۱۳۹۴ مهر ۲۸, سه‌شنبه

ترسيم جديد سياست خارجي آلمان در اثر موج پناهندگي


  موج جديد و بي سابقه پناه جويان در آلمان همه مسايل ديگر را تحت پوشش خود قرار داده است. اين داستاني است كه بي پايان مي نماياند و نه تنها چهره شهرهاي آلمان را عوض كرده، بلكه روي سياست خارجي آن نيز تاثيرات اساسي داشته است. اسكان و جذب پناهجويان در آلمان( اينتگراسيون) موضوعي است كه تا يك قرن ديگر كشور آلمان را درگير خواهد كرد.

در اواخر ماه اوت، موج ورود روزانه بيش از 10 هزار پناهجو به آلمان شروع شد. اين موج هر روز ادامه داشته است. صدر اعظم آلمان انجلا مركل با «سياست درهاي باز» به روي پناهجويان موج، اعتراضات را در آلمان بر انگيخته است. مركل با زير پا گذاشتن همه توافقات اروپايي و محور دو پاراگراف 16 آ قانون اساسي آلمان( كه تحت عنوان كشور ثالث مشهور است. اين پاراگراف مي گويد: هر پناه جويي كه به يك كشور اتحاديه اروپا وارد مي‌شود بايد در همان كشور تقاضاي پناهندگي دهد) چهره حقوق‌بشريي از كشور آلمان كه روزي بنام هيتلر رقم مي خورد، در دنيا امروزي ارائه داد. او زماني كه ديگر كشورهاي اروپايي درها را به روي پناه جويان مي بستند و ديوار آهنين دور مرزهاي خود مي كشيدند، درهاي آلمان را به رويشان باز كرد. او بارها اعلام كرد كه ما مي‌توانيم از پس اين چالش عظيم بر آييم(وير شافن داس). اولين دشمن اين جمله مشهور اعضاي حزب خودش بودند. ولي در مجموع مردم آلمان و كمك انجمن ها حقوق بشري و كليساها با كمك موثرشان نگذاشتند كه اين تضادها، چارچوبهاي كشورهاي المان را دگوگون كنند و آنرا كامل بهم بريزد. ( براي مثال در هايم پناهندگي در شهرداري قبلي ويلمررز دورف در برلين با 840 پناهجو، تعداد 3000 كمك كننده مردمي وجود دارد) .
ورود هزار پناهجو در آلمان بدون هيچ گونه ثبت شدني، سيستم امنيتي آلمان را بكل دچار مشكل كرده است. از قطاري كه از مونيخ با 400 پناهنده به سمت برلين حركت كرد فقط 130 نفر به برلين وارد شدند. بقيه در بين راه با كشيدن اهرم ترمز خطر از قطار پايين پريده و غيبشان زده است . اين داستان در اكثر قطارهاي ديگر كه پناهندگان را جابجا مي كرده، نيز وجود داشته است.
راستهاي آلمان فعال شده و هر چند روز يكبار رسانه ها خبر از آتش سوزي در يك هايم پناهندگي مي‌دهند. مردم آلمان و دولتشان دچار اعظيم ترين چالش خود بعد از جنگ جهاني دوم شده اند. حتي اين چالش بزرگتر از اتحاد دو آلمان محسوب مي شود.
بلكه آلمان بعد از ماه سپتامبر تبديل به كشور ديگري شده است.
دولت آلمان سعي دارد كه با موج پناهندگي درمبدا آن مبارزه كند. خط سياسي آلمان ايجاد ثبات در سوريه و عراق است. ( بيشترين پناهندگان از اين دو كشور هستند). ناگهان مذاكره با اسد خونخوار توجيه شده و كنفرانس امنيتي مونيخ در تهران بر گزار شد. در حال حاضر وزير خارجه آلمان اشتان ماير به تهران مسافرت كرده است. او جواد ظريف را تحت عنوان« جواد عزيز» مخاطب قرار داد. گويا موضوع نقض حقوق بشر در كشور ملاها بسرعت فراموش شده است!. آلمان تلاش دارد با محوريت آلمان و واسطه گري بين دو قطب روسيه، ايران ، سوريه . عراق و قطب امريكا ، اروپا، عربستان، تركيه شرايط را براي نابودي« دولت اسلامي» و ايجاد ثبات در منطقه فراهم آورد تا با موج پناهندگي از اين منطقه مقابله كند.
به اين صورت روسيه حوزه نفوذ خود را در سوريه حفظ خواهد كرد ولي در اوكراين نرمش بخرج خواهد داد تا آتش بس در اوكراين حفظ شود. عملا كشور اوكراين به دو قسمت يعني قسمت شرقي و قسمت مركزو غرب تقسيم خواهد شد. كشورهاي غربي نيز متقابلا تضمين عدم مداخله در منطقه خود مختار اوكراين شرقي را خواهند داد.
براي روسيه نيز با تعداد مسلماني كه در اين كشور زندگي مي كنند موضوع اسلام بنياد گرا خطر جدي محسوب مي شود و سركوبي « دولت اسلامي» يك منفعت استراتژيك محسوب مي شود. آمريكا نيز با اين سياست موافق است ولي برعكس آلمان اصرار دارد كه بشار اسد برود. روسيه هم برايش اين موضوع مرز سرخ نيست و در نهايت مي تواند به آمريكا به توافق برسد
سياست 10 سال آينده دنيا ترسيم شده و آلمان و دستگاه سياست خارجي آن در صدد اجراي آن بعنوان واسطه است. دو حزب اصلي آلمان يعني احزاب دموكرات مسيحي و سوسيال دموكرات با هم در اين رابطه با تفاهم رسيده اند. در هر صورت دولتهاي بعدي آلمان نيز از تركيبي با اين دو حزب خواهد.
م . مشيري( رهنورد)
17 اوكتبر 2015