۱۳۹۴ مهر ۲۸, سه‌شنبه

برجام الگویی برای جام زهر منطقه‌یی


پس از این‌که باند رفسنجانی- روحانی و مشخصاً سران این باند یعنی رفسنجانی و آخوند  حسن روحانی  نظام را زهرخور کردند و نهایتاً مجلس رژیم نیز برجام را تاییدکرد، اکنون در مرحله پسا برجام باند رفسنجانی- روحانی جام زهر اتمی را الگویی برای پذیرش جامهای زهر دیگر از جمله جام زهر منطقه‌یی کرده‌اند.

همان‌طور که شرط زهرخوردن نظام در زمینه اتمی موافقت خامنه‌ای بود، این باند تلاش دارد اگر بتواند ولی‌فقیه را به موضعی بکشاند که از شعارهایش در زمینه مسایل منطقه‌یی نیز کوتاه بیاید آن‌چنان که در زمینه اتمی ناگزیر به این امر شد، و حتی خط قرمزهایی را که خودش در زمینه مذاکرات مشخص کرد زیرپا گذاشت.

روزنامه اعتماد وابسته به باند رفسنجانی - روحانی 26مهر 94 در مطلبی با عنوان ”اولویتهای دولت پس از برجام“ شرط نتیجه بخش بودن برجام برای نظام آخوندی را عقب‌نشینی از سیاستهای تروریستی و مداخله‌جویانه در منطقه دانسته و می‌نویسد: ”روشن است که اجرای درست برجام نیازمند زمینه‌هایی در منطقه است و اعتمادسازی منطقه‌یی و کمک به صلح و ثبات در منطقه می‌تواند اجرایی شدن این توافق مهم و تاریخی را تضمین کند.

موفقیت برجام ارتباط مستقیم با ایجاد زمینه مناسب و همراهی کشورهای منطقه حساس و پرخطر خاورمیانه دارد، بنابراین تکلیفی که امروز و در راه اجرایی شدن برجام پیش روی دولت روحانی قرار دارد ایجاد فضای مناسب و تعامل سازنده با کشورهای منطقه در راستای همراه کردن آنها با توافق ایران با قدرتهای جهان است چرا که پیشبرد آن بدون ایجاد فضای مناسب منطقه‌یی پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود“.

 روزنامه شرق دیگر روزنامه وابسته به این باند در تاریخ 26مهر94 سؤال می‌کند چرا نظام رویکرد جام زهری و ”تعامل“ در زمینه موضوع هسته‌یی را ”به منطقه و کشورهای همسایه تعمیم“ نمی‌دهد، و مگر نه این است که ”همسایگان، همواره در سیاست خارجی هر کشور جایگاه ویژه‌یی دارند“ ؟!

واضح است که رویکرد ”تعامل “ با کشورهای منطقه، لازمه‌اش این است که در قدم اول رژیم آخوندی از سیاستهای مداخله‌جویانه و تروریستی در منطقه دست شسته و ”چرخ دولت و طبعاً وزارت‌خارجه در این وادی خوب روغنکاری“ شود تا کشورهای منطقه عذر تقصیر نظام را قبول کنند.

شرط چنین «واپس تمرگیدن» در سیاستهای منطقه‌یی هم این است که باند خامنه‌ای چوب لای چرخهای «روغنکاری شده» دولت روحانی نگذارد.

معنای عملی چنین شرطی این است که در گام اول باند رفسنجانی روحانی باید عوامل باند رقیب را از دم و دستگاه خارجه رژیم جراحی کنند. عوامل باند رفسنجانی و روحانی از هم‌اکنون روی این خواسته تأکید می‌کنند و می‌نویسند دولت روحانی باید ”سیاست گذاران، مجریان و نقش نهادهای غیرسیاسی در عرصه سیاست خارجی“ را مشخص کند، زیرا این نهادها ”آسیبهای جبران ناپذیری“ به نظام وارد کرده‌اند و ”حضور آنان در این عرصه خود به خود نافی رویکرد دولت تدبیر و امید در سیاست خارجی است“.

هم‌چنان که فشار تحریمها و خفگی ناشی از آن رژیم را به سرکشیدن جام زهر اتمی ناچار کرد، آنچه که نظام آخوندی را به ذلت سرمشق قرار دادن جام زهر اتمی برای مسائل منطقه‌یی (با پذیرش خطر تمام تنشهای ناشی از آن در پیکر فرتوت نظام) واداشته است، سرعت تحولات خطرناک منطقه‌ای علیه نظام آخوندی است. خصوصاً این‌که نفرت مردم کشورهای منطقه از رژیم آخوندی روز به روز شدیدتر می‌شود و هم بازیگران منطقه‌یی نیز به این نتیجه رسیده‌اندکه رژیم آخوندی بعد از جام زهر اتمی در موقعیتی به‌غایت ضعیف‌تر و ضربه‌پذیرتر است و ائتلافهای منطقه‌یی علیه رژیم روز به روز قوی‌تر و گسترده‌تر می‌شوند.

غلط کردم گوییهای ذلیلانه این روزهای رسانه‌های باند رفسنجانی ـ روحانی از سیاستهای تروریستی رژیم در منطقه، سرنوشت خفت‌بار رژیمی را بازتاب می‌کنند که در مواجه با مردم و مقاومت ایران نه اعدامهای وحشیانه آن را از خطر سرنگونی نجات دادند و نه توسعه طلبیهای فاشیستی منطقه‌یی دردی از دردهای لاعلاج آن را درمان کردند. رژیمی که اکنون در حضیض درماندگی از رویارویی با اصلی‌ترین دشمن خود یعنی مردم و مقاومت ایران ناچار است یک روز از  بمب اتمی  دست بشوید و روز دیگر فریاد سر دهد که: ” (شرط اجرای برجام) تعامل و سازگاری بیشتر با کشورهای دیگر، خنثی کردن تلاشهای ایران هراسانه، کمک به ایجاد صلح، آرامش و جلوگیری از بروز جو ملتهب و تنش‌آفرین در منطقه است“. (روزنامه آرمان 26مهر94)

حرف اصلی باند رفسنجانی- روحانی این است اکنون که زمان مانور، فریبکاری و چانه زنی در زمینه مسأله اتمی گذشته است، در زمینه مسایل منطقه‌یی نیز این دوران به سرآمده و دیگر رژیم نمی‌تواند با زبان زور و تهدید با کشورهای منطقه سخن بگوید.

واقعیت هم این است اکنون که تمامی دنیا ضعف و ذلت نظام را در زمینه اتمی دیده‌اند، در زمینه مسایل منطقه‌یی نیز کسی برای لفاظیهای نظام وقعی نمی‌گذارد. بلکه با تغییر دوران و زهرخورشدن نظام، لفاظیهای رژیم در منطقه نیز نتیجه معکوس داشته و وبال گردن خود نظام می‌شود.

البته در صورت پیشرفت خط زهر خور کردن نظام در زمینه مسایل منطقه‌ای، نتیجه این سیاست برای نظام آخوندی نیز مهلک خواهد بود. زیرا پای اصلی نظام یعنی صدور تروریسم و ارتجاع که به‌عنوان تضمین بقای رژیم تا کنون عمل می‌کرده است قطع خواهد شد.

در چنین وضعیتی آثار و تبعات آن برای نظام آخوندی از جنس آثار و تبعات سرنگونی است. زیرا وقتی رژیم نتواند در خارج مرزها خط ببندد، لاجرم باید این خط را داخل کشور با مردم و مقاومت ایران ببندد.