ‌افروزانه خمینی در 25فروردین 59 یعنی 5ماه قبل از تهاجم گسترده قوای عراق، من از سوی مجاهدین، همراه با سفیر فلسطین در تهران که آنموقع آقای هانی الحسن بود، روی متنی توافق نمودیم که بر اساس اصول:
احترام متقابل،
 عدم دخالت در امور داخلی،
 قطع مخاصمات و حل مسالمت‌آمیز اختلافات،
 میانجیگری عرفات را ما بین دولتین ایران و عراق تقاضا می‌نمود.
تا او، یعنی عرفات، مساعی جمیله خود را برای ممانعت از جنگ‌افروزی و بهره‌برداریهای استعماری ناشی از آن، بین دولتین ایران و عراق مبذول دارد».
متأسفانه خمینی تلاشهای صلح‌آمیز مشترک رهبر مجاهدین و رهبر تاریخی فلسطین را به شکست کشاند.
این تلاشها، البته تا آخرین روزها ادامه داشت. ولی در عین‌حال مجاهدین با توجه به جنگ محتومی که در پیش بود، آماده دفاع هم می‌شدند.
مسعود رجوی در این باره می‌گوید: «در 20شهریور 59 مجاهدین خلق طی اطلاعیه‌ای برای دفاع از مرزها، شهرها و مردم بی‌دفاع غرب کشور اعلام آمادگی کردند، همچنین از عراق خواستند که حسن‌نیت خود را به اثبات رسانده، به‌طور بین‌المللی خواستار قطع مخاصمات گردد. سپس به‌دنبال اشغال بخشهایی از خاک میهنمان توسط قوای عراقی، ما در صفوف خاص خود (مجاهدین) برای دفاع از مردم بی‌پناه میهنمان اقدام نمودیم و موجی از شهیدان مجاهد نیز تقدیم شدند. که در رأس همه آنها، برادر گرامی و فوق‌العاده ارزنده ما دکتر احمد طباطبایی (نخستین استاندار مازندران پس از انقلاب) قرار داشت.

شگفتی در این بود که اضافه بر قوای عراقی که از روبه‌رو به ما شلیک می‌کردند، پاسداران خمینی نیز از پشت، ما را هدف قرار می‌دادند!
در بسیاری موارد نیز (نفرات) ما را دستگیر می‌کردند و آنگاه در شهرهای مختلف خوزستان نوبت به حکام ضدشرعی و بیدادگاههای ارتجاع می‌رسید تا احکام تعزیر و شکنجه و زندان صادر کنند و به مورد اجرا بگذارند!
به‌نحوی که ما (همزمان) هم در خوزستان و هم در عراق، زندانیان جنگی (داشتیم) !»
در همین رابطه صحبتهای یکی از مسؤلان مجاهدین در سال 59 در مناطق جنوب کشور قابل‌توجه است:
حسین شهیدی: «در آنموقع ما انجمنهای مختلفی در آبادان داشتیم. انجمن سرگرد محبی واقع در سرویس قنواتی، انجمن شهید ابراهیمی در مرکز شهر که روبه‌روی اروند رود بود و محلات مختلف آبادان... ستاد جنبش ملی مجاهدین درآبادان در آن زمان درمحله‌ای به نام فرح‌آباد مستقر بود... از آنجایی که شلمچه یک منطقه مرزی بود و نیروهای عراقی سریعتر می‌توانستند وارد آنجا بشوند هواداران مجاهدین در خرمشهر هم اولین سنگر خودشان را در خیابان 40متری خرمشهر نزدیک مسجد جامع برپا کردند… . با بیسیم‌هایی که داشتیم وضعیت جبهه را کنترل می‌کردیم و می‌توانستیم به‌خوبی بفهمیم که نیروهای عراق در چه موقعیتی در جبهه هستند».
در عین‌حال مجاهدین در نخستین بیانیه سیاسی مفصل خود که پس از شروع جنگ گسترده صادر کردند (فوق‌العاده ”مجاهد“ 10آبان 1359) کماکان پرسیدند: این سؤال به جای خود باقی است که آیا اختلافات ایران و عراق نمی‌توانست در مسیر برخوردهای دیگری از سوی طرفین با پرهیز از تحریکات متقابل و رعایت اصول مسلم عرف و قوانین بین‌المللی به سرانجامی جز جنگ، منتهی شود؟ و به‌خصوص باید جدا سؤال نمود که آیا ایران نمی‌توانست از همان ابتدا با اتخاذ سیاستی انقلابی و هوشیارانه و با اعلام این‌که تحت هیچ عنوان (از جمله صدور مکانیکی انقلاب) قصد تحریک و دخالت در امور داخلی دیگران را ندارد – ضمن این‌که اجازه دخالت در امور داخلی خود را به دیگران نخواهد داد – بهانه را به‌دست عراق ندهد؟