۱۴۰۳ آبان ۱۳, یکشنبه

وحشت دیکتاتور از جوانان و قیام‌آفرینان

                          وحشت دیکتاتور از جوانان و قیام‌آفرینان

       خامنه‌ای چندی قبل به بهانهٔ «برگزاری کنگرهٔ شهدای استان فارس» با تعدادی از مسئولان تبلیغاتی رژیم در این استان جلسه‌یی داشت که سایت وی با چند روز تأخیر، صحبت‌هایش را روز هشتم آبان ۱۴۰۳ منتشر کرد.

از ترهات وی اندر باب وحدت «دین» و «هنر» و «حماسه» که بگذریم، او قدری هم با فضل‌فروشی به ساحت «حافظ» شیرازی دست‌درازی کرد که طبق معمول بگوید اهل شعر و عرفان هم هست. سپس مشتی رطب و یابس درباره تاریخ شیراز و جنگ «امامقلی‌خان، حاکم فارس» با «استعمار اروپایی» به هم بافت. نکات دیگری هم گفت.

اما در نهایت حرف اصلی را که وحشت از تنفر روزافزون جوانان و افزایش آگاهی نسل‌های جوان به تاریخچهٔ خیانت‌بار نظام جهل و جنون است بر زبان آورد و گفت: «یکی از توصیه‌های مؤکّد من که اینجا یادداشت کرده‌ام این است: تأثیر کنگره را رصد کنید. چون شما می‌خواهید اثر بگذارید دیگر؛ خیلی خب، رصد کنید ببینید مثلاً در رأس یک سال، این کنگره‌ای که شما باید این همه زحمت و تلاش به‌وجود آوردید، روی افکار عمومی، روی رفتار جوانان شما چه تأثیری گذاشته؛ چه تعداد از جوانهای شما تدیّنشان، مسجد رفتنشان، مجاهدت فکری‌شان، فکر کردنشان، کتاب خواندنشان، در جهت درست نگاه کردن و حرکت کردنشان پیشرفت کرده؛ این را رصد کنید».

او سپس معنای این به‌اصطلاح «رصد» جوانان را - یعنی همان ایجاد رعب و وحشت، «جاسوسی و مچ‌گیری»، پرونده‌سازی، سرکوب در مجازی و غیرمجازی، شیطان‌سازی از مخالفان و... - واضح‌تر گفت و افزود: «این رصد کردنها به‌معنای جاسوسی و مچ‌گیری و مانند این حرفها تلقّی نباید بشود؛ به آن جهت‌ها و به آن راه‌ها نباید برود؛ باید نگاه درست و تشخیص درست حاکم باشد».

او در عین‌حال به شکست همهٔ ریخت‌و پاش‌های رژیم در راه‌انداختن کارناوال‌های راهیان نور، اردوها، جنازه‌چرخانی و انواع و اقسام پول‌پاشی‌ها برای «جهاد تبیین» اعتراف کرد و دستور صادر کرد که «اردوهای جهادی، بسیج سازندگی، کاروانهایی که به مراکز جنگی می‌روند و آثار تلاشهای سرداران عزیز ما را و مبارزان و بسیجیان دوران دفاع مقدّس را می‌بینند؛ [ببینید] میل به اینها چقدر پیشرفت کرده. اگر دیدید پیشرفتی حاصل نشده، برگردید به کار خودتان و ببینید که مشکل کجا است؛ چرا نتوانسته اثر بگذارد؟».

اما آگاهی جوانان میهن فراتر از این حرفهاست و دیگر حنای دجال‌بازی آخوندی، نسل‌های جدید را نمی‌آفریند. آنها دیگر فریب افسانه‌های «دفاع مقدس» را نمی‌خورند. پس دیکتاتور مجبور است که خودش با استفهام انکاری به دو نمونه مقر بیاید: «آیا جوانهای ما ابعاد قضیّه‌ٔ تصرّف لانه‌ٔ جاسوسی را درست می‌شناسند و می‌دانند؟ [آیا] درست قضیّه‌ٔ شروع جنگ هشت ساله را می‌دانند؟ اگر کسی به ذهنش بیاید که خب چرا هشت سال جنگ کردیم که این همه جوان از دست بروند، جوابش را بلدند؟»

فراموش نمی‌کنیم که او پیرارسال هم خودش مذبوحانه برای ماست‌مالی جنگ ضدمیهنی به صحنه آمده و گفته بود: «ما می‌توانستیم جلوتر از این باشیم، اینها جنایت کردند، ۸سال جنگ را بر ما تحمیل کردند. خب کشوری که ۸سال همه نیروهای خود را متمرکز می‌کند برای دفاع از کشور، این نیروها می‌توانست در سازندگی مصرف بشود می‌توانست کشور را پیش ببرد، می‌توانست فقر را ریشه‌کن کند».

پس معلوم است که همهٔ نقشه‌های خامنه‌ای و آن همه جهاد تبیین کذایی نقش بر آب است!

خامنه‌ای از چه می‌هراسد؟!

هیولای ولایت فقیه در مهرماه پارسال جنگ غزه را برای سد بستن جلوی قیام در داخل راه انداخت. او چند ماهی را با دود و دم اولیه گذراند و توانست کمی توجهات را از وضعیت انفجاری جامعه پرت کند اما به‌مرور ورق برگشت و نگاهها به سر مار چرخید.

اکنون او نه توان ادامه دادن و دمیدن بیشتر در جنگ را دارد چون می‌داند با گسترش جنگ به دامان خودش، تهدید قیام در داخل افزایش می‌یابد و از طرف دیگر توان دست برداشتن از نیابتی و مزدور را ندارد چون در مدار شکننده‌تری به نقطه صفر و تهدید قیام برمی‌گردد.

او در ۱۹ دی ۱۴۰۱ اعتراف کرد که سرکوب و «باتون» نتوانسته مانع از رشد آگاهی جوانان شود: «وسوسه‌ای را که روی جوان یا نوجوان اثر می‌گذاره، چی می‌تواند برطرف کند؟ باتون که نمی‌تواند برطرف کند، آن وسوسه را، تبیین می‌تواند برطرف کند». ۱۵ مهر امسال هم از شکست در جنگ‌افروزی و ناکارآمدی «موشک» نالید: «امروز صرف این‌که ما در میدان جنگ نظامی حاضر باشیم و کار کنیم و تلاش کنیم و موشک بسازیم، کافی نیست»! هراس این روزهای او نیز مبنی بر این‌که «ببینید که مشکل کجا است؛ چرا نتوانسته اثر بگذارد؟» گویای دومینوی شکست‌های او در پروپاگاندای فاشیسم دینی است که معنای متقابل آن غلیان تنفر و خشم میلیون‌ها جوان ایرانی از ولایت فقیه است.

به‌ویژه که هم‌زمان ریزش در بین نیروهای رژیم بیداد می‌کند.

کانون‌های شورشی به‌طور کمی و کیفی در حال گسترش هستند و جوانان هم پراتیک و عملیات آنان را می‌بینند و انگیزه و آموزش می‌گیرند.

یک سازمان پیشتاز نسل‌های پی‌درپی از جوانان رزم‌آور را تربیت و پشتیبانی کرده و برای نبرد با استبداد آماده می‌کند.

به همین دلایل، خامنه‌ای در هراس از جرقهٔ قیام‌ها، این‌بار به شکل خصوصی‌تری و به‌طور استانی تلاش می‌کند مزدورانش را تهییج کند که فتیلهٔ پروپاگاندا را باز هم بالاتر بکشند.